نويسندگان
جدیدترین مطالب

21. با فرد مورد نظر به خرید بروید!

 

خرید رفتن به فرد مورد نظر نیز از دیگر کارهایی است که شما می توانید برای این که این فرد را تبدیل به دوست صمیمی خودتان بکنید انجام دهید. دانشمندان بر این باورند که وقتی شما با افرادی که دوستان شما هستند و شما می خواهید آن ها را دوستان صمیمی خودتان بکنید به خرید می روید این توانایی را پیدا می کنید که شانس بیشتری برای ایجاد کردن یک رابطه صمیمانه و دوستانه با آن ها داشته باشید. تحقیقات زیادی در این زمینه انجام گرفته و نتیجه همه آن ها نشان داده است که این که شما با فرد دیگری به صورت مشترک به خرید می روید می تواند باعث شود که این تجربه برای آن ها تبدیل به یک تجربه ای شود که در ذهن آن ها برای مدت طولانی باقی بماند و منجر به این شود که آن ها همیشه شما را به عنوان فردی که تصمیم داشته یک رابطه صمیمانه و دوستانه با آن ها برقرار کند به خاطر خواهند آورد. بنابراین این که با آن ها خرید بروید می تواند تاثیر زیادی بر روی بالا بردن احتمال این که آن ها دوستان صمیمی شما شوند داشته باشد.

 

22. سعی کنید تا با فرد مورد نظر ارتباط چشمی قرار کنید!

 

برقرار کردن ارتباط چشمی نیز از دیگر کارهایی است که شما می توانید برای این که دوستتان را تبدیل به یک دوست صمیمی کنید انجام دهید. تحقیقات نشان داده است که این روش می تواند یک روش بسیار کارآمد برای شما باشد و می تواند باعث شود که شانس شما برای این که دوستان صمیمی بیشتری داشته باشید به میزان بسیار زیادی افزایش پیدا کند. این که شما بتوانید با این افراد ارتباط چشمی برقرار کنید ممکن است در ابتدا کمی دشوار باشد. شما باید سعی کنید تا انجام دادن این کار را به خوبی یاد بگیرید تا بتوانید از این روش به خوبی استفاده کنید. ممکن است شما احساس محبت زیادی در قلبتان نسبت به این افراد داشته باشید ولی به دلیل این که مهارت لازم برای انجام این کار را ندارید این توانایی را نداشته باشید که با این افراد ارتباط چشمی برقرار کنید. بنابراین سعی کنید تا جایی که می توانید شیوه ها و روش های برقرار کردن ارتباط چشمی با افراد دیگر را به خوبی یاد بگیرید و این کرا را بر روی فردی که قرار است دوست صمیمی شما شود اجرا کنید.

 

23. هر چند وقت یک بار به صورت او نگاه کنید و لبخند بزنید!

 

لبخند زدن کاری است که شما با انجام دادن آن می توانید تاثیر مثبت بسیار زیادی بر روی افرادی داشته باشید که در کنارتان هستند. حتی شما با انجام دادن این کار در بسیاری از موارد می توانید این احساس را در آن ها ایجاد کنید که شدیدا به آن ها علاقه دارید. این کار همچنین می تواند به آن ها ثابت کند که شما تصمیم دارید تا دوستان صمیمی این افراد بشوید. تحقیقات نشان داده است که انجام دادن این کارها می تواند باعث شود که دوستان به هم نزدیکتر شوند. به عنوان مثال در صورتی که شما و دوستتان قرار است برای مدت نسبتا طولانی در یک اتاق در کنار هم بمانید سعی کنید تا در این مدت طولانی هر چند وقت یک بار به چشمان او نگاه کنید و با لبخندهایی که بر روی چهره تان دارید به این فرد نشان دهید که او را دوست دارید و می خواهید تا با او رابطه صمیمانه ای برقرار کنید. این کار باعث می شود که صمیمیت شما به میزان قابل توجهی افزایش پیدا کند.

 

24. خلاقیت آن ها را تشویق کنید!

 

در صورتی که شما ببینید که دوستتان دارای خلاقیت است اگر بتوانید این فرد را همان طور که لایقتش را دارد تشویق کنید می توانید انتظار داشته باشید که این فرد احتمال بیشتری دارد که تبدیل به دوست صمیمی شما شود. تحقیقات نشان داده است که افراد دوست دارند تا از آن ها تعریف کنیم. این موضوع مخصوصا زمانی اهمیت بیشتری پیدا می کند که شما سعی کنید تا از خلاقیت فرد مورد نظر تعریف کنید. این کار باعث می شود که این فرد احساس می کند که شما حقیقتا دوست دارید تا به او نزدیک شوید. به عنوان مثال در صورتی که این فرد در یکی از زمینه های کارهای هنری از خودش خلاقیت نشان داد شما می توانید به شیوه های مختلف کار او را تحسین کنید و از خلاقیتی که از خودش نشان داده است تعریف کنید. این کار باعث می شود که شما بتوانید در تبدیل کردن این فرد به یک دوست صمیمی برای خودتان موفق تر عمل کنید. مثلا اگر این فرد در زمینه طراحی خلاقیت داشت هر چند وقت یک بار این موضوع را به او یادآوری کنید و از او بخواهید تا جنبه های بیشتری از خلاقیت خودش را به شما نشان بدهد.

 

25. از لباس های او تعریف کنید!

 

یکی دیگر از روش هایی که شما با استفاده از این روش می توانید کاری کنید که دوستان معمولیتان برای شما تبدیل به دوست صمیمی شوند این است که سعی کنید تا از لباس هایی که این افراد می پوشند تعریف کنید. به عنوان مثال شما می توانید به این فرد بگویید که چه پیراهن زیبایی پوشیده است و یا می توانید به از کلاهی که بر سر گذاشته است تعریف کنید. این کار می تواند باعث شود که احساس اطمینان و اعتماد بیشتری میان شما و فرد مورد نظر ایجاد شود و بنابراین شما می توانید به این شیوه یک قدم در تبدیل کردن فرد مورد نظر به یک دوست صمیمی برای خودتان جلوتر رفته باشید. تحقیقات نشان داده است افرادی که سعی می کنند تا از چیزهایی که دوستانشان دارند تعریف کنند افرادی هستند که تعداد دوستان صمیمی آن ها بیشتر است. پس سعی کنید تا به دنبال نکته های مثبت افرادی بگردید که در کنارتان قرار دارند و سپس آن ها را با تعریف کردن تبدیل به دوستان صمیمی برای خودتان بکنید. این کار می تواند باعث شود که اعتمادی که به شما بکنند بیشتر و بیشتر گردد.

 

26. به شیوه های مختلف به آن ها بگویید که حمایتشان برای شما بسیار مهم است!

 

 

شما برای این که دوست صمیمی داشته باشید باید سعی کنید تا به افرادی که دوستان معمولی شما هستند بگویید که حمایت آن ها برای شما لازم می باشد. دانشمندان بر این باورند که انجام دادن این کار می تواند تعداد دوستان صمیمی یک فرد را به میزان زیادی بیشتر کند. تحقیقات نشان داده است وقتی که شما به یک فرد می گویید که دوست دارید تا حمایت او را داشته باشید این فرد احساس قدرت و غرور بیشتری می کند و در عین حال نسبت به شما نیز احساس صمیمیت بیشتری پیدا می کند و بنابراین به این روش شما می توانید افرادی را که در گذشته تنها دوستان معمولی شما بوده اند تبدیل به دوستان صمیمی خودتان بکنید. تحقیقاتی که روان شناسان در این زمینه انجام داده اند ثابت کرده است که وقتی شما به حمایتی که از شما می کنند ارزش می دهید در حقیقت به ایجاد کردن یک رابطه دوستانه و همراه با اعتماد فراوان با آن ها کمک کرده اید و علاوه بر همه این ها این شانس هم وجود دارد که آن ها نسبت به گذشته به میزان بیشتری شما را حمایت کنند!

 

27. درباره کارهایی که دوست دارید انجام دهید به آن ها بگویید!

 

یکی دیگر از راه هایی که رفتن آن منجر به داشتن دوست صمیمی می شود این است که شما به دوستان معمولیتان درباره کارهایی که دوست دارید انجام دهید بگویید. به عنوان مثال فرض کنید که شما عاشق پیاده روی کردن هستید. در صورتی که به آن ها بگویید که چقدر از این کار خوشتان می آید می توانید یک احساس صمیمیت میان خودتان و آن ها ایجاد کنید. احساسی که می تواند باعث شود که آن ها را تبدیل به دوستانی صمیمی برای شما بکند. حتی در مواردی مانند این ممکن است این افراد از شما بخواهند که کاری را که دوست دارید با آن ها انجام دهید. به عنوان مثال ممکن است در صورتی که به این افراد گفته باشید که دوست دارید پیاده روی کنید این احتمال وجود دارد که این افراد به شما پیشنهاد کنند تا همراه با آن ها به پیاده روی بپردازید. بنابراین همین موضوع می تواند باعث ایجاد قرار ملاقات های بعدی شما شود و در نتیجه می تواند به ایجاد رابطه بهتر و صمیمانه تری که شما با این افراد پیدا می کنید کمک کند.

 

28. درباره عادت های غذایی خودتان با آن ها حرف بزنید!

 

شما برای این که بتوانید دوست صمیمی داشته باشید یکی از کارهایی که می توانید انجام دهید این است که سعی کنید تا درباره عادت های غذایی خودتان با این افراد حرف بزنید. تحقیقات نشان داده است که وقتی شما درباره غذا با این افراد حرف می زنید شانس بیشتری برای ایجاد رابطه صمیمانه و بهتر در آن ها خواهید داشت. تحقیقات همچنین نشان داده است که انجام این کار می تواند باعث شود که مدت زمانی که ممکن است طول بکشد که آن ها تبدیل به دوستان خوب برای شما شوند افزایش پیدا کند. دانشمندان بر این باورند که چنین افرادی می توانند این شانس را داشته باشند که با سرعت خیلی بیشتری دوستان صمیمی پیدا کنند. روان شناسان بر این باورند که وقتی شما درباره عادت های غذایی خودتان با فردی حرف می زنید از آن جایی که غذا حوردن یک موضوع بسیار بنیادی است و مربوط به نیاز گرسنگی که یکی از نیازهای بنیادی بشر می باشد می شود؛ بنابراین احتمال این که به سرعت یک رابطه همراه با اعتماد و صمیمانه در این افراد شکل بگیرد بوجود می آید و شما می توانید انتظار داشته باشید که این افراد به سرعت تبدیل به دوستانی صمیمی برای شما شوند.

 

29. از آن ها بپرسید که آیا در دوران تعطیلات مسافرت می روند و اگر چنین است به کجا می روند؟

 

یکی دیگر از چیزهایی که شما باید از افرادی که می خواهید تبدیل به دوست صمیمی شما شوند بپرسید این است که در زمان تعطیلات به کجا می روند؟ ممکن است پاسخ آن ها این باشد که به هیچ جایی نمی روند و در خانه می مانند. در این صورت بهترین کار این است که از آن ها بپرسید پس در طول این مدت در خانه چکار می کنند؟ وقتی که سوالاتی مانند این سوال را از آن ها می پرسید می توانید انتظار داشته باشید که یک بحث شیرین و صمیمانه ای میان شما و این افراد ایجاد می شود و شما می توانید به این شیوه احساس کنید که دارید با یک دوست صمیمی حرف می زنید و جالب است بدانید این احساس برای این افراد هم به همین شکل است به این معنی که آن ها هم احساس می کنند که مانند یک دوست صمیمی دارند با شما صحبت می کنند. همین موضوع می تواند باعث شود که شما شانس بیشتری برای تبدیل کردن آن ها به دوست صمیمی داشته باشید.

 

30. با هم کمی شیطنت کنید!

 

از دیگر کارهایی که شما می توانید انجام دهید تا دوستان معمولی و ساده خودتان را تبدیل به دوستانی صمیمی بکنید این است که سعی کنید تا با هم کمی شیطانی کنید! البته یک نکته بسیار مهم و اساسی که در این زمینه وجود دارد این است که این شیطانی کردن ها نباید به شیوه ای باشد که به فرد دیگری آسیب برساند به این دلیل که در چنین مواردی نام آن دگرآزاری می شود و به در این حالت شما به جای این که دوستان صمیمی داشته باشید حتی ممکن است برخی از دوستان خودتان را هم از دست بدهید! بنابراین به هنگام انجام دادن این کار حتما مراقب باشید که کارهایی که می کنید به هیچ کس آسیبی نرساند. این شیطانی کردن ها می تواند جنبه های مختلفی داشته باشد به عنوان مثال در صورتی که تولد یک دوست مشترک شماست شما می توانید از روش های مختلفی برای این که این دوست را سورپرایز کنید استفاده کنید و بنابراین به این شکل می توانید شانستان را برای داشتن یک دوست صمیمی جدید و تبدیل کردن یک دوست معمولی به دوست صمیمی افزایش دهید.

 

31. دیدگاه فرد مورد نظر  را درباره موضوعات مختلف درک کنید!

 

یکی از مهم ترین ویژگی هایی که در یک دوستی بسیار صمیمی ارزش دارد درک متقابل است. شما در صورتی که می خواهید یک دوست صمیمی داشته باشید باید سعی کنید تا دیدگاهی را که او نسبت به موضوعات مختلف دارد به خوبی درک کنید. در این حالت است که می توانید انتظار داشته باشید که شانس بیشتری برای موفقیت در داشتن یک دوست صمیمی خواهید داشت. تحقیقات نشان داده است وقتی که دو دوست همدیگر را آن طور که باید باشند درک می کنند احتمال این که تبدیل به دوستان صمیمی شوند بسیار بیشتر از زمانی است که چنین اتفاقی نمی افتد. بنابراین شما باید سعی کنید تا درباره نقطه نظرات و دیدگاه هایی که این دوستتان دارد اطالعاتی داشته باشید. شما باید سعی کنید تا درباره نقطه نظرات او و این که چگونه دنیای اطراف خودش را می بیند فکر کنید و سعی کنید تا دید او را نسبت به جهان درک کنید. این کار را می توانید با پرسش کردن از او درباره موضوعات مختلف نیز جویا شوید. به عنوان مثال می توانید چندین ساعت با او درباره موضوعات مختلفی که به نظرتان تعیین کننده دیدگاه این فرد می باشد حرف بزنید تا بتوانید یک دیدگاه کلی در این رابطه بدست آورید.

 

32. درباره کودکی این فرد از او سوال کنید!

 

اگر می خواهید یک دوست صمیمی داشته باشید یکی از بهترین روش ها این است که درباره کودکی که این فرد داشته است سوال کنید. تحقیقاتی که در این زمینه انجام گرفته نشان داده است که وقتی شما با فردی دوست می شوید وقتی که درباره کودکی او و روزگاری که در کودکی داشته است سوال می کنید می توانید انتظار داشته باشید که رابطه بسیار صمیمانه ای میان شما برقرار شود. روان شناسان بر این باورند که وقتی که شما درباره کودکی خودتان با فرد دیگری حرف می زنید مانند این است که درباره برخی از رازهایی که در زندگیتان وجود دارد با این فرد سخن می گویید و بنابراین می توانید انتظار داشته باشید که به میزان زیادی به این فرد نزدیک شوید. صحبت کردن درباره کودکی افراد همچنین باعث می شود که شما احساس کنید که می توانید برخی از خاطراتی را که شما نیز نظیر آن ها را داشته اید پیدا کنید و همین موضوع می تواند باعث شود که شانس شما برای این که با این افراد گرم تر و صمیمی تر شوید افزایش پیدا کند.

 

33. درباره اولین شغلی که این فرد داشته است از او سوال کنید!

 

این کار نیز می تواند تاثیر زیادی بر روی داشتن رابطه صمیمانه میان شما و فرد مورد نظر داشته باشد. وقتی که شما از این فرد می پرسید که در زمانی که اولین شغلش را داشت چه احساسی داشت و یا این که اولین شغلی که این فرد داشته چه بوده و یا سوالاتی از این قبیل؛ می توانید کاری کنید که رابطه گرم تر و صمیمانه تری بین شما و فرد مورد نظر برقرار شود. تحقیقات نشان داده است که انجام دادن این کار می تواند به شما کمک کند که بر تعداد افراد که دوست صمیمی شما حساب می شوند بیفزایید. وقتی که شما از این افراد درباره اولین باری که سر کار رفتند سوال می کنید می توانید انتظار داشته باشید که آن ها به شما اعتماد بیشتری بکنند و بنابراین به این شیوه می توانید رابطه گرم تری با آن ها برقرار کنید. آن ها معمولا از این که شما درباره اولین شغلی که داشته اند از آن ها سوال کنید خوشحال می شوند و معمولا احساس می کنند شما دوستشان دارید و می خواهید تا با آن ها نزدیک تر شوید.

 

34. درباره دوران تحصیل این فرد و خاطرات خوبی که از آن دوران دارد از او سوال کنید!

 

شما برای این که بتوانید فردی را که دوست معمولی شماست تبدیل به یک دوست صمیمی بکنید نیاز دارید تا درباره خاطرات خوبی که داشته است از او بپرسید. یکی از بهترین روش هایی که می توانید این کار را انجام دهید این است که سعی کنید تا از مدرسه و دانشگاه و دوران تحصیل این فرد سوال کنید. شما می توانید از این فرد سوال کنید که دوران تحصیلش را به چه شیوه ای گذرانده است. همچنین می توانید از او بپرسید که برخی از خاطرات شیرینی را که در این دوران برایش باقی مانده است برای شما بگوید. این کارها باعث می شود که احساس نزدیکی و همبستگی میان این افراد و شما ایجاد می شود و شما این امکان را پیدا خواهید کرد که به آن ها نزدیک تر و نزدیک تر شوید. فراموش نکنید که بهتر است درباره خاطرات خوب دوران کودکی از آن ها سوال کنید تا خاطرات بد به این دلیل که معمولا به یاد آوردن خاطرات خوب برای آن ها بسیار لذت بخش تر از آن است که خاطرات بد را به یاد بیاورند بنابراین به یاد آوردن خاطرات خوب می تواند باعث شود که شانس شما برای موفقیت افزایش پیدا کند.

 

35. درباره نویسنده مورد علاقه تان با فردی که می خواهید تبدیل به دوست صمیمی شما شود صحبت کنید!

 

از دیگر کارهایی که شما می توانید انجام دهید تا دوست صمیمی پیدا کنید این است که با افرادی که دوستان معمولیتان هستند درباره نویسنده مورد علاقه تان صحبت کنید. این کار می تواند منجر به این شود که آن ها هم تشویق شوند تا درباره نویسنده مورد علاقه شان با شما صحبت کنند و به این ترتیب شما می توانید یک بحث بسیار صمیمانه را میان خودتان و این افراد شروع کنید که درباره کتاب ها و نویسنده هایی است که شما دوستشان دارید. این کار نیز می تواند به عنوان یکی دیگر از شیوه هایی که برای تبدیل کردن یک دوست معمولی به یک دوست صمیمی بکار می روند مورد استفاده قرار بگیرد. در صورتی که شما درباره نویسنده ای که دوست دارید بحثی شروع کنید بحث شما به کتاب های مختلف می کشد و بنابراین می توانید وقت زیادی را در کنار این فرد بگذرانید و همزمان با این که درباره این موضوعات با او صحبت می کنید صمیمی تر و صمیمی تر شوید.

 

36. از فرد مورد نظر درباره گروه های دوستانه ای که قبلا در آن بوده است و یا دوستانی که قبلا داشته است سوال کنید!

 

از دیگر روش ها برای تبدیل کردن یک دوست معمولی به یک دوست صمیمی این است که سعی کنید تا درباره گروه هایی که این فرد در آن بوده است و یا درباره دوستانی که در گذشته داشته است سوال کنید. انجام دادن این کار می تواند به شما کمک کند تا شانس بیشتری برای موفقیت داشته باشید. تحقیقات نشان داده اند که انجام دادن این کار می تواند باعث شود که آن ها احساس کنند که شما هم می خواهید مانند این گروه ها و یا مانند دوستان قدیمی این فرد با آن ها رابطه دوستانه و صمیمانه داشته باشید. به عنوان مثال در صورتی که از آن ها درباره دوستان قدیمی که داشته اند سوال کنید می توانید انتظار داشته باشید که این احساس در آن ها ایجاد شود که شما می خواهید دست بعدی آن ها شوید. انجام دادن این کارها می تواند باعث شود که آن ها با شما رابطه صمیمانه تر و بهتری را برقرار کنند و تبدیل به دوستان صمیمی تری برای شما گردند.

 

27. از این فرد بخواهید تا چیزی را به شما قرض بدهد (و البته به او بگویید که به سرعت این چیز را به او برمی گردانید!)

 

همان طور که در بالا اشاره شد شما برای این که بتوانید در کار پیدا کردن دوست صمیمی و تبدیل کردن دوستان معمولی به دوستان صمیمی موفق شوید باید سعی کنید تا احساس اعتماد را در آن ها تقویت کنید. بنابراین در صورتی که روش های مختلفی که منجر به بروز اعتماد دوطرفه می شود را بکار بگیرید می توانید انتظار داشته باشید که بخش اعظم کار را انجام داده اید. یکی از مهم ترین جنبه های جلب کردن اعتماد آن ها از طریق قرض گرفتن چیزهایی است که مربوط به آن هاست (البته باید به سرعت این چیزها را به آن ها برگردانید!) به عنوان مثال در صورتی که آن ها چیزی دارند که شما به آن احتیاج دارید می توانید به آن ها بگویید که این چیز را به شما قرض دهند ولی خیالشان را راحت کنید که به زودی این چیز را به آن ها برمی گردانید. این کار می تواند باعث شود که رابطه بهتر و صمیمانه تری میان شما و این افراد ایجاد می شود چراکه در این حالت آن ها به شما اعتماد می کنند.

 

28. سعی کنید به جای این که شما بیشتر حرف بزنید کاری کنید که این فرد بیشتر حرف بزند!

 

از دیگر کارهایی که شما می توانید انجام دهید برای این که دوست صمیمی داشته باشید این است که به جای این که شما بیشتر حرف بزنید و کاری کنید که آن ها گوش کنند شما بیشتر گوش کنید تا آن ها حرف بزنند. این موضوع بسیار مهم و اساسی است و در صورتی که شما این موضوع را رعایت کنید می توانید انتظار داشته باشید که در مدت کوتاهی این افراد تبدیل به دوستان صمیمی برای شما می شوند. تحقیقاتی که دانشمندان و روان شناسان در این رابطه انجام داده اند به این نتیجه رسیده است که هنگامی که شما در یک رابطه دونفره دوستی بیشتر از آن که حرف بزنید سکوت می کنید و می گذارید تا طرف مقابلتان حرف بزند در چنین رابطه ای احتمال این که اعتماد آن ها به شما بیشتر شود خیلی افزایش پیدا می کند. در بسیاری از موارد انسان ها دوست دارند تا فردی در کنارشان وجود داشته باشد که بیشتر از آن که برایشان حرف بزند به حرف هایشان گوش دهد. در چنین مواردی است که احساس اعتماد در آن ها بیشتر می شود.

 

29. درباره زندگی عشقی خودتان و روابطی که در گذشته داشته اید صحبت کنید!

 

شما برای این که بتوانید دوستان معمولی خودتان را تبدیل به دوستان صمیمی کنید روش های مختلفی پیش رو دارید. اکثر این روش ها توسط  روان شناسان و دانشمندان و محققان و افرادی که در این زمینه تحقیق می کنند ارایه می شوند. بنابراین در صورتی که سعی کنید تا از این روش ها استفاده کنید احتمال این که به چیزی که می خواهید برسید خیلی زیاد می شود. یکی از این روش ها که همه روان شناسان هم آن را تایید کرده اند این است که سعی کنید تا درباره زندگی عشقی که در گذشته داشته اید و روابطی که در گذشته داشته اید با این افراد صحبت کنید. این کار باعث می شود که این افراد به شما احساس نزدیکی بیشتری داشته باشند و بنابراین میزان اعتمادی که آن ها نسبت به شما خواهند داشت خیلی زیادتر می شود. تحقیقات نشان داده است که انجام دادن این کار می تواند باعث شود که دوستان معمولی شما به اندازه ای به شما اطمینان کنند که تبدیل به دوستان صمیمی شما شوند.

 

30. فردی را که دوست دارید تبدیل به دوست صمیمی شما شود به جشن تولدتان دعوت کنید!

 

از دیگر کارهایی که شما می توانید انجام دهید برای این که دوستان معمولی و عادی خودتان را تبدیل به دوست صمیمی کنید این است که سعی کنید تا آن ها را به جشن تولد خودتان دعوت کنید. انجام دادن این کار باعث می شود که آن ها احساس کنند که شما به این اندازه برایشان احترام قایل بوده اید که آن ها را به مراسمی دعوت کرده اید که مربوط به شخص شما می باشد. انجام این کار همچنین باعث می شود که رابطه صمیمانه تر و دوستانه تری میان شما و این افراد ایجاد شود. تحقیقات نشان داده است که افرادی که دوستان معمولیشان را به جشن تولد دعوت می کنند افرادی هستند که شانس بیشتری برای تبدیل کردن این دوستان معمولی به دوست صمیمی دارند. بنابراین در صورتی که شما بتوانید این دوستان را به مراسم تولد خودتان دعوت کنید می توانید انتظار داشته باشید که شانس شما برای موفقیت در داشتن رابطه صمیمانه تر با آن ها به میزان زیادی افزایش پیدا کند چون این افراد تبدیل به دوستان صمیمی شما خواهند شد و یک مزیت دیگر این کار هم این است که احتمالا آن ها نیز شما را به جشن تولد خودشان دعوت خواهند کرد!

 

[ یک شنبه 24 مرداد 1400 ] [ 13:49 ] [ شکوهی ]

1. با لبخند به آن ها صبح بخیر بگویید!

 

این که به آن ها صبح بخیر بگویید می تواند تاثیر زیادی بر روی رابطه ای داشته باشد که قرار است با آن ها داشته باشید. وقتی که شما اول صبح به آن ها لبخند بزنید و همراه با سلامی گرم و صمیمانه به آن ها بگویید "صبح بخیر"، آن ها احساس گرمی و صمیمیتی که در درون شما نسبت به آن ها وجود دارد را به خوبی درک می کنند و بنابراین با انجام دادن این کار می توانید انتظار داشته باشید که آن ها دوستان شما شوند. دانشمندانی و روان شناسان بر این باورند این که شما روزتان را با دیگران چگونه آغاز کنید می تواند تاثیر بسزایی بر روی رابطه ای داشته باشد که قرار است در آینده با آن ها داشته باشید. بنابراین سعی کنید تا این کار را به بهترین شکل ممکن انجام دهید. سعی کنید تا به شیوه ای به آن ها صبح بخیر بگویید که گرمی و صمیمیت دوستانه شما را از همان اول صبح به خوبی احساس کنند.

 

2. در صورتی که شرایطش را دارید برای آن ها یک فنجان قهوه درست کنید

 

اگر می توانید برای آن ها یک فنجان قهوه درست کنید می توانید انتظار داشته باشید که صمیمیت و دوستی میان شما بهتر شود. این کار می تواند به شما کمک کند تا به آن ها نشان دهید که به چه میزان به آن ها علاقه دارید و چقدر می خواهید با آن ها دوست شوید و در عین حال این کار به آن ها نیز کمک می کند تا احساس کنند که شما آن قدر برای آن ها ارزش قایل هستید که برای آن ها یک فنجان قهوه درست می کنید. تحقیقاتی که روان شناسان و دانشمندان در این زمینه انجام داده اند نشان داده است که برای این که شما بتوانید صمیمیت و دوستی خودتان را به آن ها نشان دهید روش های مختلفی وجود دارد و یکی از این روش ها این است که شما سعی کنید تا برای آن ها چیزی درست کنید چون این کار باعث می شود که از نظر اصول روان شناسی آن ها نسبت به رابطه ای که میان شما و خودشان وجود دارد احساس بسیار بهتری داشته باشند و بنابراین شانس شما برای این که بتوانید آن ها را تبدیل به دوستان صمیمی خودتان بکنید به میزان زیادی بیشتر می شود.

 

3. از آن ها بخواهید شما را درباره موضوعات مختلف راهنمایی کنند!

 

شما برای این که بتوانید رابطه بهتری را با این دوستانتان داشته باشید می توانید از آن ها بخواهید که درباره موضوعات مختلف به شما راهنمایی هایی بدهند. انجام دادن این کار برای شما می تواند دو مزیت عمده داشته باشد: مزیت اول این است که شما می توانید این احساس را در آن ها ایجاد کنید که شما به این اندازه به آن ها اهمیت می دهید که می خواهید از آن ها راهنمایی بگیرید و بنابراین آن ها فکر می کنند که صمیمیت و دوستی شما بسیار بیشتر از آن چیزی است که انتظارش را داشته اند. مزیت دوم برای شما می تواند این باشد که شما این توانایی را پیدا خواهید کرد که از راهنمایی هایی که آن ها از شما می کنند به بهترین شکل ممکن استفاده کنید. به عبارت دیگر در این حالت شما می توانید با راهنمایی گرفتن از این افراد درباره موضوعات مختلف احساس کنید که فردی را دارید که می تواند به شیوه های مختلف به شما کمک کند.

 

4. به آن ها چیزی قرض بدهید!

 

شما برای این که کاری کنید که دوستانتان تبدیل به دوستانی صمیمی برای شما شوند باید سعی کنید تا پارامتر اعتماد را در آن ها تقویت کنید. به عبارت دیگر شما برای این کار باید سعی کنید کاری کنید که آن ها به شما اعتماد داشته باشند. یکی از مهم ترین عواملی که باعث می شود افراد برای همدیگر دوستان صمیمی شوند همین داشتن اعتماد متقابل است. اعتماد را می توان به عنوان جوهره رابطه میان دو دوست صمیمی دانست و در صورتی که اعتمادی وجود نداشته باشد به هیچ عنوان این دو نفر نمی توانند برای همدیگر دوستانی صمیمی شوند. بنابراین شما باید تلاش کنید تا به هر روشی که می توانید این اعتماد را در این افراد ایجاد کنید. تحقیقات نشان داده است یکی از بهترین روش هایی که شما می توانید با استفاده از آن برای دوستانتان اعتماد ایجاد کنید این است که سعی کنید تا به آن ها چیزی قرض بدهید. این کار باعث می شود آن ها فکر کنند که شما به اندازه کافی به آن ها اعتماد کرده اید که چیزی را که متعلق به شما می باشد را به آن ها داده اید و بنابراین اطمینان دارید که آن ها این چیز را به زودی به شما پس می دهند.

 

5. در صورتی که دیدید آن ها یک چیز جدید خریدند از آن ها بپرسید که آن را از کجا و یا چه زمانی خریده اند!

 

از دیگر روش هایی که شما با استفاده از این روش می توانید دوستان معمولیتان را تبدیل به دوستانی صمیمی بکنید این است که اگر دیدید که چیز جدیدی خریده اند از آن ها بخواهید به شما بگویند که این چیز جدید را از کجا خریده اند و یا برای آن چه قیمتی پرداخت کرده اند و یا این که چه زمانی این چیز را خریده اند. این کار می تواند باعث شود که شما به آن ها این احساس را بدهید که به چیزهای جدیدی که می خرند توجه می کنید. بنابراین در صورتی که فکر می کنید آن ها چیزی خریده اند که اگر این سوالات را ازشان بپرسید می تواند تاثیر مثبت بر روی آن ها داشته باشد بهتر است حتما سعی کنید تا این کار را انجام دهید. دانشمندان به این نتیجه رسیده اند که انجام دادن این کار می تواند تاثیر بسیار زیادی بر روی عمیق تر شدن رابطه میان دوستان داشته باشد و می تواند باعث شود که آن ها صمیمی تر و صمیمی تر از گذشته شوند.

 

6. غذایتان را با آن ها به اشتراک بگذارید!

 

روان شناسان بر این باورند که یکی از بهترین و موثرترین کارهایی که شما می توانید انجام دهید برای این که یک رابطه صمیمانه را میان خودتان و فرد دیگری برقرار کنید این است که از غذایی که می خورید به این فرد هم بدهید. بنابراین در صورتی که شما می خواهید دوستان معمولیتان را تبدیل به بهترین دوستانتان بکنید می توانید از این غذاهایی که می خورید نیز به آن ها بدهید. به عنوان مثال فرض کنید که شما در محل کار با خودتان نهار می آورید. در صورتی که دوستانی دارید که می خواهید کاری کنید که تبدیل به دوستان صمیمی شما شوند یکی از بهترین کارهایی که در زمان غذا خوردن می توانید انجام دهید این است که بخشی از غذایی را که می خورید به آن ها بدهید. این کار باعث می شود که احتمال این که بتوانید این افراد را به عنوان دوستان صمیمی خودتان با خودتان نزدیک تر کنید بیشتر می شود چراکه بر اساس این اصل روان شناسی وقتی که شما به آن ها غذا می دهید می توانید انتظار داشته باشید که آن ها با شما صمیمی تر شوند.

 

7. در صورتی که می توانید برای آن ها نوشیدنی بخرید!

 

اگر می توانید برای دوستانتان نوشیدنی بخرید حتما این کار را بکنید چراکه با انجام دادن این کار می توانید انتظار داشته باشید که آن ها با شما رابطه بهتر و صمیمانه تری داشته باشند. آمارها و نظرسنجی هایی که در این رابطه انجام گرفته نشان داده است افرادی که می خواهند دوستان جدیدی پیدا کنند معمولا سعی می کنند تا برای آن ها نوشیدنی بخرند. این کار از نظر روان شناسی دقیقا همان تاثیری را دارد که دادن غذایتان به آن ها دارد. وقتی که شما برای این افراد نوشیدنی می خرید می توانید در آن ها میزان اعتماد را بیشتر کنید و همین بیشتر کردن میزان اعتماد یکی از مهم ترین نکته هایی است که شما برای این که بخواهید دوستان صمیمی پیدا کنید باید حتما به آن توجه کنید. محققان و روان شناسانی که در این زمینه کار می کنند بر این باورند که انجام دادن این کار می تواند باعث شود که آن ها به شما اعتماد بیشتری بکنند و بنابراین شما می توانید انتظار داشته باشید که زمینه های ایجاد احساساتی مانند احساس صمیمیتی که منجر به بوجود آمدن دوستان صمیمی می شود نیز به میزان زیادی افزایش پیدا می کند.

 

8. درباره برنامه های تلویزیونی حرف بزنید که هر دوی شما دوست دارید!

 

از دیگر کارهایی که شما باید انجام دهید این است که درباره برنامه های تلویزیونی حرف بزنید که هم شما آن ها را دوست دارید و هم فرد مورد نظرتان آن را دوست دارد. این کار باعث می شود که آن ها احساس می کنند که با شما وجه شباهت هایی دارند و همین موضوع باعث می شود که از نظر روان شناسی رابطه دوستانه بهتری میان شما و این فراد ایجاد می شود. بنابراین شما باید سعی کنید تا درباره برنامه هایی صحبت کنید که هم شما دوست دارید و هم آن ها دوست دارند. در صورتی که نمی دانید آن ها از چه برنامه های تلویزیونی خوششان می آید می توانید به راحتی از آن ها بپرسید. به عنوان مثال می توانید از آن ها بخواهید که لیستی از برنامه های تلویزیونی که به آن علاقه دارند را به شما بگویند و شما به دنبال این باشید که به کدامیک از این برنامه ها علاقه دارید و در نتیجه سعی کنید تا برنامه ای را که مشترکا هم خودتان و هم فرد مورد نظر به آن علاقه دارد پیدا کنید و شروع به صحبت کردن درباره آن بکنید.

 

9. درباره کارهای خنده داری که انجام داده اید با آن ها صحبت کنید!

 

شما برای این که دوستان صمیمی داشته باشید باید سعی کنید تا با آن ها رابطه صمیمانه ای را برقرار کنید. به عنوان مثال باید سعی کنید تا از کارهایی که در گذشته انجام داده اید و به نظرتان خنده دار بوده است برای آن ها تعریف کنید. وقتی که چنین تعریف هایی می کنید می توانید انتظار داشته باشید که رابطه میان شما و فرد مورد نظر صمیمانه تر می شود.  در صورتی که فکر می کنید شما برای صمیمی تر شدن باید با آن ها خیلی خشک و جدی برخورد کنید کاملا در اشتباه می باشید. در صورتی که شما چنین برخوردی داشته باشید و طوری خودتان را به آن ها معرفی کنید که آن ها فکر کنند شما هیچ اشتباهی نمی کنید هرگز موفق نخواهید شد تا با آن ها رابطه صمیمانه ای برقرار کنید! این در صورتی است که راه این که بتوانید با آن ها صمیمی شوید این است که سعی کنید تا درباره این که در گذشته چه کارهای خنده دار و حتی در برخی از موارد خجالت آوری را انجام می داده اید مطالبی بیان کنید تا آن ها احساس کنند که شما به عنوان یک دوست از گذشته های خجالت آور خودتان صحبت می کنید در صورتی که ممکن است برای هر کسی این چیزها را تعریف نکنید!

 

10. از آن ها درباره آرزوهایشان سوال کنید!

 

یکی دیگر از روش هایی که شما می توانید با استفاده از این روش شانستان را برای این که دوستان صمیمی ترین پیدا کنید بیشتر کنید این است که از آن ها بپرسید که آرزوهایشان چیست. انجام دادن این کار می تواند به آن ها کمک کند تا احساس کنند که شما حقیقتا آن ها را دوست دارید و سعی می کنید تا به آرزوهایی که دارند هم فکر کنید. تحقیقات نشان داده است که انجام دادن این کار می تواند باعث شود که آن ها احساس کنند که یک دوست در کنارشان وجود دارد که دوست دارد تا در بخشی از آرزوهایی که دارند شریک شود. این کار می تواند همچنین باعث شود که آن ها نیز درباره آرزوهای شما از شما بپرسند و خود این پرسش ها و پاسخ ها باعث می شود که رابطه میان شما و این فرد مورد نظر که شما می خواهید آن ها تبدیل به دوست صمیمی خودتان بکنید بهتر و صمیمی تر شود.

 

11. با همدیگر درباره خصوصیات دوستان دیگرتان حرف بزنید!

 

از دیگر روش هایی که شما می توانید با استفاده از آن از دوستان معمولی و دوستانی که هر روز آن ها را می بینید دوستانی صمیمی بسازید این است که سعی کنید تا با آن ها درباره خصوصیاتی که دوستان دیگرتان دارند صحبت کنید. تحقیقات نشان داده است که انجام دادن این کار می تواند تاثیر زیادی بر روی بالا بردن توانایی های شما برای موفقیت داشته باشد. روان شناسان می گویند وقتی که شما این کار را انجام می دهید آن ها را مجبور می کنید که درباره دوستان دیگر فکر کنند و همچنین باعث می شود که آن ها فکر کنند اگر شما به این میزان به آن ها فکر می کنید بنابراین به خودشان بیشتر از آن فکر می کنید و بنابراین همین می تواند آغاز یک دوستی خوب باشد! البته یک نکته خیلی مهم دیگر که در این رابطه باید حتما به آن توجه کنید این است که به هنگامی که از دوستان دیگرتان برای آن ها صحبت می کنید باید مراقب باشید که درباره ویژگی هایی از آن ها صحبت کنید که فکر می کنید ویژگی مثبت آن ها می باشد (صحبت کردن درباره ویژگی های منفی دوستان شما نه تنها کار به جایی نمی برد بلکه حتی ممکن است باعث شود که رابطه دوستانه میان شما و فرد مورد نظر بدتر هم بشود!)

 

12. درباره سلیقه آن ها در زمینه دکوراسیون خانه و محل زندگیشان با آن ها صحبت کنید!

 

 

از دیگر روش های که شما با استفاده از آن می توانید شانستان را برای داشتن یک رابطه صمیمانه تر میان خودتان و دوستانتان افزایش دهید این است که سعی کنید تا از آن ها درباره سلیقه ای که در چیدن دکوراسیون خانه و محل زندگیشان دارند سوال کنید. این کار باعث می شود که آن ها نسبت به شما احساس بهتری داشته باشند و سعی کنند تا شما را بیشتر درک کنند. تحقیقات نشان داده است که انجام دادن این کار می تواند باعث ایجاد میزان بیشتری از صمیمیت میان دو دوست شود و می تواند باعث شود که دوستان شما بیشتر به دوستان صمیمی شما شبیه شوند. بنابراین در صورتی که از آن ها درباره چگونگی چیدن دکوراسیون مکان زندگیان بپرسید این شانس را پیدا خواهید کرد که با آن ها صمیمانه تر باشید و بنابراین می توانید انتظار داشته باشید که شانستان برای این که این فرد را دوست صمیمی خودتان کنید بیشتر می شود.

 

13. از آن ها بپرسید که آخر هفته ها و در روزهای تعطیلات چه کار می کنند!

 

وقتی که می خواهید با این افراد بیشتر دوست شوید باید سعی کنید تا از آن ها درباره این که چگونه زندگی خودشان را می گذرانند سوال کنید. یکی از بهترین روش ها برای پرسیدن سوال هایی در این زمینه این است که از آن ها بپرسید که آخر هفته خودشان را چگونه گذرانده اند؟ به عنوان مثال در صورتی که امروز شنبه است می توانید از آن ها بپرسید که دیروز چه کارهایی انجام داده اند و یا به کجا رفته اند و سوالاتی از این قبیل. این کار باعث می شود که یک احساس خوبی در آن ها ایجاد شود. در این حالت آن ها باور می کنند که شما حقیقات دوست دارید تا بدانید که آن ها زندگیشان را چگونه می گذرانند و بنابراین شانستان برای این که بتوانید آن ها را تبدیل به دوستان صمیمی خودتان بکنید به میزان زیادی بیشتر می شود. تحقیقات نشان داده است که انجام دادن این کار می تواند باعث شود که آن ها دیدگاه بهتر و مثبت تری را نسبت به شما و رابطه ای که می خواهید با آن ها برقرار کنید پیدا کنند.

 

14. نزدیک به آن ها بنشینید!

 

در صورتی که شما حق انتخابی برای جای نشستن داشته باشید یکی از بهترین کارهایی که می توانید انجام دهید برای این که رابطه بهتری با آن ها پیدا کنید این است که نزدیک به مکانی بنشینید که آن ها نشسته اند. به عنوان مثال در صورتی که در یک اتاقی چند جای خالی وجود داشت و شما وارد این اتاق شدید و متوجه شدید که آن ها بر روی یک صندلی نشسته اند یکی از بهترین کارهایی که می توانید انجام دهید این است که بر روی یکی از این صندلی ها بنشینید که نزدیک ترین فاصله را با فرد مورد نظر دارد. این کار می تواند باعث شود که آن ها احساس نزدیکی بهتر و بیشتری با شما پیدا کنند و بنابراین شانس شما برای این که در داشتن یک رابطه صمیمانه با این فرد موفق شوید به میزان زیادی افزایش پیدا می کند. در صورتی که وارد اتاق شوید و در مکانی دور از آن ها بنشینید ممکن است احساس صمیمیت به اندازه ای که شما می خواهید میان شما و این فرد ایجاد نشود و این یک اصل روانشناسانه و ثابت شده می باشد.

 

15. از آن ها بخواهید تا متخصصانی در زمینه های مختلف را به شما معرفی کنند!

 

از روش های دیگری که شما می توانید با استفاده از این روش دیدگاه مثبت مخاطبین را به سمت خودتان جلب کنید این است که سعی کنید تا از آن ها بخواهید تا متخصصانی را در زمینه های مختلف به شما معرفی کنند. به عنوان مثال در صورتی که شما می خواهید خانه خودتان را عوض کنید از آن ها بخواهید که یک فردی را به شما معرفی کنند که در زمینه مشاور املاکی کار می کند و یا در صورتی که می خواهید به آرایشگاه بروید می توانید به آن ها بگویید که یک آرایشگاه خوب را که کیفیت کار خوبی دارد به شما معرفی کنند و مواردی از این قبیل. انجام دادن کارهایی مانند این کار باعث می شود که آن ها احساس می کنند که شما به اندازه ای برای آن ها و حرف هایی که می زنند احترام قایل هستید که درباره موضوعاتی که در بسیاری از موارد بسیار در زندگی شما با اهمیت می شوند نیز از این افراد مشورت می گیرید. این کار باعث می شود که این دوستان معمولی تبدیل به دوستان صمیمی می شوند.

 

16. در صورتی که به سلبریتی خاصی علاقه دارید درباره این علاقه با فرد مورد نظر صحبت کنید!

 

اگر فکر می کنید به هنرپیشه و سلبریتی علاقه دارید سعی کنید تا درباره این علاقه خودتان با فرد مورد نظر صحبت کنید. تحقیقات نشان داده است که انجام دادن این کار می تواند باعث شود که شما شانس بهتری را برای موفقیت داشته باشید. دانشمندان زیادی در رابطه با این موضوع تحقیق کرده اند و نتیجه تحقیقات آن ها نشان داده است که صحیت کردن درباره فرد سومی که شما به آن علاقه زیادی دارید می تواند تاثیر بسیار زیادی بر روی کیفیت رابطه شما با فرد مورد نظر داشته باشد. بنابراین در صورتی که فکر می کنید هنرپیشه و یا سلبریتی (و یا حتی فردی معمولی) وجود دارد که شما به میزان زیادی به این فرد علاقه دارید می توانید بدون این که خجالت بکشید این علاقه خودتان را با دوستتان در میان بگذارید و بدانید که با انجام دادن این کار می توانید رابطه خودتان و دوستتان را به میزان زیادی صمیمی تر کنید. شما به این شکل می توانید دوست معمولی خودتان را تبدیل به دوستی صمیمی تر کنید و با او رابطه بسیار دوستانه تری برقرار کنید.

 

17. با آن ها معما حل کنید!

 

حل کردن معما با دوستان می تواند احساس صمیمیت و نزدیکی را در آن ها افزایش دهد و حتی می تواند باعث شود که این دوستان تبدیل به دوستان صمیمی شما شوند. وقتی که شما با دوستان خودتان معما حل می کنید در حقیقت سعی می کنید که برای حل کردن یک مسئله از آن ها کمک بگیرید. روان شناسان بر این باورند که انجام دادن این کار می تواند تاثیر بسیار زیادی بر روی آن ها داشته باشد و می تواند منجر به این شود که آن ها احساس اعتماد بسیار بیشتری نسبت به شما پیدا کنند. اعتمادی که در نتیجه می تواند منجر به ایجاد یک رابطه صمیمی و دوستانه میان شما و آن ها شود. دانشمندانی که در این زمینه تحقیق می کنند به این نتیجه رسیده اند که انجام دادن این کار از نظر روان شناسانه می تواند تاثیر بسیار زیادی بر روی روحیه و طرز تفکر آن ها داشته باشد و بنابراین می تواند باعث شود که آن ها احساس کنند که شما به اندازه ای به آن ها اعتماد می کنید که درباره مشکلاتی که می خواهید حل کنید از آن ها کمک می گیرید (البته این چرخه افکار در ناخودآگاه آن ها می گذرد)

 

18. آن ها را به خوردن قهوه دعوت کنید!

 

اگر شما دوستانتان را دعوت کنید تا به همراه شما قهوه بخورند می توانید شانستان را برای این که این دوستانتان تبدیل به دوستان صمیمی شوند افزایش دهید. تحقیقات نشان داده است که انجام دادن این کار می تواند باعث شود که آن ها به میزان بسیار بیشتری نسبت به شما اعتماد پیدا کنند و همین احساس اعتماد می تواند باعث شود که شانس شما برای موفقیت در داشتن دوستانی صمیمی به میزان بیشتری افزایش پیدا کند. بنابراین در صورتی که تواناییش را دارید آن ها را به خوردن قهوه دعوت کنید و سعی کنید تا در طول مدتی که با هم قهوه می نوشید با آن ها صمیمی شوید و درباره موضوعات مختلف با آن ها حرف بزنید. این کار می تواند باعث شود که شما برای موفقیت شانس بیشتری را داشته باشد. تحقیقات نشان داده است که انجام دادن این کار می تواند باعث شود که آن ها با شما صمیمی تر شوند و بنابراین بیشتر از گذشته دوستتان داشته باشند. بنابراین دعوت کردن دوستانی را که می خواهید تبدیل به دوستان صمیمی کنید به صرف قهوه را فراموش نکنید.

 

19. به آن ها یک کارتون خنده دار نشان دهید!

 

یکی از بهترین تجربه هایی که در صورتی که به شکل جمعی صورت بپذیرد می تواند تاثیر زیادی بر روی افزایش میزان صمیمیت میان افراد داشته باشد تجربه خندیدن به هم است. تحقیقات نشان داده است که افرادی که با هم می خندند افرادی هستند که به احتمال بیشتری با هم صمیمی خواهند شد. بنابراین در صورتی که شما بتوانید کاری کنید که چنین تجربه ای میان شما و این افراد ایجاد شود می توانید انتظار داشته باشید که میان شما و آن ها صمیمیت بیشتری ایجاد شود. یکی از روش های انجام این کار این است که فرد مورد نظر را به دیدن یک کارتون خنده دار دعوت کنید. در چنین شرایطی شما می توانید انتظار داشته باشید که یک تجربه شاد را در کنار فرد مورد نظر خواهید داشت و همین تجربه باعث می شود که رابطه میان شما و این فرد به میزان زیادی بهتر می شود. یکی از اصول تبدیل کردن دوستان معمولی به دوستان صمیمی این است که شما سعی کنید تا به این افراد یک کارتون خنده دار نشان دهید که هم خودتان بخندید و هم فرد مورد نظر لحظاتی  شاد را در کنارتان تجربه کند.

 

20. درباره اتفاقاتی که در جهان می افتد نظر آن ها را هم بپرسید!

 

اگر شما سعی کنید تا نظر افرادی را که دوست دارید تبدیل به دوست صمیمیتان شوند درباره اتفاقاتی که در دنیا می افتد بپرسید این شانس برای شما بیشتر می شود. در صورتی که شما از آن ها بپرسید که درباره این موضوعات چه فکر می کنند این توانایی را خواهید داشت تا احساس اعتماد را در آن ها ایجاد کنید و از آن جایی که روان شناسان و دانشمندان می گویند داشتن احساس اعتماد یکی از بهترین پارامترهایی است که می تواند منجر به دوستی های خوب شود بنابراین شما می توانید به این روش و با ایجاد کردن اعتماد در آن ها کاری کنید که دوستان صمیمی شما شوند. وقتی که شما نظر این افراد را درباره موضوعات مختلف در جهان می پرسید می توانید این احساس را در آن ها ایجاد کنید که شما به اندازه کافی به آن ها اهمیت می دهید که نظرشان را درباره موضوعات و اتفاقاتی که در جهان افتاده و می افتد می پرسید و بنابراین در ناخودآگاهشان می گویند که شما به اندازه کافی به آن ها اعتماد دارید و همین فکر باعث ایجاد اعتماد متقابل و در نتیجه آن دوستی صمیمانه می شود.

 

 

 

 

 

 

[ چهار شنبه 20 مرداد 1400 ] [ 15:45 ] [ شکوهی ]

 

مغز شما انسان ها با مغز دوستتان و یا با مغز افراد خانواده تان کاملا متفاوت است! در حقیقت تحقیقات نشان داده است که مغز هیچ کدام از افراد دنیا شبیه به هم نمی باشد! در حقیقت تجربه هایی که شما در زندگی داشته اید  و یا اتفاقاتی که در زندگی برای شما افتاده است و چیزهایی که در زندگی یاد گرفته اید باعث شده است که سیم پیچی های مغز شما به شیوه متفاوت از دیگران شکل بگیرد. وقتی که شما تجربیاتی کسب می کنید که در ارتباط با موضوع خاصی است این تجربیات باعث می شود که شکل مغز شما با شکل مغز دیگران تفاوت کند! سیم پیچی های مربوط به مغز افرادی که مهارت های مخصوصی دارند با سیم پیچی های مغز افرادی که مهارت های دیگری دارند کاملا متفاوت می باشد! به همین دلیل است که چیزهایی که ما در دنیا یاد می گیریم و یا تجربیاتی که تجربه می کنیم به شکل معجزه آسایی می توانند بر روی مغز ما اثر بگذارند. همچنین وقتی که ما انسان ها تجربه های جدیدی را یاد می گیریم دوباره شکل مغزمان به شکل های دیگر تغییر می کند و این تغییر همچنان ادامه پیدا می کند. علت این تغییرات این است که مغز ما انسان ها می تواند به سرعت خودش را با چیزهای جدیدی که وارد آن می شود منطبق سازد. در حقیقت مکانیسمی که مغز ما انسان ها بر اساس آن کار می کند یک مکانیسم پیشرفته می باشد و به ما این اجازه را می دهد که کارهایی انجام دهیم که هرگز فکر نمی کردیم قادر به انجام دادن آن می باشیم. ولی یک نکته بسیار مهم در این رابطه وجود دارد و آن هم این است که مغز انسان به هیچ عنوان نمی تواند چند کار را با هم به صورت همزمان انجام دهد! چنین چیزی غیرممکن است! تحقیقات نشان داده است وقتی که ما می گوییم مغزمان می تواند چند کار را به صورت همزمان انجام دهد در حقیقت بدون این که خودمان بخواهیم وقتی که کار می کنیم باعث می شویم که مغزمان از یک کار به سرعت به سمت کار دیگری حرکت کند و بنابراین نمی توان گفت که مغز ما چند کار را با هم انجام می دهد. این تغییر پیدا کردن و رفتن از یک کار به کار دیگر ممکن است در زمان بسیار کمی (به عنوان مثال چیزی حدود چند دهم ثانیه) صورت بپذیرد و بنابراین ما فکر می کنیم چند کار را به صورت همزمان انجام می دهیم!

البته باید توجه داشته باشیم که مغز ما در عین حال که به این سرعت می تواند کارهایی به این هیجان انگیزی و به این پیچیدگی را انجام دهد به همین سرعت هم می تواند خسته شود! بله مغز ما انسان ها هم می تواند خسته شود! در حقیقت تحقیقات نشان داده است که مغز انسان وقتی که به کاری مشغول می شود بعد از مدتی احساس خستگی می کند. دانشمندانی که در این زمینه کار می کنند به این نتیجه رسیده اند که برای مدت هر 10 دقیقه مغز انسان بعد از انجام فعالیت خسته می شود و بنابراین شما هر 10 دقیقه نیاز دارید تا مغزتان آرامش پیدا کند تا بار خستگی هایی که داشتید از تن درآید. تحقیقات همچنین نشان داده است که افرادی که به اندازه کافی استراحت نمی کنند افرادی هستند که توانایی های مغزی کمتر و کمتری خواهند داشت. بنابراین در صورتی که شما سعی کنید تا به اندازه کافی به مغزتان استراحت دهید این توانایی را خواهید داشت که بهتر از آن کار بکشید ولی در صورتی که مغزتان به اندازه کافی استراحت نکند شانستان برای موفقیت در تمرکز کردن خیلی کم می شود.

البته با این که مغز شما برای انجام کارهایی که نیاز به تمرکز دارد نیاز به استراحت کردن دارد ولی حقیقت این است که این استراحت مربوط به بخش هایی از مغز می شود که مربوط به محاسبات می باشند. به عبارت دیگر وقتی که شما می خواهید کارهای منطقی مانند ریاضیات انجام دهید و یا وقتی که می خواهید بر روی نکته های مهم درسی و علمی تمرکز کنید و یا هنگامی که می خواهید یک قانون جدید علمی را کشف کنید نیاز به تمرکز دارید ولی آن بخش از مغزتان که مرتبط با کارهایی می شود که باید همیشه انجام دهید همیشه کار می کند. چه زمانی که خسته هستید و چه زمانی که خسته نمی شوید! در حقیقت این بخش از مغز شما هرگز از این که هر 10 دقیقه یک بار استراحت داشته اید خسته نمی شود. در حقیقت شما هرگز تمرکز خودتان را بر روی کنترل کردن ضربان قلبتان از دست نمی دهید. به عنوان مثال شما هرگز نمی توانید خسته شوید از این که نفس می کشید! و یا این که نمی توانید از این که قلب تپنده ای داشته باشید خسته شوید! چنین چیزهایی غیرممکن است چون شما همیشه نفس می کشید و همیشه قبلتان می زند! بنابراین خستگی تنها مخصوص آن بخش از مغز می باشد!

مغز شما علاوه بر این که از کنترل کردن انجام علایم حیاتی در بدن خسته نمی شود بلکه همیشه درباره ایمنی شما تصمیماتی می گیرد و به هنگام انجام دادن این تصمیمات نیز خسته نمی شود. به عبارت دیگر مغز شما دایما درباره حل کردن مسئله ها و موضوعات مربوط به ایمنی و ایمن نگه داشتن بدن شما تصمیماتی می گیرد و برای این تصمیم گیری ها هم خسته نمی شود. به عنوان مثال مغز شما هنگامی که یک حیوان وحشی به شا حمله کند حتی اگر در خسته ترین حالت ممکن هم باشد بازهم باعث می شود که شما از جایتان بلند شوید و شروع به فرار کنید! در صورتی که مغز شما خسته باشد آیا ممکن است اگر یک حیوان وحشی به شما حمله کرد و قصد داشت تا شما را بخورد شما از جایتان بلند نشوید صرفا به این دلیل که مغز شما خسته است و توانایی بلند شدن از جایش را ندارد؟ یا آیا ممکن است شما احساس خواب آلودگی نکنید صرفا برای این که مغز شما خسته است و این احساس خواب آلودگی را به شما اطلاع نمی دهد؟!!!

نکته جالب دیگر در این رابطه این است که مغز شما هرگز نمی خوابد! در حقیقت تحقیقات نشان داده است که مغز شما هرگز به صورت کامل به خواب نمی رود و همیشه حتی در زمانی که شما خوابید هم در حال فعالیت می باشد. یکی از مهم ترین دلایلی که شما می توانید برای آن داشته باشید رویاهایی است که می بینید! در حقیقت در صورتی که شما مغزتان در زمانی که خواب هستید همراه با شما می خوابید به هیچ عنوان رویا نمی دیدید! ولی حقیقت این است که شما حتی اگر آن ها را به خاطر نیاورید بازهم هر شب رویا می بینید و اکثر انسان ها رویاهایشان را به خاطر نمی آورند. البته این دلیل برای افرادی که درکی از علم و دانش ندارند دلیل قانع کننده ای است ولی برای افرادی که در رابطه با شناختن مغز فعالیت می کنند دلایل بسیار بسیار قانع کننده تری مبنی بر این که مغز شما در شب ها هم فعالیت می کند وجود دارد. شما برای این که فعالیت مغز در طول شب را درک کنید باید اطلاعاتی در این رابطه داشته باشید.

مفهوم "فکر" در ذهن چگونه شکل می گیرد؟

 

تا کنون درباره مفاهیمی مانند مفهوم مغز و گنجایش آن و کارهایی که انجام می دهد صحبت کردیم. اکنون زمان آن رسیده است که مفهوم فکر کردن را بررسی کنیم و مشخص کنیم که فکر در ذهن ما انسان ها چگونه ایجاد می شود. در حقیقت وقتی که شما انسان ها رویا می بینید، ممکن است یک محیط تخیلی را برای خودتان ایجاد کرده باشید. در این محیط تخیلی، شما می توانید مفاهیم جدیدی را برای خودتان ایجاد کنید. در حقیقت در این محیط تخیلی وظیفه مغز شماست که تمام در و دیوارهای این خانه رویایی را ایجاد کند و به شما کمک کند تا در این خانه رویا وارد شوید. در حقیقت مغز شما وظیفه دارد تا با استفاده از داده های حسی که شما به شیوه های مختلف دریافت کرده اید یک تصویر کاملی را از دنیای ذهنی که شما برای خودتان ساخته اید بسازد و شما را در این دنیای ذهنی قرار دهد. بنابراین تصوری که مغز شما از ایجاد مفهوم دارد به شیوه ای است که از داده های موجود در دنیای واقعی استفاده می کند و سعی می کند تا با استفاده از این مفهوم ها یک مجموعه ای درست کند که وجود خارجی ندارد ولی برای ذهن شما وجود دارد!

البته باید توجه داشت که تولید کردن رویا و خیال و مفهوم های ذهنی و حتی فکر در ذهن شما به این آسانی نمی باشد. در حقیقت شما برای این که خیال پردازی کنید باید چندین پارامتر در ذهن ما وجود داشته باشد و بنابراین برای این که بتوانید این پارامترها را داشته باشید مغز شما باید سعی کند تا جایی که می تواند خلاقانه عمل کند. به عنوان مثال فرض کنید که شما در واقعیت یک خانه ای را دیده اید ولی درون این خانه را ندیده اید. وقتی که خواب می بینید و یا وقتی که به درون این خانه فکر می کنید مغز شما سعی می کند تا با استفاده از تصاویری که شما در بیداری و در واقعیت از این خانه دیده اید و همچنین با بهره گیری از خیالاتی که در این رابطه داشته اید و استفاده از تصوراتی که شما از بیرون این خانه دارید سعی کند تا این خانه را برای شما بازسازی کند. این در صورتی است که در بسیاری از موارد ممکن است استفاده کردن ازاین حس ها باعث شود که شما بتوانید رویاهای خودتان را بهتر تولید. کنید.

دلیل این که رویاپردازی هایی که ما انسان ها داریم از همدیگر متفاوت هستند به این دلیل است که تعاملاتی که مغز ما انسان ها با اطلاعات احساسی می کند با هم متفاوت می باشد. به عبارت بهتر این موضوع به این دلیل است که مغز ما انسان ها می تواند این داده ها را به شیوه های مختلفی تجزیه و تحلیل کند. این شیوه های مختلف تجزیه و تحلیل بستگی به روش های مختلفی دارد که مغز ما دنیا را می بیند. به عنوان مثال فرض کنید که یک کودک پنج ساله در کودکستان در حال بازی کردن می باشد. در این زمان اگر مربی مورد نظر در صورت این کودک کودکستانی نگاه کند و به او لبخند بزند این کودک ممکن است یک دیدگاه نسبت به این معلم داشته باشد در صورتی که اگر یک کودک دیگر که در همین نزدیکی وجود دارد همان لبخند معلم را از یک زاویه دیگر ببیند ممکن است یک دیدگاه دیگر نسبت به آن داشته باشد. بنابراین همان طور که مشاهده می کنید دیدگاهی که ما انسان ها نسبت به زندگی داریم تا حدود بسیار زیادی می تواند مرتبط با شیوه پردازش اطلاعات در مغزمان باشد. همچنین همان طور که اشاره شد تجربیاتی که ما انسان ها در ارتباط با صداهایی که می شنویم و یا چیزهایی که می بینیم داریم تجربیاتی هستند که می توانند دیدگاه ما نسبت به زندگی را شکل دهند. بنابراین شیوه تجزیه و تحلیل هایی که مغز ما انسان ها نسبت به زندگی می کند می تواند دیدگاه ما انسان ها را نسبت به زندگی شکل بدهد. علاوه بر آن این دیدگاه ها می توانند مغز شما را نیز شکل دهند. حتی این تفاوت ها می تواند به شیوه ای باشد که دو انسانی که به یک صدا گوش می دهند می توانند این صداها را به شیوه متفاوتی بشنوند و آن را به شیوه متفاوتی تجزیه و تحلیل کنند. به عنوان مثال، ممکن است برخی از افراد اصوات مخصوصی را نسبت به یک سری صداها بشنوند در صورتی که برخی دیگر از افراد فرکانس های دیگری از این صداها را بشنوند. همه این ها به این دلیل است که مغز شما به شیوه متفاوتی با مغز دیگران صداها را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد و همین شیوه مختلف تجزیه و تحلیل می تواند باعث شود که شیوه استدلال های مختلفی از این تجزیه و تحلیل ها برای خودمان بکنیم و بنابراین همین موضوع می تواند باعث شود که بسیاری از حقیقت ها را به شیوه های مختلفی ببینیم!

یک نکته دیگر در ارتباط با فکر کردن این است که این فرآیند از نظر پزشکی و علمی کاملا تایید شده و فیزیکی می باشد! به عبارت دیگر وقتی که شما در حال فکر کردن هستید واکنش های فیزیکی و شیمیایی در مغزتان ایجاد می شود که باعث می شود که این کار را انجام دهید. علت این موضوع این است که وقتی که شما فکر می کنید نورون هایی که در مغز شما وجود دارند می سوزند و این سوختن نورون ها باعث می شود که در مغز شما از نظر فیزیکی تعاملاتی ایجاد شود. به عبارت دیگر هنگامی که شما فکر می کنید دانشمندان و محققان می توانند ببینند!!! آن ها می توانند تشخیص دهند که شما هم اکنون در حال فکر کردن هستید یا خیر! البته ناگفته نماند که هنوز هم درباره فکر کردن و پروسه انجام این کار و این که چه اتفاقاتی در مغز می افتد تا این کار انجام شود رازهای بسیار زیادی وجود دارد و هنوز هم راه زیادی برای رسیدن به پاسخ های قطعی در این رابطه وجود دارد ولی حقیقت این است که در یک سطح پایه ای و اساسی، مغز شما اطلاعات مختلفی را به شکل ترکیب مخصوصی در می آورد که به این ترکیب مخصوص یک "فکر" گفته می شود!

خاطرات چگونه در مغز شکل می گیرند؟

 

تا کنون درباره پروسه فکر کردن و این که شما چگونه فکر می کنید برایتان مطالبی را ارایه کردیم. شما به این نتیجه رسیدید که مغز شما می تواند برای این که افکار شما را ایجاد کند فرآیندهای پیچیده ای داشته باشد و برای این که بتواند فکر کند و این اطلاعات را تجزیه و تحلیل کند نیاز به قدرتی دارد که بسیار بیشتر از قدرت اکثر ابرکامپیوترهای دنیا می باشد. بنابراین با این که فکر کردن و پروسه تجزیه و تحلیل اطلاعات در مغز شما ممکن است به نظر عجیب برسد ولی حقیقت این است که پروسه ذخیره کردن اطلاعات و این که چگونه این اطلاعات ذخیره شده در مغز شما دوباره مورد استفاده قرار می گیرند نیز پروسه ای است که به همان اندازه مهم و ضروری می باشد. به عبارت دیگر با این که توانایی مغز برای تولید کردن فکر بسیار بالا می باشد ولی حقیقت این است که "حافظ" و تولید کردن آن نیز به همان اندازه شگفت انگیز می باشد. تخمین زده می شود که مغز شما می تواند به میزان 2500000 گیگابایت اطلاعات را در خودش جای دهد!

 ممکن است به نظرتان باورنکردنی بیاید ولی این میزان حافظه بسیار بسیار زیاد است. به عنوان مثال شما برای این که یک فیلم سینمایی دوساعته را بر روی کامپیوتر و یا فلش مموری خودتان ذخیره کنید تنها به چیزی بین 1 تا 2 گیگابایت (در صورتی که کیفیت فیلم خیلی خوب باشد!) احتیاج دارید. این در صورتی است که میزان اطلاعاتی که در حافظه مغز شما وجود دارد چیزی برابر با 2.5 میلیون فیلم سینمایی می باشد! به عبارت دیگر شما می توانید حجمی برابر با 2.5 میلیون فیلم سینمایی را در حافظه خودتان کاملا ضبط کنید (به این صورت که تمام صحنه های این فیلم ها را به خوبی به یاد بیاورید و نه از تمام فیلم فقط داستانش را به خاطر داشته باشید!!!!) بنابراین توانایی های مغزی شما در رابطه با حافظه بسیار گسترده تر و عظیم تر از آن چیزی است که فکرش را می کرده اید!

حافظه شما به دو بخش عمده تقسیم بندی می شود: حافظه طولانی مدت و حافظه کوتاه مدت. با توجه به نام این دو بخش از حافظه به احتمال زیاد درباره آن ها حدس هایی زده اید که باید گفت حدس شما درست است! حافظه طولانی مدت مربوط به زمان های طولانی و حافظه کوتاه مدت مربوط به زمان های کوتاه می باشد.

در حقیقت حافظه کوتاه مدت برای مدت کوتاهی برای شما کار می کند و بعد از مدتی شما اطلاعات موجود در آن را از یاد خواهید برد. به عنوان مثال، وقتی که شما می خواهید به جایی تلفن بزنید، در صورتی که شماره تلفن مکان مورد نظر را از فردی بپرسید این فرد شماره را به شما می دهد. در این صورت شما همان لحظه اعداد را به خاطر می سپارید و از آن ها استفاده می کنید و بعد از مدتی وقتی که تماستان با فرد مورد نظر تمام شد در صورتی که از شما پرسیده شود که این شماره چه بود شما به خاطر نمی آورید! علت آن است که شما شماره مورد نظر را در بخش کوتاه مدت حافظه خودتان ذخیره کرده اید. این در صورتی است که اگر تصمیم بگیرید تا این شماره را به خاطر بسپارید آن را در بخش طولانی مدت حافظه خودتان ذخیره می کنید و بنابراین قادر خواهید بود تا آن را به خاطر بیاورید. بنابراین حافظه کوتاه مدت حافظه ای است که تنها تا زمانی به شما اجازه می دهد که خاطرات را به خاطر بیاورید که بتوانید از آن استفاده کنید.

بر خلاف حافظه کوتاه مدت، در حافظه طولانی مدت یا بلند مدت شما سعی می کنید تا خاطرات را به ذخیره کنید به شیوه ای که برای تمام عمرتان هر وقت که به سراغ آن ها رفتید بتوانید آن ها را پیدا کنید. در این حالت مغز شما سعی می کند تا اطلاعات را به شیوه ای وارد خودش کند که در آینده دسترسی پیدا کردن به آن ها بسیار آسان باشد.

البته فراموش نکنید که دسترسی پیدا کردن به اطلاعات مانند این نیست که شما به پوشه ای مراجعه کنید و سعی کنید تا فایل مورد نظر خودتان را از پوشه مورد نظر درآورید! در حقیقت مغز شما به این شکل کار نمی کند! یکی از نکته های جالبی که در رابطه با مغز وجود دارد این است که با این که اکثر افراد فکر می کنند که مغز شما این توانایی را دارد که حافظه ها را مانند صفر و یک هایی در خودش ذخیره کند ولی حقیقت این است که مغز شما وقتی که شما بعدا می خواهید از این حافظه ها استفاده کنید حافظه ها را دوباره می سازد و یک تصویر جدیدی از این حافظه به شما می دهد و آن را به شما نشان می دهد!!! بنابراین نمی توان گفت که کاری که شما به هنگام به خاطر آوردن اتفاقات می کنید کاری مانند بررسی کردن یک فایل است!

نکته جالب دیگر این است که دسترسی پیدا کردن به حافظه شما مانند این نیست که شما وارد کامپیوتر شوید و به راحتی درباره موضوع خاصی در گوگل سرچ کنید! در حقیقت وقتی که شما می خواهید به اطلاعات مختلفی که در گوگل وجود دارد دسترسی داشته باشد این کار را می توانید به راحتی و بدون ایجاد هیچ گونه مشکلی انجام دهید. این در صورتی است که مغز شما نمی تواند به همین راحتی اطلاعاتی را که می خواهید در اختیار شما قرار دهد. به بیان بهتر، مغز شما "تنبل" است و بنابراین حتی ممکن است برخی از کارهای دیگری را که دارد به این کار اولویت دهد. به عنوان مثال، ممکن است در بسیاری از اوقات شما حتی با این که تلاش کنید درباره یکی از خاطرتاتتان اطلاعاتی بدست آورید مغزتان نتواند این امکان را به شما بدهد! علاوه بر همه این موارد، مغز شما این توانایی را دارد که تشخیص دهد که آیا شما به احتمال زیاد دوباره به خاطره مورد نظر مراجعه می کنید یا خیر و در صورتی که احساس کند که شما ممکن است به این خاطره مراجعه نکنید ممکن است به طور کلی این خاطره را از شما حذف کند!

یکی از بهترین ابزارهایی که مغز شما برای به خاطر آوردن خاطرات از آن استفاده می کند ابزار تصاویر می باشد. در حقیقت تصاویری که شما به خاطر می آورید یکی از بهترین روش هایی هستند که مغز از آن استفاده می کند تا چیزهایی را که می خواهید به شما نشان دهد. مطالعاتی که در این زمینه انجام گرفته نشان داده است که انسان ها وقتی که در چیزهایی که می خواهند به خاطر بسپارند تصاویری وجود داشته باشد به میزان 65 درصد بهتر این چیزها را به خاطر می سپارند. بنابراین تصاویر در اطلاعاتی که شما به ذهن می سپارید نقش بسیار مهمی بازی می کنند. مطالعات همچنین نشان داده است که استفاده کردن از تصاویر برای به خاطر سپردن حافظه ها و خاطرات بهترین روش است و بنابراین در صورتی که شما بتوانید چیزهایی را که می خواهید به خاطر بسپارید در کنار تصاویر به ذهن بسپارید می توانید انتظار داشته باشید که شانستان برای موفقیت در به خاطر سپردن آن ها بسیار زیاد شود.

اگر شما می خواهید اطلاعات را به خوبی به خاطر بسپارید باید سعی کنید تا مطلب مورد نظر را تکرار کنید. تکرار بهترین و موثرترین روشی است که شما با استفاده از آن می توانید مطالب را به خاطر بیاورید. وقتی که این کار را انجام می دهید احتمال این که بتوانید در آینده آن را به خاطر بیاورید بسیار زیاد می شود. علاوه بر آن شما می توانید سرعت انتقال اطلاعات به مغزتان را آهسته تر کنید به این معنی که سعی کنید تا اطلاعاتی را که به خاطر می سپارید با سرعت کمتری به خاطر بسپارید. این کار می تواند به شما کمک کند تا موفق تر مطالب را به خاطر بسپارید. تا کنون توجه کرده اید که جملات و کلماتی را که افراد با آهستگی بیان می کنند بیشتر در خاطر شما می ماند؟ علت همین است که شما به آهستگی این جملات و کلمات را وارد مغزتان می کنید و بنابراین شانستان برای این که برای مدت طولانی تری در مغزتان بماند بیشتر می شود. فراموش نکنید که در صورتی که بخواهید سیل عظیمی از اطلاعات را در مغزتان جاری کنید بدون تردید موفق نخواهید شد به این دلیل که در مغزتان این سیل اطلاعات غرق خواهد شد!

چگونه مغز سالمی داشته باشیم؟

 

برای این که مغز سالمی داشته باشید باید به این توصیه ها توجه کنید

- آب بنوشید

آب نقش بسیار بسیار مهمی در سالم نگه داشتن مغز شما خواهد داشت. در صورتی که شما سعی کنید تا روزانه به میزان زیادی آب بنوشید می توانید انتظار داشته باشید که عملکرد مغزتان بهتر شود. علت این است که توانایی های محاسباتی مغز شما و همچنین میزان سلامتی مغز شما همگی بستگی به این دارند که آب به مغز برسد. در حقیقت 75 درصد از مغز شما اب است! بنابراین اگر می خواهید مغزتان سالم عمل کند آب بنوشید!

- به اندازه کافی بخوابید!

خواب یکی دیگر از مهم ترین عواملی است که می تواند بر مغز شما تاثیر داشته باشد. در صورتی که شما کم خوابی و یا بی خوابی و یا بدخوابی داشته باشید نمی توانید انتظار داشته باشید که عملکرد مغزتان بهینه باشد. وقتی که شما می خوابید مغز شما تا حدود زیادی استراحت می کند (البته همان طور که بیان گردید به طور کامل خاموش نمی شود) و بنابراین می تواند برای شما بهتر عمل کند. وقتی کم خوابی دارید این کم خوابی می تواند بر روی پروسه پردازش اطلاعات در مغزتان، میزان توجهتان و همچنین تواناییتان در به خاطر آوردن مطالب و حتی بر روی حال عمومیتان هم اثر داشته باشد!

- بعد از ظهرها چرت بزنید!

در صورتی که ساعت 3 بعد از ظهر احساس خواب آلودگی کردید سعی کنید حتما یک چرت کوتاه بزنید! علت آن است که مغز شما احساس خواب آلودگی می کند و می خواهد استراحت کند و شما هم باید این موقعیت را برای آن فراهم کنید! بنابراین به هنگام برنامه ریزی برای کارهای روزانه تان حتما این نکته را هم درنظر داشته باشید!

- ورزش کنید!

یکی دیگر از روش هایی که می تواند به شما کمک کند تا مغزتان کارش را بهتر انجام دهد این است که ورزش کنید. تحقیقات نشان داده است که ورزش کردن یکی از بهترین روش هایی است که می تواند باعث شود عملکرد مغز بهتر و بهتر شود.

- استرس نداشته باشید!

استرس نداشته باشید به این دلیل که مغز شما استرس را دوست ندارد! استرس برای کل سیستم سلامتی شما بد است بنابراین ترجیحا تا جایی که می توانید آن را از خودتان دور کنید. داشتن استرس باعث می شود که به مغزتان ضررهای جبران ناپذیری بخورد که ممکن است در بسیاری از موارد این ضررها جبران ناپذیر باشند!

 

[ پنج شنبه 16 ارديبهشت 1400 ] [ 12:32 ] [ شکوهی ]

مغز شما انسان ها در حقیقت یک معمایی است که تنها خودش می تواند خودش را حل کند! اطلاعات ما انسان ها نسبت به مغز بسیار ناچیز است و مغز مهم ترین و پیچیده ترین عضو از اعضای بدن انسان ها می باشد. تحقیقات نشان داده است که مغز انسان دارای روابط و بخش های بسیار بسیار پیچیده ای می باشد و مسئولیت تمام افکار و احساساتی را که به ما دست می دهد بر عهده دارد. تمام چیزهایی که می بینیم در مغزمان تجزیه و تحلیل می شود و در صورتی که اطلاعاتی که از چشمانمان به مغزمان می رود در آنجا مورد تجزیه و تحلیل قرار نگیرند نمی توانیم انتظار داشته باشیم که آن ها را درک کنیم! همچنین تمام صداهایی که با گوشمان می شنویم هم در مغزمان مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد و بنابراین در صورتی که مغزمان نتواند به درستی صداهایی را که می شنویم تجزیه و تحلیل نکند در حقیقت هیچ صدایی به گوشمان نمی رسد! همچنین حواس دیگرمان هم با مغز کار می کنند. به عنوان مثال وقتی که بویی می شنویم این بو به مغز می رود و مغزمان آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد و در نتیجه ما احساس می کنیم که بوی خاصی را شنیده ایم. بنابراین در صورتی که مغزمان بوها را تجزیه و تحلیل نکند در صورتی که در یک گلستانی قرار داشته باشیم و شروع به بو کردن گل های خوشبوی صحرایی بکنیم به هیچ عنوان بویی نخواهیم شنید! بنابراین بهتر است بگوییم ما با چشممان نمی بینیم بلکه با مغزمان می بینیم! ما با گوشمان نمی شنویم بلکه با مغزمان می شنویم! ما ما بینیمان بوها را احساس نمی کنیم بلکه با مغزمان این کار را می کنیم! و غیره.

بنابراین این مغز ماست که کنترل کننده تمام احساساتی که می کنیم و تمام فکرهایی که می کنیم است. مغز شما یک سیستم عصبی است که شامل دستگاه های بسیار بسیار پیچیده ای می باشد که بزرگترین و پیشرفته ترین کامپیوترهای دنیا در مقابل سیستمی که در مغز انسان وجود دارد بسیار ناچیز به نظر می رسند. در هر ثانیه ای که می گذرد، مغز ما به میزان بسیار زیادی اطلاعات را دریافت می کند که مربوط به بخش های مختلف هستند. این اطلاعات بلافاصله در مغز ما مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند و بنابراین باعث می شوند که ما انسان ها نتیجه گیری هایی بکنیم. علاوه بر همه این ها احساساتی مانند احساس تشنگی و یا احساس گرسنگی و یا احساساتی مانند این ها همگی در مغز شما ریشه دارند و شما برای این که بتوانید این احساسات را درک کنید نیاز به مغز دارید. به عنوان مثال وقتی که بدن شما دچار کم آبی می شود مغز شما به شما علامت می دهد که به آب نیاز دارید و بنابراین شما احساس تشنگی می کنید!

اما این مغز پیچیده شما چگونه کار می کند؟ چگونه می توان سر از کار این سیستم بسیار پیچیده و پیشرفته به نام مغز درآورد؟ راز مغز را چگونه می توان کشف کرد؟ حقیقت این است که اطلاعاتی که ما از مغز داریم هنوز هم نسبت به آنچه که باید بدانیم بسیار بسیار ابتدایی و ناچیز است. علم هنوز به جایی نرسیده که به اندازه کافی درباره مغز اطلاعاتی به ما ارایه دهد. ولی مسلما درباره عملکرد ابتدایی مغز و این که ساختار کلی آن چگونه می باشد اطلاعات زیادی در دسترس داریم. در ادامه این پست سعی می کنیم تا شما را با اطلاعاتی عمومی و کلی درباره چگونگی کارکرد مغز و سیستم کلی که مغز بر اساس آن تشکیل شده است آشنا کنیم.

 

مغز شما مهم ترین بخش از بدن شما می باشد که در صورتی که شما یک فرد بالغ باشید وزنی برابر با حدودا 1.4 کیلوگرم دارد. این عضو از بدن قدرتی برابر با قدرت بزرگترین کامپیوترهایی را که تا کنون اختراع شده اند دارد و خیلی جالب است که بدانید تقریبا 60 درصد از جرم مغز از چربی تشکیل شده است! در این مغز 1.4 کیلوگرمی انسان ها قدرت تمام تصمیم گیری های انسانی و همچنین قدرت پردازشی برای تمام پردازش هایی که برای انسان ها مورد نیاز است وجود دارد. همچنین جالب است بدانید که تمام تصمیم گیری هایی که شما با استفاده از این مغز انجام می دهید و همچنین تمام فرآیندهایی که در مغزتان انجام می گیرد میزان خیلی کمی انرژی مصرف می کنند! بر خلاف تصور بسیاری از افراد که فکر می کنند تصمیم گرفتن در مغز به دلیل این که یک فرآیند پیچیده می باشد نیازمند مصرف کردن میزان زیادی انرژی می باشد در حقیقت تمام تصمیم گیری های شما و تمام فرآیندهایی که در مغز شما ایجاد می شود در مجموع چیزی حدود 20 درصد از کل انرژی را که در بدنتان وجود دارد به خودشان اختصاص می دهند! یعنی وقتی که در مغز شما پدیده تصمیم گیری انجام می شود و یا وقتی که مغز شما برای این که پردازش انجام دهد فعالیت می کند شما در مجموع برای تمام این فعالیت ها 20 درصد از اکسیژنی را که در خونتان وجود دارد و همچنین 20 درصد از تمام انرژی را که در بدنتان وجود دارد مصرف می کنید!

هنگامی که شما به عنوان یک نوزاد به دنیا می آیید اولین و بهترین عضو بدن شما مغز شما می باشد. علت این موضوع این است که یک نوزاد باید چیزهای زیادی را یاد بگیرد و بنابراین برای این کار نیاز به یک مغز بزرگ دارد! در حقیقت حقیقاتی که دانشمندان انجام داده اند نسان داده است که مغز شما در طول همان سال اول زندگیتان بیشترین رشد خودش را می کند! در حقیقت از لحظه ای که شما به دنیا می آیید تا لحظه ای که سن شما به 1 سالگی می رسد مغز شما نسبت به زمان تولد 3 برابر می شود! جالب است بدانید که وقتی که شما به سن بزرگسالی می رسید مغز شما از نظر اندازه دیگر تغییری نمی کند و یا حتی کوچکتر هم می شود!

البته باید به این نکته توجه داشته باشید که بر خلاف تصور بسیاری از افراد که فکر می کنند افرادی که از دیگران باهوش تر هستند افرادی هستند که مغز آن ها از نظر فیزکی بزرگتر می باشد به هیچ عنوان این گونه نیست! در حقیقت انسان هایی که دارای مغز بزرگی دارند به هیچ عنوان از نظر توانایی های ذهنی و فکری برتری نسبت به آن هایی که مغز کوچکی ندارند نیستند! در حقیقت تحقیقات نشان داده است که میان اندازه ای که مغز ما انسان ها دارد و میزان هوش و توانایی ما انسان ها هیچ ارتباطی وجود ندارد. به طور کلی تحقیقاتی که در این رابطه انجام گرفته نشان داده است که اثر اندازه ظاهری مغز بر روی میزان هوش ما انسان ها چیزی کمتر از 10 درصد است (که با توجه به عوامل دیگری که در این رابطه تاثیر دارند می توان گفت که اندازه مغز اثری بر روی بالا یا پایین بودن میزان هوش ندارد)

تحقیقات دانشمندان همچنین نشان داده است که مغز انسان ها را می توان به نواحی مختلفی تقسیم بندی کرد. در حقیقت مغز همه انسان ها را می توان به دو بخش نیمکره سمت راست و نیمکره سمت چپ تقسیم بندی کرد. این دو بخش بخش هایی تقریبا مشابه با هم هستند (ولی با هم شبیه نیستند) که با استفاده از یک رشته عصبی بسیار حساس به همدیگر ارتباط پیدا می کنند. بنابراین بر خلاف تصور عموم مردم مغز انسان ها به طور کلی به عنوان یک مجموعه هماهنگ کار نمی کند (البته با این که خروجی آن یک مجموعه هماهنگ است!) بلکه در دو بخش عمده کار می کند که یکی از آن ها بخش سمت راست و دیگری بخش سمت چپ می باشند. نکته خیلی جالبتر درباره نیمکره های مغزی این است که این نیمکره ها معمولا کارهایی را انجام می دهند که مربوط به بخش دیگر بدن است! به عنوان مثال نیمکره مغزی سمت راست شما کارهایی را می کند که مربوط به بخش های سمت چپی بدن شماست و نیمکره سمت چپی کارهایی را می کند که مربوط به بخش سمت راستی شماست! به عنوان مثال، نیکره سمت راست مغز شما مسئولیت هایچه هایی را دارد که در بخش سمت چپ شما قرار  گرفته اند و نیمکره سمت چپ مغز شما هم مسئولیت ماهیچه هایی را دارد که در بخش سمت راست شما قرار گرفته اند! ممکن است به نظر شما این که نیمکره چپیتان سمت راست بدنتان و نیمکره راستیتان سمت چپ بدنتان را کنترل نماید کمی عجیب و گیج کننده به نظر برسد ولی حقیقت این است که مغز شما به خوبی می داند که چگونه این کار را انجام دهد!

البته همان طور که اشاره شد با این که مغز به دو نیمکره مختلف تقسیم می شود ولی وقتی که صحبت از تصمیم گیری ها و یا بخش های احساسی باشد هر دو نیمکره مغز مانند همدیگر به عنوان یک کل بسیار قدرتمند عمل می کنند. البته حتی در این مواقع نیز میان نیمکره راست مغز و نیمکره چپ مغز اختلافات زیادی وجود دارد. در حقیقت افرادی که بیشتر به کارهای هنری علاقه مندند و می خواهند تا از مغزشان برای انجام دادن کارهای هنری استفاده کنند افرادی هستند که بیشتر از نیمکره سمت چپ مغزشان استفاده می کنند! این در صورتی است که افرادی که از مغزشان برای انجام کارهایی مانند تجزیه و تحلیل های منطقی و انجام دادن عملیات ریاضی و منطقی استفاده می کنند افرادی هستند که معمولا از سمت راست مغزشان استفاده می کنند!

مغز شما مانند یک کامپیوتر شگفت انگیز و بسیار بسیار قوی عمل می کند. مغز شما می تواند در مدت زمان هایی بسیار کمی میزان زیادی از اطلاعات را که به آن وارد می شود مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. البته از همه این ها گذشته، مغز شما این قابلیت را هم دارد که خروجی های خودش را در مدت بسیار کوتاهی به صورت حسی به شما نشان دهد. به عنوان مثال در صورتی که شما دست خودتان را به سمت آتش ببرید این مغز شماست که به سرعت به شما علامت می دهد که دستتان در حال سوختن است و در حقیقت این احساس درد ناشی از سوختن به دلیل واکنش های سریعی ایجاد می شود که مغز شما به شما می دهد.

مغز شما به طور کلی از سه بخش عمده تشکیل شده است:

بخش اول

این بخش از مغز شما در حقیقت بزرگترین بخش از مغز می باشد. حقیقت این است که جرمی که این بخش از مغز شما اشغال می کند چیزی برابر با 85 درصد از کل جرم مغزتان می باشد! این بخش در حقیقت مهم ترین و اساسی ترین بخش از مغز شما هم می باشد و شما با استفاده از این بخش می توانید مسئولیت تمام احساسات و حرکات را برعهده داشته باشید. در حقیقت این بخش از مغز شما همچنین مسئولیت تصمیم گیری هایی که می کنید نیز می باشد. علاوه بر همه این ها در این بخش از مغز شما کارهایی مثل پردازش ها و تجزیه و تحلیل های ریاضی نیز انجام می شود. علاوه بر آن مسئولیت احساساتی که به شما دست می دهد نیز به عهده این بخش از مغز شما می باشد. از همه این ها گذشته، این بخش از مغز شما همچنین می تواند مسئولیت یادگیری را نیز بر عهده بگیرد و شما با استفاده از این بخش از مغزتان می توانید چیزهای جدیدی را یاد بگیرید. بنابراین می توان گفت که اکثر کارهای کلیدی که در مغز انسان انجام می شود مربوط به این بخش می باشند.

بخش دوم

بخش دوم از مغز شما مربوط به انجام کارهای حیاتی بدن  می باشد. این بخش نسبت به بخش اول بسیار کوچکتر می باشد و کارهایی هم که در این بخش از مغز شما انجام می گیرد نسبت به بخش اول بسیار کمتر می باشند. در حقیقت مسئولیت اساسی که این بخش از مغز بر عهده می گیرد حفظ تعادل شما می باشد. البته با وجود این که حفظ کردن تعادل ممکن است در نگاه شما نسبت به کارهای که در بخش اول مغز انجام می شود پیش پا افتاده بیاید ولی حقیقت این است که همین هم وظیفه کمی نیست! (برای این که این موضوع را باور کنید فقط یک لحظه تصور کنید که نمی توانید تعادل خودتان را حفظ کنید و آن گاه به این موضوع خواهید رسید!!!!)
این بخش از مغز نه تنها مسئولیت تعادل در بدن شما را برعهده دارد بلکه مسئولیت انجام کارهای دیگری نیز مانند نفس کشیدن شما (که فرآیندی کاملا غیر اختیاری می باشد) و یا مسئولیت ادامه دادن ضربان قلب (که آن هم کاملا غیر ارادی می باشد و شما نمی توانید با اراده خودتان ضربان قلب خودتان را متوقف کنید!!!) و یا زنده نگه داشتن شما (که مربوط به فرآیندهای فیزیکی و شیمیایی می شود که در بدن شما ایجاد می شود) را نیز عهده دار می باشد. علاوه بر همه این ها، این بخش از مغز مسئولیت سرفه کردن و یا عطسه کردن و یا هضم کردن و بلعیدن غذا را دارد.

بخش سوم:

بخش سوم مغز شما هم مسئولیت انتقال دادن های علایم احساسی به بدن می باشد. به عنوان مثال در صورتی که شما سوزنی را در دستان خودتان بکنید علایمی که به مغز شما می رود و باعث می شود که شما درد را احساس کنید مربوط به این بخش می باشد. همچنین در صورتی که شما احساس خواب آلودگی کنید (که ناشی از خستگی بدن است) این احساس از سمت مغز شما به شما می رسد و این بخش سوم مغز است که مسئولیت انتقال دادن چنین احساسی را به شما دارد. بنابراین در صورتی که شما خسته باشید در صورتی که این بخش از مغزتان فعالیتی نکند نمی توانید خستگی را احساس کنید و بنابراین ممکن است باز هم به فعالیت ادامه دهید! همچنین در صورتی که گرسنه باشید در صورتی که این بخش از مغز شما وجود نداشته باشد شما نمی توانید چنین احساسی را داشته باشید و بنابراین به احتمال زیاد با این که بدنتان به غذا احتیاج دارد چیزی نمی خورید و بنابراین این موضوع می تواند تاثیرات زیادی بر  روی شما داشته باشد. بنابراین این بخش نیز مانند دو بخش اولی که به آن ها اشاره شد وظیفه سنگینی را برعهده دارد.

به طور کلی مغز شما مهم ترین کارهایی را که در بدن شما انجام می شود را انجام می دهدو می توان گفت که به نوعی فرمانروای بدن شما می باشد. در صورتی که تنها یکی از بخش های کوچک در هرکدام از این سه قسمت از مغز شما از کار بیفتند شما بدون تردید با اختلالات جدی روبرو خواهید شد...

مغز شما چگونه کار می کند و چگونه ارتباط برقرار می کند؟

 

هنگامی که به مغز فکر می کنید یکی از مهم ترین سوالاتی که به ذهنتان می آید این است که مغز ما چگونه می تواند با دیگر اعضای بدن ارتباط برقرار کند. به عنوان مثال در همین مورد گرسنگی، وقتی که بدن ما به غذا نیاز دارد مغز ما چه نقشی بازی می کند؟ در حقیقت مغز ما چگونه می تواند این ارتباط را با معده ما و یا دیگر اعضای بدن ما برقرار کند تا به این روش به ما اعلام کند که گرسنه هستیم؟ حقیقت این است که چنین ارتباطی با استفاده از شیوه های مختلف و پیچیده ایجاد می شود. ارتباطاتی که ممکن است درک کردن آن ها بسیار سخت باشد. در حقیقت مغز ما برای این که با دیگر اعضای بدن ما ارتباط داشته باشد از شیوه های مختلف ارتباطات سلولی و نورونی استفاده می کند. سلول های مختلف با استفاده از سیستم های بسیار بسیار پیچیده پیام هایی عصبی را به مغز ما می رسانند و مغز ما می تواند از طریق این پیام ها و تجزیه و تحلیل کردن آن ها به نتیجه های مورد نظر برسد.

حقیقت این است که ما انسان ها به صورت خودآگاه تنها از 10 درصد از کل کاری که مغز ما برای ما انجام می دهد استفاده می کنیم! در حقیقت وقتی که فکر می کنیم و یا وقتی که سعی می کنیم تا اطلاعات را تجزیه و تحلیل کنیم و یا حتی وقتی که شدیدا احساساتی می شویم و به خنده می افتیم و یا این که گریه می کنیم تنها از 10 درصد از آن استفاده کرده ایم! بقیه کاری که مغزمان انجام می دهد کاری است که به صورت ناخودآگاه انجام می گیرد! اصلا کار مغز هم همین است! مغز باید کاری کند که بدن ما اداره شود و برای این اداره کردن بدن نیاز است که تمام مدت شبانه روز به فعالیت بپردازد! در حقیقت مغز ما به گونه ای است که تمام 24 ساعت شبانه روز را (حتی زمانی که در خواب هستیم) به انجام فعالیت های مختلف می پردازد و به همین دلیل هم هست که ما انسان ها می توانیم نفس بکشیم و یا می توانیم غذا بخوریم و یا قلب ما از تپش باز نمی ایستد و غیره. اگر مغز ما تنها یک ثانیه استراحت می کرد ممکن بود هیچ کدام از این کارهایی که به نظر ما کاملا عادی است را انجام نمی دادیم! به عنوان مثال در صورتی که مغز ما از کار می افتاد دیگر نفس کشیدن هم از یادمان می رفت! مغز ما چنین دستگاه پیچیده ای است که می تواند تمام این فعالیت ها را سازماندهی کند. در حقیقت مغز ما حتی از بهترین و پیشرفته ترین دستگاه ها و کامپیوترهایی که در دنیا وجود دارد پیچیده تر و فعال تر می باشد. مغز ما این توانایی را دارد که حجم بسیار بسیار بسیار بالایی از اطلاعات را تنها در مدت زمان یک ثانیه پردازش و تجزیه و تحلیل کند! مغز ما می تواند این کار را سریعتر از یک کامپیوتر انجام دهد. تحقیقاتی که در این زمینه انجام گرفته نشان داده است که مغز انسان ها این توانایی را دارد که اطلاعات را به اندازه ای تقریبا برابر با 16 برابر بزرگترین کامپیوترهایی که در دنیا وجود دارند انجام دهد و میزان اطلاعاتی که بزرگترین کامپیوترهای دنیا می توانند ویرایش کنند "خیلی" زیاد است و برای این که بفهمید مغز چقدر توانایی دارد باید این عدد را در عدد 10 یا 16 ضرب کنید!

پردازش اطلاعات در مغز به شیوه مخصوص انجام می گیرد (که با شیوه ای که در کامپیوترها انجام می شود متفاوت می باشد!) در حقیقت در مغز انسان ها پردازش اطلاعات با استفاده از حرکت کردن سریع این اطلاعات در اطراف مغز انجام می شود. البته با این که سرعتی که اطلاعات در مغز از یک نقطه به نقطه دیگر می روند کمی متفاوت است ولی تخمین زده می شود که سرعتی که این اطلاعات با آن در مغز انسان ها جابجا می شوند چیزی برابر با 402 کیلومتر بر ساعت است! به عبارت دیگر اطلاعاتی که به عنوان اطلاعات وروردی به مغز ما وارد شده اند و قرار است که در مغز ما مورد پردازش قرار بگیرند اطلاعاتی هستند که در مغز ما با سرعتی برابر با 402 کیلومتر بر ساعت حرکت می کنند و در بخش های مختلف مغز جابجا می شوند و از یک طرف مغز به طرف دیگری می روند. بنابراین هم اکنون که در حال خواندن این نوشته هستید باید بدانید که در همین چند ثانیه میزان زیادی از اطلاعاتی که در مغز شما بوده اند توسط نورون هایی که در مغز هستند به بخش های مختلف جابجا شده اند و سرعت انتقال اطلاعات در مغز شما تقریبا 400 کیلومتر بر ساعت بوده است! به این معنی که "صفر و یک" هایی که حامل اطلاعات مختلف در مغز شما هستند با سرعت بیش از 400 کیلومتر در ساعت در بخش های مختلف مغز شما جابجا شده اند.

ممکن است به ذهنتان برسد که چطور چنین چیزی ممکن است؟ مگر ممکن است که در مغز ما انسان ها که تنها یک تکه کوچک به جرم 1.4 کیلوگرم است حجم عظیمی از اطلاعات با چنین سرعتی جابجا شوند؟ پاسخ سوال شما "بلی" است! بله مغز شما این توانایی را دارد که اطلاعات را با همین سرعت در سر شما جابجا کند. مغز انسان ها این کار را با استفاده از "نورون" ها می کند! نورون ها را در حقیقت می توان وسایل ارتباطاتی دانست که در آن ها مغز انسان ها اطلاعات را جابجا می کند. تحقیقات نشان داده است که به طور کلی تقریبا هزار میلیارد نورون در مغز انسان وجود دارد که مسئول جابجا کردن اطلاعات می باشند. عدد مذکور برابر با 100000000000 می باشد!!! این نورون ها سلول هایی هستند که مربوط به مغز شما می باشند و این توانایی را دارند که از طریق سیگنال های شیمیایی و الکتریکی با نورون های دیگر ارتباط برقرار کنند و از این طریق اطلاعات را جابجا کنند.

نورون هایی که در مغز شما وجود دارند در حقیقت از جنس سلول می باشند. آن ها سلول هستند ولی دارای خصوصیاتی منحصر به فرد می باشند. این خصوصیات منحصر به فرد باعث می شود که آن ها از دیگر سلول ها متمایز شوند. در حقیقت این خصوصیات منحصر به فرد است که باعث می شود آن ها بتوانند مغز ما را تبدیل به یک ابرکامپیوتری بکنند که تمام فعالیت های بدنمان را تحت پوشش قرار می دهد! نورون ها دارای لایه های مختلف و همچنین شاخه های مخصوصی هستند که این شاخه ها به یکی از پایانه ها به نام دندریت ختم می شود و به یکی دیگر از پایانه ها به نام آکسون ختم می شود. دندریت ها وظیفه دارند که اطلاعاتی را که بوسیله سیگنال های شیمیایی و فیزیکی به سمتشان آمده است دریافت کنند و آن ها را به نورون ها بدهند. آکسون ها نیز که در آن سو قرار گرفته اند وظیفه دارند که این اطلاعات را از طرف نورون هایی که قرار است بفرستند به نورون هایی که قرار است این اطلاعات را دریافت کنند و در بخش های دیگر مغز وجود دارند ارسال کنند. این فرایند ارسال کردن و دریافت کردن داده ها از طریق این نورون ها اعجاز مغز را ممکن می کند!

همچنین در میان این نورون ها فضاهایی نیز وجود دارند که به این فضاها "سیناپسیس" گفته می شود. این فضاها به شیوه ای طراحی شده اند که نورون هایی که می خواهند اطلاعات را بفرستند بتوانند به راحتی اطلاعات را بفرستند بدون این که مشکلی ایجاد شود چراکه فرستادن و انتقال دادن اطلاعات برای مغز می تواند تاثیر بسیار زیادی بر روی کارکردن آن داشته باشد. در حقیقت این کار باید به شیوه ای دقیق انجام شود و در صورتی که این کار به خوبی انجام نشود احتمال این که اطلاعات بتوانند به خوبی به مغز برسند و بنابراین مغز ما بتواند به اندازه کافی پرکاربرد باشد که بدن را اداره کند وجود نخواهد داشت! تحقیقات نشان داده است که این فضاهایی که بین مغز هستند یکی از مهم ترین پارامترهایی هستند که می توانند تعیین کننده کیفیت کاری مغز باشند. نباید فراموش کرد که اطلاعات در مغز با سرعت بسیار زیادی حرکت می کنند و بنابراین در صورتی که کوچکترین مشکلی در کار ایجاد شود ممکن است مشکلات جدی برای مغز انسان و در نتیجه برای بدن انسان بوجود بیاید. بنابراین وجود این فضاها یکی از حساس ترین و مهم ترین پارامترهای موجود در مغز می باشد.

ولی درباره این که اطلاعات چگونه به مغز می رسند باید گفت که این اطلاعات توسط پیام رسان های مخصوصی به سمت مغز منتقل می شوند. این پیام رسان های مخصوص که آن ها را "نروترنسمیتر" یا "فرستنده نورونی" می نامند بخش هایی هستند که در تمام بخش های مختلف بدن انسان ها وجود دارد. وقتی که لازم بود، این اطلاعات با استفاده از این فرستنده ها به سمت مغز حرکت می کنند و باعث می شوند که مغز ما از اتفاقاتی که در بدن می افتد آگاه شود. به عنوان مثال در صورتی که شما احساس گرسنگی داشته باشید نروترنسمیترهایی که در درون معده شما قرار دارند و با مغز شما ارتباط دارند این احساس گرسنگی را از طریق سیگنال های الکتریکی و شیمایی به مغز شما می فرستند و باعث می شوند که مغز شما بتواند این اطلاعات را دریافت کند. وقتی که مغز شما این اطلاعات را دریافت کند متوجه می شود که شما گرسنه هستید.  بنابراین مغز شما بعد از  بررسی این اطلاعات تصمیم می گیرد که این سیگنال گرسنگی را به شما اعمال کند و نتیجه این موضوع این می شود که شما احساس می کنید که مدتی است غذا نخورده اید و احتیاج به خوردن دارید و گرسنه هستید!

[ پنج شنبه 16 ارديبهشت 1400 ] [ 12:25 ] [ شکوهی ]

 

شما هنگامی رویا می بینید اتفاقات خاصی در مغزتان بیفتد. این اتفاقات خاص معمولا در ارتباط با بخش هایی مخصوص از مغز شما می شود که مرتبط با رویا دیدن می باشد. این بخش ها از مغز شما به هنگامی که شما رویا می بینید فعالیت می کنند و باعث می شوند که شما تصاویری را مشاهده کنید. رویاها و رویا دیدن می تواند نقش بسیار مهمی در زندگی انسان ها داشته باشد و حتی می تواند مرتبط با بسیاری از موضوعات جسمی بدن انسان ها مانند موضوع فشار خون و یا موضوع عملکردهای مغزی و یا موضوعات دیگر مرتبط با سلامتی هم باشد. در حقیقت رویا دیدن می تواند تاثیر مثبتی بر روی متابولیسم کلی بدن شما داشته باشد. البته در کنار این تاثیر مثبت می تواند تاثیرات منفی هم داشته باشد. این تاثیرات منفی عموما زمانی بوجود می آیند که شما به جای رویا دیدن "کابوس" ببینید. این کابوس ها می تواند باعث شود که سیستم بدنی شما هم از نظر جسمی و هم از نظر روحی دستخوش تغییر و تحولاتی شود که باعث می شود که شما از فعالیت های معمولی زندگی خودتان به دلیل دیدن کابوس ها باز بمانید. در ادامه این پست قصد داریم تا درباره رویا دیدن و عواملی که می تواند باعث رویا دیدن در شما شود صحبت کنیم.

چه عواملی منجر به این می شود که شما رویا ببینید؟

 

یکی از سوالاتی که دانشمندان مختلف برای سال های متمادی به دنبال پیدا کردن پاسخی برای آن بوده اند این بوده است که چه عواملی می تواند منجر شود که انسان ها رویا ببینند. البته امروزه دانشمندان به این نتیجه رسیده اند که برای رویا دیدن عوامل مختلفی وجود دارد و به عبارت دیگر عوامل مختلفی می تواند بر روی این پدیده تاثیر داشته باشد که در ادامه به این عوامل اشاره می کنیم:

وضعیت سلامتی

این عامل یکی از مهم ترین و کلیدی ترین عواملی است که نقشی تعیین کننده بر روی این که شما چه رویاهایی می بینید دارد. تحقیقات نشان داده است که این عامل مهم ترین عامل برای رفتن مغز به سمت رویا می باشد. در صدر عواملی که مرتبط با وضعیت سلامتی و تاثیر آن ها بر روی رویا دیدن می شود می توان عامل "میزان خواب" را بررسی کرد. این که شما به چه میزان می خوابید می تواند عامل بسیار مهمی در رویا دیدن شما باشد. در حقیقت تحقیقات نشان داده است که در صورتی که کیفیت خواب شما به اندازه کافی مناسب نباشد بعد از مدت کوتاهی شروع به رویا دیدن خواهید کرد. این موضوع برای دانشمندان یک موضوع ثابت شده می باشد و دانشمندان تمام تلاش خودشان را می کنند تا جنبه های بیشتری از ارتباطی که می تواند بین میزان خوابیدن و یا کیفیت خوابیدن و نوع رویاهایی که شما ممکن است ببینید داشت باشد را پیدا کنند.

دانشمندان می گویند در صورتی که شما تنها یک یا دو شب (و یا بیشتر) مشکلات خواب را تجربه کنید (که این مشکلات خواب می تواند شامل بی خوابی، کم خوابی، عدم رفتن به حالت خواب عمیق و مواردی مانند آن باشد) در این صورت آن بخش از مغز شما که مربوط به رویا دیدن در بدن شما می باشد فعال می شود و بنابراین در نتیجه شما شروع به رویا دیدن خواهید کرد. در حقیقت وقتی که شما برای مدتی مشکلات خواب داشته باشید بخش های مورد نظر از مغز شما فعال می شوند و فعال شدن این بخش ها منجر می شود که احتمال رویا دیدن در شما بسیار افزایش پیدا می کند. در این حالت است که شما به حالت "خواب REM) می روید. در این حالت چشمان شما در خواب با سرعت بسیار زیاد حرکت می کنند و بنابراین احتمال این که بتوانید رویاهایی تخیلی و قوی تر ببینید بیشتر از زمانی است که خواب شما کاملا منظم می باشد. همچین در این صورت احتمال این که شما بتوانید رویاهایی را که در شب قبل دیده اید صبح روز بعدی به خاطر بیاورید قوی تر می شود و همه این موضوعات به این دلیل است که مغز شما باعث شده است که رویاهایی قوی ببینید (چون به دلیل بی خوابی و یا کم خوابی فعال شده است)

البته یک نکته مهم که در این رابطه باید به آن توجه داشته باشید این است که وقتی که شما در چنین وضعیتی قرار گرفته اید و هنگامی که مغز شما به دلیل مشکلات خواب و یا عدم خواب کافی در زمینه بخش هیای که مرتبط با رویا و رویا دیدن هستند فعالیت می کند معمولا در چنین شرایطی مغز شما به شیوه مخصوصی اطلاعات درونش را پردازش می کند که به احتمال زیاد شما رویاهایی بسیار شدید و کاملا واقعی را می بینید. به عبارت دیگر در این حالت شما تصاویری کاملا واقعی و بسیار ملموس را در خواب می بینید.

البته مشکلاتی مانند مشکلات افسردگی، مشکلات استرس و یا مشکلاتی کانند مشکل دوقطبی و دیگر مشکلاتی که مربوط به حال شما می باشد نیز می تواند بر روی وجود چنین رویاهایی تاثیر داشته باشد. دانشمندان بر این باورند که افرادی که دارای چنین مشکلاتی هستند معمولا افرادی هستند که احتمال این که رویاهای بد و یا کابوس و یا خواب های ترسناک ببینند زیاد است به این دلیل که مغز این افراد نیز تقریبا واکنش مشابهی نسبت به مغز افرادی که مشکلات خواب داشته اند دارد و علاوه بر آن مغز آن ها به دلیل وجود مشکلاتی مانند افسردگی و مواردی مانند آن واکنش های منفی نیز از خودش نشان می دهد بنابراین مغز این افراد رویاهایی بسیار واضح و بد تولید می کند. همچنین دانشمندان بر این باورند که استفاده کردن از برخی از داروها مانند داروهای ضد افسردگی و مواردی مانند آن باعث می شود که شرایطی در مغز انسان ها ایجاد شود که منجر به ایجاد چنین رویاهایی بشود. در نهایت می توان گفت که مهم ترین و کلیدی ترین عاملی که می تواند بر روی رویا دیدن شما تاثیر داشته باشد همین عامل نوع خوابیدن و یا شیوه خوابیدن شما می باشد.

غذا خوردن

البته در ارتباط با این که چه نوع غذاهایی می توانند منجر به دیدن خواب های بهتر و شیرین تر شوند یکی دیگر از عواملی که می تواند بر روی رویا دیدن شما تاثیر داشته باشد عامل غذا است. چیزهایی که شما می خورید بدون تردید بر روی کیفیت خواب شما تاثیر دارند و بنابراین وقتی که کیفیت خواب شما را تغییر دهند بدون تردید بر روی کیفیت رویاهایی که می بینید و یا رویا دیدن و یا ندیدن تاثیر دارند. البته دانشمندان در ارتباط با کشف این که چگونه غذاهایی می تواند بر روی کیفیت خوب شما تاثیر داشته باشد هنوز اطمینان ندارند. به عبارت دیگر هنوز تحقیقات زیادی انجام نگرفته است و حتی تحقیقات اندکی هم که در این مورد انجام گرفته است به نتیجه های مطلوبی نرسیده اند. ولی می توان گفت که به طور قطع، برخی از غذاها هستند که می توانند منجر شوند که شما رویاهای خودتان را بهتر از دیگران به یاد بیاورید.

به طور کلی غذاهایی که شما می خورید می توانند تاثیر بسیار زیادی بر روی آنچه که از رویاهایی که دیده اید به خاطر بیاورید داشته باشند. به عنوان مثال، در صورتی که شما غذاهایی مصرف کنید که دارای میزان بالایی از کربونیت باشند؛ در این صورت شما می توانید انرژی زیادی از این غذاها بدست بیاورید. این انرژی به بدن و در نتیجه به مغز شما می رسد و میزان انرژی مغزی و جسمی شما را بالا می برد. البته این انرژی بعد از مدت کوتاهی فروکش می کند و بنابراین حالت مغزی و جسمی شما بعد از مدتی بدتر می شود. این پروسه مخصوصا در زمانی که شما خواب هستید اتفاق می افتد و بنابراین در صورتی که شما بخواهید از چنین غذاهایی استفاده کنید حالت مغزی و جسمی شما تحت تاثیر قرار می گیرند. بنابراین در صورتی که شما سعی کنید تا در برنامه های غذایی که می خورید از شکل استفاده کنید؛ در این صورت همین احساسات ایجاد انرژی زیادی در بدن و سپس پایین آمدن میزان انرژی در بدن هنگامی که شما خواب هستید نیز خودش را نشان می هد و همین موضوع باعث می شود که مغز ناخودآگاه شما هنگامی که در خواب هستید نیز تحت تاثیر این انرژی ها قرار بگیرد و طبیعتا این موضوع می تواند بر روی رویاهایی که شما دیده اید نیز تاثیر داشته باشد چون مغز شما هنگامی که انرژی زیادی دارید به یک شیوه عمل می کند و بنابراین شما به یک شیوه خواب می بینید و در مرحله هایی که انرژی ناشی از خوردن شکل کمتر می شود و سطح انرژی شما پایین می آید نیز شما به یک شکل دیگر عمل می کنید. نکته دیگر این است که معمولا هنگامی که چنین اتفاقی برای شما می افتد شما می توانید انتظار داشته باشید که بخش بیشتری از رویاهای خودتان را به خاطر بیاورید.

بنابراین می توان نتیجه گرفت که این که شما چه میزان از رویاهایتان را به خاطر بیاورید می تواند تحت تاثیر چیزهایی باشد که در برنامه های غذایی خودتان گنجانده اید.

ورزش و فعالیت های روزانه

یکی دیگر از نکته های بسیار مهمی که می تواند بر روی کیفیت رویاهای شما و یا حتی بر روی این که شما رویا ببینید یا نبینید تاثیر داشته باشد فعالیت های روزانه ای است که شما در طول مدت 24 ساعت شبانه روز انجام می دهید. این موضوع نیز دقیقا مانند موضوع نوع خوابی است که شما دارید (البته کیفیت تاثیر آن بسیار کمتر از تاثیر نوع خوابی است که شما می کنید!) در حالتی که شما احساس کنید که فعالیت هایی که می کنید برای بدنتان مناسب است وضعیت شما برای شب وقتی که رویا می بینید بسیار متفاوت از حالتی است که به اندازه کافی فعالیت نمی کنید.

مطالعات زیادی که در این زمینه انجام گرفته است نشان داده است که یکی از بهترین روش هایی که شما می توانید با استفاده از این روش کیفیت خواب خودتان را تضمین کنید این است که در طول شبانه روز به اندازه کافی ورزش کنید. ورزش کردن یکی از بهترین و موثرترین روش هایی است که می تواند به شما کمک کند کیفیت خواب بهترید اشته باشید. در صورتی که شما بتوانید قبل از ظهر فعالیت های ورزشی انجام دهید و یا پیاده روی تند بکنید می توانید انتظار داشته باشید که ساعت بدنیتان به اندازه کافی تنظیم شود که در زمان بعد از ظهر شما راحت تر به خواب بروید. امما در صورتی که شما ورزش نکنید ممکن است این ورزش نکردن تاثیرات بسیار مخربی را بر روی کیفیت خواب شما و در نتیجه کیفیت رویاهایی که می بینید داشته باشد. دانشمندان همچنین به این نتیجه رسیده اند که افرادی که در ساعت های پایانی روز و درست قبل از خوابیدن ورزش می کنند نیز نمی توانند از چنین مزیت هایی بهره مند شوند. در حقیقت پاسخ بدن شما به ورزش کردن در شب درست مانند پاسخ بدن شما به زمانی است که اصلا ورزش نمی کنید. بنابراین باید ورزش کردن را به عنوان یکی از مهم ترین عواملی که می تواند منجر به رویا دیدن می شود برای خودتان مشخص کنید.

تحقیقات زیادی در زمینه اثری که ورزش کردن می تواند بر روی کیفیت خواب داشته باشد انجام شده است. این تحقیقات مخصوصا اثرات دویدن را بر روی کیفیت خواب مورد بررسی قرار داده اند. نتیجه این تحقیقات به این شکل بیان شده است که دوندگان و افرادی که واقعا به سلامتی و فرم بدن خودشان توجه می کنند افرادی هستند که وقتی که می خوابند زمان کمتری را در حالت خواب حرکات تند چشمان یا REM در خواب سپری می کنند. همین موضوع می تواند یکی از بهترین نشانه های سلامتی باشد. همچنین ورزش کردن می تواند به شما کمک کند تا میزان استرس کمتری داشته باشید که همین میزان استرس کمتر می تواند باعث شود که احتمال این که شما با استرس و یا نگرانی به رختخواب بروید بیشتر می شود و همین موضوع به نوبه خودش می تواند باعث شود که کیفیت خواب شما بهتر شود. بنابراین در صورتی که می خواهید از شر کابوس دیدن راحت شوید به شما پیشنهاد می شود که حتما ورزش کردن را در برنامه روزانه خودتان قرار دهید.

همه ما رویا می بینیم!

 

یک نکته بسیار جالب که در زمینه رویا دیدن وجود دارد این است که همه ما انسان ها رویا می بینیم. در حقیقت مغز ما در تمام مدت شب فعال است درست مانند زمانی که در بیداری هستیم. ولی فرق زمانی که بیدار هستیم و زمانی که خواب هستیم این است که زمانی که بیدار هستید به شیوه هوشیارانه ای عمل می کنیم و بنابراین قسمت خودآگاه مغزمان فعال است ولی زمانی که خواب هستیم وارد بخش نیمه هوشیار مغز می شویم و بنابراین مغز ما ممکن است اطلاعاتی را که در زمانی که هوشیار هستیم تجزیه و تحلیل نمی کند در آن زمان مورد پردازش و تجزیه و تحلیل قرار دهد.

ما انسان ها به طور متوسط هر شب دو ساعت خواب می بینیم. نکته خیلی جالب این است که اکثر خواب هایی را که می بینیم به خاطر نمی آوریم. در حقیقت تحقیقات دانشمندان نشان داده است که ما انسان ها اکثر خواب هایی را که می بینیم وقتی که بیدار شدیم از یاد می بریم در صورتی که هر شب رویاهایی را می بینیم که معمولا بین 5 دقیقه تا 20 دقیقه به طول می انجامند! تحقیقات نشان داده است که تمام انسان ها به طور متوسط در مدت زمان عمرشان چیزی حدود 6 سال رویا می بینند!!!

ولی همه این رویاها فراموش می شوند و معمولا چیزهایی که از رویاها به خاطر ما می ماند بخش های بسیار بسیار کوچکی از تمام پروسه رویا دیدن هستند. در حقیقت دانشمندان بر این باورند که تقریبا 95 درصد از رویاهایی که ما می بینیم بلافاصله بعد از این که از خواب بیدار شدیم فراموش می شود! دانشمندان برای توضیح دادن این پدیده که چرا ما انسان ها نمی توانیم رویاهایی را که دیده ایم به خاطر بیاوریم نظریات زیادی مطرح کرده اند. یکی از بهترین این نظریات که امروزه مورد تایید بسیار از دانشمندان است بیان می کند که علت این که ما نمی توانیم بعد از بیدار شدن رویاهای طولانی و کوتاهی را که شب قبل دیده ایم به خاطر بیاوریم این است که مغزمان وارد یک مرحله جدید می شود (مرحله بیداری) و سیستم مغز به شیوه ای است که وقتی از مرحله خواب به مرحله بیداری می رود نمی تواند اطلاعاتی را که در مرحله خواب دیده است به خاطر بیاورد. بنابراین احتمال این که ما بتوانیم رویاهایی را که دیشب دیده ایم به خاطر بیاوریم خیلی کم است.

یکی دیگر از نظریاتی که در این رابطه وجود دارد بیان می کند که بخش های جلویی مغز انسان ها (که در حقیقت مسئولیت به خاطر آوردن خاطرات را بر عهده دارند) زمانی که ما انسان ها خواب هستیم در حالت غیرفعال قرار دارند و بنابراین شانس شما برای این که بتوانیم در طول مدت زمان خواب از آن ها استفاده کنید کم می شود. بنابراین وقتی که بیدار شدیم نمی توانیم این اطلاعات را به خاطر بیاوریم.

همچنین تحقیقات دیگری که دانشمندان انجام داده اند به این نتیجه رسیده است که این که ما رویاهایی را که می بینیم فراموش می کنیم ممکن است به این دلیل باشد که هورمون های مخصوصی در بدن ما ترشح می شوند که ترشح شدن آن ها باعث می شود بخش هایی از مغز که مربوط به به خاطر آوردن اطلاعات هستند غیرفعال شوند. این نظریه نیز یکی دیگر از نظریات بسیار مطرح است که می تواند برای پاسخ دادن به این سوال که چرا ما رویاهای خودمان را به خاطر نمی آوریم بسیار سودمند باشد. در هر حالت حقیقت این است که ما رویاهای بسیار بسیار بسیار بیشتری نسبت به چیزهایی که به خاطر می آوریم می بینیم.

رویاهایی که زنان می بینند با رویاهایی که مردان می بینند متفاوت است!

 

تحقیقاتی که دانشمندان در زمینه رویا و رویاپردازی انجام داده اند نشان می دهد که  رویاهایی که زنان می بینند با رویاهایی که مردان می بینند متفاوت است!  دانشمندان فکر می کنند این موضوع به دلیل تفاوت هایی است که در بدن مردان و زنان و در نتیجه در مغز مردان و زنان وجود دارد. به این شکل که در بسیاری از موارد گزارشاتی که از رویاهایی که مردان می بینند منتشر شده است نسبت به گزارش هایی که از زنان می بینند کاملا متفاوت بوده است. بسیاری از مطالعات هستند که این موضوع را ثابت کرده اند. در حقیقت در بسیاری از این موارد گزارش شده است که مردان نسبت به زنان بیشتر رویاهایی مربوط به اسحله و سلاح های مختلف می بینند این در صورتی است که زنان به میزان بسیار بیشتر از مردان درباره لباس خواب می بینند!

همچنین میزان خشنونتی که در رویاهای مردان نسبت به رویاهای زنان وجود دارد کاملا متفاوت است. به این صورت که در اکثر موارد مردان رویاهای خشن تری نسبت به زنان می بینند. رویاهایی که مردان گزارش می کنند نسبت به رویاهایی که زنان گزارش می کنند بیشتر فعالیت های فیزیکی دارد. این در صورتی است که رویاهایی که زنان می بینند بیشتر حالت آرام دارد و اثری از فعالیت های فیزیکی در آن ها دیده نمی شود. همچنین تحقیقات نشان می دهد که تعداد رویاهای خشن در مردان بسیار بیشتر از زنان می باشد.

رویاهای مردان و زنان همچنین از نظر مدت زمان هم متفاوت می باشد. به عبارت بهتر، رویاهایی که زنان می بینند نسبت به رویاهایی که مردان می بینند طولانی تر است و همچنین تعداد کاراکترهایی که در رویاهای زنان وجود دارد نسبت به تعداد کاراکترهایی که در رویاهای مردان وجود دارد بسیار بیشتر است.

همچنین کاراکترهای مرد و زن در رویاهایی که مردان می بینند نیز نسبت به رویاهایی که زنان می بینند با هم متفاوت است. به این شکل که در رویاهایی که مردان می بینند، تعداد کاراکترهای مرد بیشتر از از تعداد کاراکترهای زن می باشد و این در صورتی است که در رویاهایی که زنان می بینند تعداد کاراکترهای مرد با تعداد کاراکترهای زن برابر می باشد.

در مجموع می توان گفت که رویاهایی که مردان دارند با رویاهای که زنان دارند تفاوت های آشکاری دارد که این تفاوت ها مربوط به جنسیت این افراد می شود.

 حیوانات هم رویا می بینند!

 

یکی دیگر از نکته های بسیار مهمی که در زمینه رویا دیدن وجود دارد و بدون تردید دانستن آن برای شما شگفت انگیز خواهد بود این است که علاوه بر انسان ها، حیوانات نیز رویا می بینند! تحقیقات نشان داده است که حیوانات نیز تصاویری را مانند رویا در خواب می بینند که این تصاویر می تواند مربوط به خاطراتشان و یا می تواند مربوط به اعضای بدنشان باشد! به عنوان مثال، ممکن است سگی خواب ببیند که در حال پارس کردن است و یا گربه ای خواب پنجه های خودش را ببیند!

البته دانشمندان بر این باورند که اکثر حیوانات رویا می بینند که این حیوانات می تواند شامل پرندگان، خزندگان و حتی ماهی ها هم بشود! علت این موضوع این است که این حیوانات نیز مانند انسان ها وارد مرحله REM و مرحله غیر REM می شوند و در چنین شرایطی مغزآن ها برای رویا دیدن آمادگی پیدا می کند.

البته نکته بسیار مهمی که در این رابطه باید به آن توجه کرد این است که رویاهایی که حیوانات می بینند هیچ شباهتی به رویاهایی که انسان ها می بینند ندارد! علت این موضوع هم خیلی واضح است: چون مغز این حیوانات هیچ شباهتی با مغز انسان ها ندارد! و حتی چیزهایی که این حیوانات می بینند نیز شباهتی به چیزهایی که انسان ها می بینند ندارد! بنابراین از یک سگ یا گربه انتظار نداشته باشید که وقتی از خواب بیدار شد رویاهایش را به خاطر بیاورید و یا این که یک داستان به آن اضافه کند!!!

در برخی از موارد شما می توانید رویاهای خودتان را کنترل کنید!

 

یک نکته بسیار جالب این است که شما می توانید در برخی از موارد در رویاهای خودتان دخالت کنید و حتی می توانید آن را تغییر دهید! این نوع از رویاها که رویاهای شفاف نام دارند نوعی از رویاها هستند که در این رویاها شما به راحتی می توانید دخالت کنید و حتی می توانید با اراده خودتان این رویاها را کنترل کنید! در این رویاها شما معمولا خودتان از این که در حال دیدن رویا هستید آگاه می باشید حتی در صورتی که کاملا درخواب باشید! این رویاها به شیوه ای هستند که اگر تلاش کنید می توانید به طور کلی کنترل آن ها را در دست بگیرید.

تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده است نشان داده که افرادی که می خواهند این گونه رویاهای خودشان را کنترل کنند می توانند از تکنیک های زیادی برای این کار استفاده کنند. به عنوان مثال دانشمندان در حال آزمایش کردن تکنیک های مختلفی برای این کار هستند. مثلا تکنیک "القایی MILD" و یا تکنیک هایی مانند تکنیک حسی SSILD و یا تکنیک هایی مانند آن از تکنیک هایی هستند که شما با استفاده از این تکنیک ها این توانایی را خواهید داشت که با استفاده از آن ها به کنترل کردن رویاهای خودتان بپردازید.

تحقیقاتی که در زمینه رویاها انجام گرفته نشان داده است که حداقل نیمی از تمام انسان های دنیا هستند که در طول زندگی خودشان حداقل یک بار رویای شفاف را تجربه کرده اند. حتی بسیاری از افراد هستند که هر چند وقت یک بار چنین رویاهایی می بینند!

دیدن کابوس معمول تر از دیدن رویاست!

 

تحقیقاتی که در طول مدت حدودا 40 سال در دانشگاه های مختلف انجام شده است به این نتیجه رسیده که دیدن رویاهای منفی و کابوس وار معمول تر از دیدن رویا می باشد! در حقیقت داده ها و آمارهایی که از بیش از 50000 گزارش رویا که مربوط به دانش آموزان مختلف بودند ارایه شد نشان می دهد که تعداد افرادی که کابوس می دیدند نسبت به تعداد افرادی که رویا می دیدند بیشتر بودند. در حقیقت این گزارش ها که مربوط به داده هایی بودند که در طول سال های طولانی ( از سال های دهه 1990 تا سال های دهه 2000) جمع آوری شده بودند نشان می دهد که بسیاری از احساساتی که انسان ها در رویاها تجربه می کردند احساسات ناخوشایند و غم انگیزی بوده است. به عبارت دیگر میزان افرادی که گزارش می کردند که کابوس می دیدند نسبت به افرادی که گزارش می کردند رویا می بینند بسیار کمتر بودند.

تحقیقات دانشمندان نشان می دهد که عوامل مختلف زیادی وجود دارد که می تواند بر روی محتوای یک رویا تاثیر داشته باشد. این عوامل می تواند شامل استرس، افسردگی، فشارهای روحی و روانی و عوامل دیگر باشد. حتی یکی از مطالعاتی که در این زمینه انجام گرفته بود نشان داد که عوامل خارجی به هنگامی که شما خواب می بینید نیز می تواند بر این موضوع تاثیر داشت باشد. به عنوان مثال، وقتی که شما در خواب هستید عامل بوهای خوب و بد می تواند تاثیرات تعیین کننده ای بر روی کیفیت و محتوای خواب شما داشته باشد.

اما دانشمندان می گویند که بیشترین عاملی که بر روی محتوای خواب افراد اثر داشته است عامل استرس و فشارهای روحی و روانی بوده. به طور عمومی استرس ها و فشارهای روحی و روانی می توانند باعث شوند که شما خواب های بد و کابوس ببینید. البته حتی در صورتی که این عوامل را از خودتان دور کنید نیز امکان دیدن خواب های بد وجود دارد ولی حقیقت این است که در صورتی که این عوامل در ذهن شما وجود داشته باشند احتمال این که شما خواب های بد ببینید بسیار بسیار بیشتر می شود.

در مجموع رویا دیدن یا کابوس دیدن یکی از پدیده هایی است که هنوز دانشمندان و محققان بسیار زیادی در سراسر دنیا بر روی آن کار می کنند تا ابعاد جدیدی را از این پدیده شگفت انگیز کشف کنند. تحقیقات آن ها تا کنون ما را به نتیجه های بسیار شگفت انگیز و باورنکردنی نسبت به این پدیده رسانده است ولی حقیقت این است که هنوز نسبت به این موضوع شگفت انگیز هیچ چیزی نمی دانیم! بنابراین تا زمانی که تمام زوایا و خفایای ذهن انسان در زمانی که در خواب هستیم توسط دانشمندان کشف نشود؛ برای این که دانشمندان بتوانند درباره پدیده رویاها و تاثیرات آن ها بر روی زندگی انسان ها و یا تاثیراتی که زندگی و افکار ما بر روی آن ها می گذارد نظراتی قطعی بدهند راه زیادی باقی است...

 

[ پنج شنبه 16 ارديبهشت 1400 ] [ 11:9 ] [ شکوهی ]

چرا ما رویا می بینیم؟

 

"رویا" پدیده ای است که ما انسان ها زمانی که در حالت های مخصوصی از خواب هستیم آن ها را تجربه می کنیم. این رویاها زمانی که ما در حالت REM (حالت حرکت سریع چشمان) در خواب قرار گرفته ایم از همه زمان ها شدیدتر می شوند! البته در این مرحله احتمال این که ما بتوانیم این رویاها را به خاطر بیاوریم خیلی کم می شود. درباره این که خوابیدن چه تاثیراتی می تواند بر روی تنظیم کردن متابولیسم بدن، تنظیم کردن فشار خون بدن، تنظیم کردن عملکرد مغزی و همچنین دیگر جنبه های سلامتی داشته باشد تحقیقات زیادی انجام شده است. اما حقیقت این است که درباره این که رویاها چه تاثیراتی بر روی این پارامترها دارند تحقیقات کمی انجام شده است.

هنگامی که شما بیدار هستید، افکاری که شما دارید دارای یک منطق مخصوصی است که مرتبط با زمان بیداری می باشد. این در صورتی است که هنگامی که شما خواب هستید، مغز شما هنوز هم فعال است ولی افکار و رویاهای شما ممکن است به شیوه ای باشند که اصلا هیچ معنی نداشته باشند! این موضوع ممکن است به این دلیل باشد که مرکز احساسی در مغز شما رویا می بیند (به جای مرکز منطقی مغز شما!)

البته با این که هیچ اثبات منطقی برای این موضوع وجود ندارد ولی معمولا رویاها افکاری هستند که بر اساس اتفاقاتی که در زمانی نزدیک برای شما افتاده است در اذهان شما ایجاد می شوند. به عنوان مثال بر اساس مکالماتی که شما با دیگران داشته اید و یا بر اساس مشکلاتی که داشته اید و یا خواسته هایتان و غیره. اگرچه در رابطه با رویاها نظریات دیگری نیز وجود دارد.

 

نقش رویاها

دانشمندان هنوز به این نتیجه نرسیده اند که نقشی که رویاها در زندگی ما انسان ها بازی می کنند چیست؟ آن ها حتی هنوز این موضوع را نمی دانند که هدف رویاها و رویا دیدن ها چیست. اگرچه، برخی از اعتقادات بسیار مهم در این رابطه وجود دارند که در ادامه به برخی از آن ها اشاره می کنیم:

   رویا به عنوان ابزاری برای درمان

یکی از اعتقاداتی که در این زمینه وجود دارد رویا را به عنوان ابزاری برای درمان درنظر می گیرد. دانشمندانی که بر این اعتقاد هستند فکر می کنند که رویاها در حقیقت ابزارهایی هستند که شما از آن ها استفاده می کنید تا از مشکلات روحی و احساسی که در زندگی دارید فرار کنید. دانشمندان بر این باورند که به این دلیل که مغز شما در زمانی که در خواب هستید نسبت به زمانی که بیدار هستید به میزان بسیار زیادی احساساتی تر عمل می کند؛ ممکن است در ارتباط با احساساتتان کارهایی انجام دهد که در زمانی که خودتان به صورت هوشیار بیدار هستید امکان انجام دادن چنین کاری نباشد. بنابراین بر اساس این نظریه رویاهای شما برای این ساخته می شوند تا شما را از مشکلات عاطفی که ممکن است داشته باشید جدا کنند.

رویا به عنوان تعلیمات جنگ-یا-پرواز!

یکی از مهم ترین بخش هایی از مغز که در رویاها فعال است؛ بخش آمیگدالای مغز می باشد. این بخش از مغز بخشی است که در ارتباط با غریزه بقای انسان ها و پاسخ جنگ-یا-پرواز انسان ها عمل می کند. بنابراین عده از این دانشمندان بر این باورند که به احتمال زیاد نقشی که رویاها در زندگی انسان ها بازی می کنند مرتبط با همین بخش از مغز باشد.

در این نظریه این گونه بیان می شود که به دلیل این که بخش آمیگدالا در زمانی که شما خواب هستید از زمانی که بیدار می باشید بیشتر فعال است؛ به احتمال زیاد رویا دیدن می تواند راهی باشد برای این که شما برای مواجهه شدن با خطرات از آن استفاده کنید.

خوشبختانه، در زمانی که شما در حالت خواب به حالت REM هستید مغز شما سیگنال های عصبی را به عضلات شما می رساند. بنابراین شما به هنگامی که در حال دیدن رویا هستید نیازی به انجام فعالیت های فیزیکی واقعی نمی باشد و به عنوان مثال در صورتی که در رویا در حال فرار کردن باشید به این دلیل که نشان های عصبی مربوط به فرار به مغز شما می رسند شما همین احساس را خواهید داشت!

رویا به عنوان ابزاری برای ایجاد خلاقیت

یکی دیگر نظریه هایی که در این زمان وجود دارد مربوط به رویاها به عنوان ابزاری برای خلاقیت می شود. در حقیقت در این نظریه این گونه نتیجه گیری می شود که رویاها به ما کمک می کنند تا خلاقیت بیشتری داشته باشیم و بسیاری از چیزهای خلاقانه ای را که در خواب به آن ها می رسیم در بیداری نمی توانیم داشته باشیم. به عنوان مثال بسیاری از هنرمندان در زمینه های مختلف بر این باورند که رویا دیدن می تواند به آن ها کمک کند تا خلاقیت بیشتری داشته باشند. حتی آن ها بسیاری از فعالیت هایشان را به دیدن رویا نسبت داده اند و فکر می کنند که رویاها بوده اند که باعث شده اند بسیاری از ایده های جدید و خلاقانه به ذهن آن ها خطور ند. به عنوان مثال بسیاری از موسیقی دانان اعتراف کرده اند که هنگامی که خواب بوده اند یک موسیقی جدید را کشف کرده اند در صورتی که به هنگام بیداری این موسیقی به ذهنشان نمی رسیده است.

علت این موضوع هم کاملا واضح است. شما وقتی که به عنوان یک هنرمند فعالیت می کنید در بسیاری از موارد نیاز دارید تا این منطقی را که مغز شما در بیداری برای تجزیه تحلیل کردن و بررسی کردن موضوعات بکار می برد در خودتان از بین ببرید. بنابراین ممکن است در زمانی که در خواب هستید و در زمانی که ذهن شما در حالت نیمه هوشیار قرار دارد بتوانید کشفیات هنری جدیدی بکنید. کشفیاتی که در زمان بیداری حتی اگر ساعت ها تلاش کنید هرگز نتوانید به آن ها برسید.

رویا به عنوان ابزاری برای به خاطر آوردن

یکی از مهم ترین نظریاتی که در رابطه با رویاها وجود دارد این است که می گوید هدف رویاها و نقشی که آن ها در زندگی ما انسان ها بازی می کنند این است که به ما کمک کنند تا چیزهایی را که از یاد برده ایم به خاطر بیاوریم. بسیاری از دانشمندان بر این اعتقاد هستند که رویاها به ما کمک می کند تا بخش حافظه ذهنمان را بهتر بکار ببندیم. یکی از مهم ترین نظریاتی که در این زمینه وجود دارد در این رابطه است که هدف رویاها این است که بخش های مهمی از حافظه را که مربوط به چیزهایی هستند که ما یاد گرفته ایم را نگه دارد؛ بخش های غیرضروری مربوط به آن ها را پاک کند، و به طور کلی حافظه و خاطرات ما را مرتب سازی کند.

تحقیقاتی که در این زمینه انجام گرفته نشان داده است که رویا دیدن می تواند به ما کمک کند تا حافظه مغز خودمان را تقویت کنیم. در صورتی که شما اطلاعات جدیدی را یاد بگیرید و  سپس بلافصله بخوابید؛ احتمال این که این اطلاعات را به خاطر بیاورید بیشتر می شود! حتی بهتر از زمانی که در زمان بیداری آن ها را حفظ می کنید!

البته این که رویاها چه تاثیراتی می توانند بر روی حافظه ما انسان ها داشته باشند موضوعی نیست که بتوان آن را به خوبی درک کرد ولی حقیقت این است که رویاها می توانند به مغز ما انسان ها کمک کنند تا به شیوه موثرتری اطلاعات را در بدن ذخیره کنند در عین حال می توانند در یادگیری و پروسه حافظه تاثیر بسیار زیادی داشته باشند.

فرق رویا و کابوس چیست؟

 

رویاها می توانند به شما کمک کنند تا خلاقیت بیشتری داشته باشید و در عین حال می توانند به شما کمک کنند تا احساسات خودتان را بیشتر کنترل کنید. البته رویاها می توانند رویاهای مثبت و یا رویاهای منفی باشند. رویاهای منفی را کابوس می نامند. البته کابوس هم رویاست با این تفاوت که یک نوع رویای دردناک و یا غم انگیز می باشد. وقتی که شما کابوس می بینید ممکن است این کابوس در شما ایجاد استرس، ناراحتی، تشویش و یا در برخی از موارد خاص احساسات بسیار عمیقی بکند که حتی ممکن است شما را مجبور به مصرف کردن داروها بکند!

همچنین در صورتی که شما به شکل منظمی کابوس ببینید، ممکن است دچار مشکلاتی مانند مشکل ناهماهنگی خواب شوید. در صورتی که شما به صورت مداوم کابوس های ترسناکی ببینید؛ در صورتی که وضعیت زیر وجود داشته باشد شما می توانید نتیجه بگیرید که به دلیل دیدن کابوس های پیوسته دچار ناهماهنگی خواب شده اید:

-          در صورتی که کابوس هایی که شما می بینید به شیوه ای بر شما تاثیر بگذارد که شما از رفتن به رختخواب و خوابیدن ترس داشته باشید

-          در صورتی که این کابوس ها باعث شوند که شما نیمه شب از خواب بیدار شوید

-          در صورتی که این کابوس ها باعث شوند که شما مشکلات جدی روحی و روانی و یا مشکلات جدی در ساعت های خواب پیدا کنید.

البته کابوس دیدن موضوعی است که بسیار از انسان ها دچار آن می شوند. در حقیقت تمام انسان ها در طول خودشان کابوس دیدن را تجربه کرده اند. البته با تمام این احوال تعداد افرادی که این موضوع به شکل پیوسته برای آن ها اتفاق می افتد خیلی کم است. در حقیقت انجمن خواب آمریکا تخمین زده است که تقریبا 5 درصد از جمعیت کل جهان به عنوان یکی از اختلالات خواب کابوس دیدن را تجربه می کنند.

چگونه رویاهایمان را به خاطر بیاوریم؟

 

یکی از مهم ترین دلایلی که به یاد آوردن رویاهای ما برای ما مشکل می باشد این است که فرآیندهای شیمیایی مغز و همچنین فعالیت های الکتریکی که در مغز انسان وجود دارد که قرار است به ما کمک کنند که مطالب را به خاطر بیاوریم در زمینه رویا دیدن ضعیف عمل می کنند. به عبارت علمی تر، این مواد شیمیایی که در مغز قرار دارد هنگامی که ما در خواب هستیم در پایین ترین میزان خودشان قرار دارند و بنابراین شانس شما برای این که رویاهایی را که دیده اید به خاطر بیاورید خیلی کم می شود. تحقیقات دانشمندان نشان داده است که مهم ترین دلیل برای این که شما نمی توانید رویاهای خودتان را به خاطر بیاورید نیز همین است. البته این که شما چه میزان از این رویاهای خودتان را به خاطر می آورید بستگی به این دارد که شما تا چه میزان در رویا هستید. به عنوان مثال در صورتی که شما رویایی دارید ولی در زمانی که این رویا را می بینید از خواب بیدا می شوید احتمال این که بتوانید این رویا را به خاطر بیاورید خیلی کم می شود. این در صورتی است که رویاهایی که شما به خاطر می آورید تمام مربوط به زمانی است که شما بعد از آن بیدار می شوید!!!

اما حتی رویاهایی را که شماها در زمانی که می خواهید به خاطر بیاورید دیده اید نیز به گونه ای هستند که یادآوری آن ها ممکن است برای شما سخت باشد. دو راه برای این که شما بتوانید به خودتان کمک کنید تا رویاهایتان را به خاطر بیاورید وجود دارد.  یکی از این روش ها این است که شما قبل از این که به خواب بروید به خودتان تلقین کنید که می خواهید رویاهایتان را به خاطر بیاورید. به عنوان مثال می توانید به خودتان بگویید که می خواهید رویایتان را به یاد بیاورید. یکی دیگر از روش ها برای این کار این است که سعی کنید تا جایی که می توانید در لحظه ای که بیدار شدید به این فکر کنید که رویایی که داشتید چه بود. در این صورت می توانید امیدوار باشید که شانس بیشتری برای به خاطر آوردن رویاهایتان داشته باشید. در صورتی که بتوانید آخرین فکر خودتان را به خوبی به یاد بیاورید احتمال این که بتوانید جایی را که رویا در مغزتان دارد پیدا کنید خیلی زیاد می شود. بنابراین باید سعی کنید به محض این که از خواب بیدار شدید و زمانی این که رویا هنوز برای شما تازه است به آن فکر کنید و سعی کنید تا آن را به یاد بیاورید.  اگر می خواهید رویاهایتان را به خاطر بیاورید سعی نکنید که از رختخواب خارج شوید و به چیز دیگری به جز رویایی که در گذشته دیده اید فکر کنید و باید سعی کنید تا نهایت تمرکزتان را بر روی رویا بکنید.

 

 

 

[ پنج شنبه 16 ارديبهشت 1400 ] [ 11:0 ] [ شکوهی ]

جایزه اسکار (Oscars) و یا جوایز آکادمی (Academy Awards)، به مراسم اعطای جوایز سالانه آمریکا که توسط آکادمی علوم و هنرهای تصاویر متحرک به بهترین آثار صنعت سینما جهان اهدا می‌شود را گویند. مراسم اسکار یکی از شاخص‌ترین مراسم‌های اهدای جوایز در جهان است و هر ساله در بیش از ۱۰۰ کشور جهان به‌صورت زنده پخش می‌شود.

جایزه اسکار یکی از نه جایزه از جوایز آکادمی است. جوایز آکادمی در بخش رسانه به عنوان قدیمی‌ترین مراسم اهدای جوایز به شمار رفته و جوایزی نظیر جایزه گرمی (برای موسیقی)، جایزه امی (برای تلویزیون) و جایزه تونی (برای تئاتر) پس از آن شکل گرفتند.

مجسمه اسکار

مجسمه اسکار  که توسط سدریک گیبونز رئیس قسمت طراحی موسسه MGM یا کمپانی مترو گلدوین مایر طراحی شده، شوالیه برهنه ای را نشان می دهد که شمشیری را روی یک حلقه فیلم نگاه داشته است. این حلقه فیلم پنج پره دارد که نشانه پنج صنف اصلی مورد نظر آکادمی (تهیه کنندگان، کارگردانان، بازیگران، تکنیسینها و نویسندگان) است.

بلندی مجسمه اسکار ۳۴ سانتی متر و سه میلی متر و وزن آن ۳ کیلو ۸۵۰ گرم است. درباره چهره مجسمه اسکار عموماً به گفته خانم مارگارت هریک کتابدار وقت آکادمی استناد می شود که گفته بود مجسمه اسکار به عموی او که نامش اسکار پیرس بود شباهت دارد.

تا سال ۱۹۳۴ این نام برای مجسمه جا افتاد هرچند که رسما از سال ۱۹۳۹ از نام اسکار برای این جایزه استفاده شد.

ریشه نام اسکار

در مورد ریشه نام ” اسکار” اختلافاتی وجود دارد. در بیوگرافی بت دیویس عنوان شده که او اسکار را از نام همسر اولش هارمون اسکار نلسون جونیور (۱۹۰۷-۱۹۷۵) رهبر ارکستر گرفته است.

ادعای دیگر در مورد انتشار نام اسکار به مقاله مجله تایم در مورد ششمین مراسم اسکار در سال ۱۹۳۴ و دریافت جایزه توسط بت دیویس در ۱۹۳۶ برمی گردد. در جایی عنوان شده در ۱۹۳۱ مارگارت هریک (۱۹۰۲-۱۹۷۶) دبیر اجرایی آکادمی برای نخستین بار تندیس را دید که او را به یاد “عمو اسکارش” ( نام مستعار پسرعمویش اسکار پیرس ) انداخت.سیدنی اسکلسکی (۱۹۰۵-۱۹۸۳) مقاله نویس در زمان نامگذاری توسط هریک حضور داشت و در مقاله اش نوشت ” کارکنان با علاقه تندیس معروف خود را اسکار نامیدند “.

آکادمی علوم و هنرهای تصاویر متحرک در سال ۱۹۳۹ رسما جایزه را اسکار نامید. در جایی دیگر آمده النور لیلبرگ نروژی – آمریکایی مدیر اجرایی لوییز بی. مایر نخستین تندیس را دید و گفت “به نظر شاه اسکار دوم ( اسکار فردریک شاه سابق نروژ و سوئد ) میرسه”. در پایان روز پرسید “باید با اسکار چیکار کنیم، بذاریمش تو گاوصندوق ؟” و این نام بر رویش ماند.

تاریخچه اسکار

نخستین مراسم اسکار در ۱۶ می ۱۹۲۹ در ناهاری اختصاصی در هتل روزولت هالیوود با حضور حدود ۲۷۰ تماشاگر برگزار شد. بهای بلیت مراسم بعدی اسکار که در هتل میفر برگزار شد ۵ دلار بود. در این مراسم اسکار، ۱۵ تندیس کوچک به بازیگران، کارگردانان و دیگر عوامل صنعت فیلم سازی آن زمان برای گرامیداشت فعالیتشان طی سالهای ۱۹۲۷-۱۹۲۸ اهدا شد.

اسامی برنده های اسکار از سه ماه قبل اعلام می شد که این رویه در دومین مراسم اسکار در سال ۱۹۳۰ تغییر کرد. از آن زمان و در ۱۰ سال نخست نتایج برای انتشار عمومی در ساعت ۱۱ شب برگزاری مراسم اسکار به روزنامه ها داده می شد. این شیوه ی اعلام اسامی برنده های اسکار تا زمانی که لس آنجلس تایمز نام برنده ها را پیش از شروع مراسم اعلام کند ادامه یافت. در نتیجه آن، آکادمی از سال ۱۹۴۱ اسامی برندگان اسکار را در نامه ای مهر و موم شده اعلام می نمود و مراسم از تئاتر کداک پخش می شد.

نخستین برنده جایزه اسکار

نخستین برنده اسکار بهترین بازیگر امیل جنینز بود به دلیل نقش آفرینی در فیلم های The Last Command و The Way of All Flesh. او باید پیش از مراسم اسکار به اروپا باز میگشت از این رو آکادمی با اهدای زودتر جایزه به او موافقت کرد. این موضوع او را نخستین برنده جایزه اسکار در تاریخ نمود. فیلم Beau Geste محصول سال ۱۹۳۹ تنها فیلم (غیرمستندی) است که چهار برنده اسکار بهترین بازیگر (گری کوپر، ری میلاند، سوزان هیوارد، برودریک کرافورد) را در نقش های اصلی در اختیار داشت.

در بیست و نهمین مراسم اسکار که در ۲۷ مارس ۱۹۷۵ برگزار شد بخش انتخاب بهترین فیلم خارجی زبان نیز ایجاد گردید.

قوانین مراسم اسکار

امروزه بر اساس قوانین ۲ و ۳ مجموعه قوانین رسمی جوایز آکادمی، یک فیلم باید در سال قبل از آغاز نیمه شب اول ژانویه تا پایان نیمه شب ۳۱ دسامبر در لس آنجلس، کالفرنیا نمایش داده شود تا شرایط شرکت در مراسم اسکار را داشته باشد (به استثنای بهترین فیلم خارجی زبان). برای مثال The Hurt Locker برنده بهترین فیلم سال ۲۰۱۰، در سال ۲۰۰۸ پخش شد ولی واجد شرایط شرکت در اسکار ۲۰۰۹ نبود زیرا نمایش آن در لس آنجلس از نیمه سال ۲۰۰۹ آغاز شد، بنابراین در اسکار ۲۰۱۰ شرکت نمود.

قانون دوم مربوط به مراسم اسکار بیان می‌دارد که فیلم باید حداقل ۴۰ دقیقه بوده و در نسخه ۳۵ یا ۷۰ میلیمتری و یا در فرمت دیجیتالی ۲۴ یا ۴۸ فریم تهیه و وضوح آن نباید کمتر از ۱۷۲ در ۱۲۸۰ باشد.

انتخاب نامزدهای اسکار

در اواخر دسامبر فهرست نامزدهای اسکار برای حدودا ۶۰۰۰ عضو فعال فرستاده می شود. اعضای گروه های مختلف افراد مربوط به حوزه خودشان را به عنوان نامزد اسکار انتخاب می کنند (کارگردانان به کارگردانان رای می دهند، نویسندگان به نویسندگان، بازیگران به بازیگران و غیره)؛ به استثنای فیلم های خارجی، مستند و انیمیشن که توسط کمیته ای خاص متشکل از اعضای تمام حوزه ها انتخاب می گردند.

در بخش خاص انتخاب بهترین فیلم اسکار، تمامی اعضا صلاحیت انتخاب نامزدهای اسکار را دارند. فیلم های خارجی باید دارای زیرنویس انگلیسی باشند و هر کشور می تواند سالیانه فقط یک فیلم برای مراسم اسکار پیشنهاد کند. اعضای گروه های مختلف افراد مربوط به حوزه خودشان را به عنوان نامزد اسکار تعیین می کنند. سپس برندگان در دور دوم رای گیری که در آن تمامی اعضا در بیشتر گروه ها از جمله بهترین فیلم حق رای دارند انتخاب می شوند.

عضویت در آکادمی اسکار

آکادمی اسکار به هنگام تاسیسش در سال ۱۹۲۷ تنها ۳۷ عضو داشت. اعضای آکادمی از افراد رده بالای صنعت فیلم بودند. امروزه آکادمی اسکار شش هزار عضو دارد. عضویت در آکادمی اسکار تنها از راه دعوت امکان پذیر است و تنها محدود به کسانی ست که در هنر (بازیگری، نویسندگی و کارگردانی) یا علوم (فیلمبرداری، تدوین و غیره) سرآمد هستند. (هر عضو آکادمی اسکار در رشته تخصی خود حق رای دارد.)

معیارهایی که باعث می شوند کسی نامزد دریافت جایزه اسکار شود پیچیده اند و به مقررات تک تک صنف های آکادمی بستگی دارند. مثلا نامزد های جایزه بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان را کشورهای مربوطه تعیین می کنند و برای آکادمی اسکار می فرستند.

قاعده اصلی این است که همه فیلمهایی که در رقابت جایزه اسکار شرکت می کنند باید طی یک ساله منتهی به ۳۱ دسامبر در لس آنجلس به نمایش در آمده باشند. در جریان رقابت برای نامزدی اسکار، استودیوهای فیلمسازی با فرستادن نسخه دی وی دی فیلم ها برای اعضای آکادمی یا با دادن آگهی هایی با عنوان "برای ملاحظه شما" توجه آنها را نسبت به فیلم خود جلب می کنند.

برندگان و بازندگان اسکار

بیشترین تعداد اسکاری که تاکنون یک فیلم برده است ۱۱ جایزه است. سه فیلم بن هور، تایتانیک و ارباب حلقه ها: بازگشت پادشاه هر یک برنده ۱۱ جایزه اسکار شده اند. فیلمهای همه چیز درباره ایو و تایتانیک هر یک در ۱۴ رشته نامزد دریافت جایزه اسکار بودند و این در نوع خود یک رکورد محسوب می شود. فیلمهای نقطه عطف و رنگ ارغوانی هم هریک در ۱۱ رشته نامزد اسکار بوده اند اما حتی یک اسکار هم نگرفتند.

کاترین هپبورن موفق ترین ستاره تاریخ اسکار است. او در فاصله سالهای ۱۹۳۴ تا ۱۹۸۲ هشت بار نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگری شد و چهار بار جایزه اسکار را گرفت ( جنجالها ) طی این سالها مراسم اعطای جایزه اسکار بدون بحث و جنجال برگزار نشده است. در سال ۱۹۷۳ مارلون براندو یک دختری سرخپوست را به مراسم فرستاد تا اعلام کند که او از دریافت اسکار برای فیلم پدرخوانده خودداری می کند.

در سال ۱۹۹۴ تام هنکس با اعلام اینکه مربی بازیگری اش همجنسگرا بوده او و حضار را در برابر دوربینهای تلویزیون غافلگیر کرد و در سال ۱۹۹۹ تصمیم به اعطای جایزه اسکاری به الیاکازان بخاطر یک عمر فعالیت سینمایی اش، با اعتراض کسانی مواجه شد که ادای شهادت او علیه چپگرایان در برابر کمیته فعالیتهای ضد آمریکایی در دهه پنجاه میلادی را خوش نداشتنتاریخ برگزاری اسکار ۲۰۲۱

نود و سومین مراسم اهدای جوایز اسکار قرار بود در تاریخ ۲۸ فوریه ۲۰۲۱ (۱۰ اسفند ۹۹) برگزار شود در نهایت به ۲۵ آوریل ۲۰۲۱ (۱۲ فروردین ۱۴۰۰) موکول شد و به همین دلیل تاریخ نهایی پذیرش آثار حاضر در جوایز اسکار هم تا ۲۸ فوریه (۱۲ بهمن ماه ۱۳۹۹) تمدید شده بود. نیازی به یادآوری نیست که نامزد‌های دریافت جوایز ۱۵ مارس (۲۵ اسفند ۱۳۹۹) معرفی می‌شوند و شاید جالب باشد بدانید که موزه آکادمی پس از برگزاری مراسم در ۳۰ آوریل (۱۷ فروردین ۱۴۰۰) گشایش پیدا می‌کند.

حدود یک قرن از برگزاری نخستین دوره مراسم اسکار می‌گذرد و در این دوران تنها چهار بار برگزاری این مراسم به تاخیر افتاده است که یکی از آن‌ها در سال ۲۰۲۱ رقم می‌خورد. اولین تاخیر در برگزاری اسکار در سال ۱۹۳۸ رخ داد؛ زمانی که سیل بزرگی در لس آنجلس رخ داد و برگزاری اسکار به اجبار یک هفته به تاخیر افتاد. دومین بار در سال ۱۹۶۸ و پس از ترور مارتین لوتر کینگ جونیور بود که مسئولان آکادمی تصمیم گرفتند این گردهمایی را به دو روز بعد موکول کنند. سومین تاخیر در برگزاری اسکار در سال ۱۹۸۱ بود و تنها چهار ساعت پیش از آغاز پخش تلویزیونی مراسم اسکار سوءقصدی بر علیه رونالد ریگان، رییس جمهور وقت آمریکا، شد که به موجب آن همه تجمع‌ها لغو شدند و مراسم اسکار هم یکی از آن‌ها بود. با این حال آن دوره از مراسم اسکار هم تنها یک روز بعد برگزار شد؛ بنابراین اسکار ۲۰۲۱ با بیشترین تاخیر نسبت به همه اسکار‌های به تعویق افتاده برگزار می‌شود. به همین دلیل تغییراتی هم در مراسم اسکار ۲۰۲۱ وجود دارد. براساس قوانین اسکار فیلم‌های انیمیشن بلند و کوتاه، فیلم‌های مستند بلند و کوتاه، فیلم بین‌المللی و فیلم کوتاه لایو اکشن باید تا ۱ دسامبر ۲۰۲۰ اکران می‌شدند، اما به دلیل شیوع ویروس کرونا این قانون تغییر کرد و فرصت پذیرش آثار برای جوایز بهترین فیلم، بهترین موسیقی متن و بهترین ترانه هم تا ۱۵ ژانویه ۲۰۲۱ بلامانع اعلام شد.

حضور ایرانی‌ها در اسکار ۲۰۲۱

معمولا وقتی به حضور ایرانی‌ها در مراسم اسکار اشاره می‌شود، همه فکر‌ها به سوی فیلم معرفی شده از سوی ایران برای این جوایز بازمی‌گردد، اما تنها این اتفاق نیست که می‌تواند دلیل حضور سینمای ایران در اسکار باشد. هر ساله افراد جدیدی برای عضویت در آکادمی اسکار معرفی می‌شوند که نام‌های ایرانی هم می‌توانند در میان آن‌ها حضور داشته باشند. امسال ۸۱۹ نفر برای عضویت در آکادمی اسکار دعوت شده‌اند که در صورت پذیرش تمامی دعوت‌شدگان، تعداد اعضای آکادمی به ۹۴۱۲ نفر افزایش پیدا می‌کند.

از میان دعوت‌شدگان جدید، ۴۵ درصد زن و ۵۵ درصد مرد هستند. ۳۶ درصد از اعضای جدید از اقلیت‌های نژادی هستند و حدود ۴۹ درصد نیز غیرآمریکایی لقب می‌گیرند. این افراد از ۶۸ کشور گوناگون انتخاب شده‌اند و ایران هم در میان آن‌ها نماینده دارد. آکادمی اسکار معمولا به انتخاب سینماگران متخصص می‌پردازد و از میان سینماگران ایرانی پنج نفر برای عضویت در آکادمی دعوت شده‌اند:

ستار اورکی (آهنگساز «فروشنده»، «جدایی نادر از سیمین» و «دربند»)

علی عباسی (کارگردان «مرز» و «شلی»)

سمیرا مخملباف (کارگردان «پنج عصر» و «سیب»)

نرگس آبیار (کارگردان «نفس»، «شیار ۱۴۳» و «شبی که ماه کامل شد»)

الهام شاکری فر (تهیه‌کننده «حتی وقتی زمین می‌خورم» و «از عشق و قانون»)

[ شنبه 14 فروردين 1400 ] [ 11:31 ] [ شکوهی ]

مقدمه

بررسی کردن این موضوع که آیا در سیارات دیگر هم مانند سیاره ما حیات وجود دارد موضوعی است که سال های سال است ذهن انسان ها را به خودش مشغول کرده است. یکی از مهم ترین سوالاتی که بشر از همان ابتدا و زمانی که شروع به کشف آسمان و پدیده های آسمانی کرده از خودش پرسیده است این است: "آیا ما تنها هستیم؟"

پاسخ دادن به این سوالی که تا کنون هیچ کس نتوانسته به آن پاسخ دهد در گرو این است که ما درک جامع تر و کامل تری را از حیات در سیارات دیگر داشته باشیم و برای این که به چنین درکی برسیم باید در ابتدا جهان اطراف خودمان را به خوبی بشناسیم. امروزه دانشمندان بر این باورند که حیاتی که در کره زمین تشکیل شده است سابقه ای بسیار طولانی دارد (یعنی تقریبا چیزی حدود 3.5 میلیارد سال پیش در کره زمین شاهد شکل گیری اولین موجدات زنده بوده ایم!)البته این موجودات زنده هیچ شباهتی که به موجوداتی که امروزه در کره زمین می بینیم نداشتند. در حقیقت حیات در آن زمان در کره زمین به شکل موجوداتی تک سلولی بوده است. این موجودات تک سلولی که دانشمندان به آن ها "میکروارگانیسم ها" نیز می گویند کم کم رشد کردند و تکامل پیدا کردند و به شکل موجودات پیشرفته تری درآمده اند. البته یکی از مهم ترین سوالاتی که هنوز هیچ انسانی نتوانسته به آن پاسخ دهد این است که واقعا این موجودات کوچک به چه شیوه ای تشکیل شده اند؟ به عبارت دیگر آمینواسیدهایی که یکی از بخش های لازم برای وجود این موجودات بوده است از کجا آمده است؟ همچنین اطلاعات خیلی کمی درباره این که این موجودات کوچک چگونه توانسته اند رشد کنند و تکامل پیدا کنند و تبدیل به موجوداتی پیچیده تر شوند در دسترس دانشمندان قرار گرفته است. بنابراین اطلاعاتی که دانشمندان از چگونگی شکل گرفتن حیات در سیاره زمین دارند اطلاعاتی بسیار ناقص است و شما برای این که حقیقتا اطمینان پیدا کنید که حیات از کجا آمده است باید سال ها صبر کنید تا اطلاعات دانشمندان در این رابطه کامل تر شود! اما یک خبر خوش این است که دانشمندان در این رابطه حدس ها و گمانه زنی های زیادی انجام داده اند و بنابراین می توان به صورت یک خبر خوش به افرادی که واقعا کنجکاو هستند که حیات چگونه بوجود آمده است گفت که قبل از این که این مدت زمان طولانی را صبر کنید تا دانشمندان فرضیه های خودشان در این رابطه را به اثبات برسانند می توانید دیدگاه هایی نسبت به چگونگی شکل گیری حیات در سیاره زمین داشته باشید. بنابراین در صورتی که در ابتدا به حیات در سیاره زمین توجه کنیم می توانیم انتظار داشته باشیم که حیات در سیارات دیگر را نیز درک کنیم! در ادامه در مقدمه ای درباره حیات و چگونگی شکل گیری آن در سیاره زمین مطالبی را ارایه می کنیم و سپس به سراغ بررسی فرضیه هایی درباره امکان وجود حیات در فضا خواهیم رفت.

سه فرضیه اصلی برای شکل گیری حیات در سیاره زمین

 

فرضیه اول: یکی از فرضیات احتمالی که در این رابطه وجود دارد ولی دانشمندان می گویند شواهد زیادی برای نشان دادن درستی این مطالب در دسترس قرار دارد این است که بگوییم حیاتی که در سیاره زمین شکل گرفته است در حقیقت از فضا به زمین آمده است! در حقیقت دانشمندان می گویند احتمال این که گونه های اولیه حیات که بعدها تبدیل به گونه های پیچیده تر شدند در ابتدا از سمت ستارگان آمده باشند بسیار زیاد است! آن ها می گویند احتمال دارد این که حیات از منظومه های ستاره ای دیگری (که مانند منظومه ستاره ای ما هستند و شامل یک ستاره و چندین سیاره هستند که به دورشان می گردند) آمده باشند. یعنی ممکن است در این منظومه ها گونه های ابتدایی از این حیات وجود داشته و سپس این گونه های ابتدایی به طور کاملا تصادفی (به عنوان مثال در اثر برخورد کردن یک شهابسنگ با کره زمین و یا مواردی مانند آن) به سیاره زمین رسیده باشند.

فرضیه دوم: برخی دیگر از دانشمندان این فرضیه را رد می کنند و فکر می کنند که ممکن است حیات در سیاره زمین تنها به دلیل یک تصادف ساده بوجود آمده باشد. این دانشمندان بر این باورند که احتمال دارد که آمینواسیدها و تمام موادی که برای شکل گیری بدن یک جاندار زنده مورد نیاز است در ابتدا در زمین وجود داشته و بر اثر یک تصادف تمام این مواد با هم ترکیب شده اند و یک موجود تک سلولی ایجاد شده است.

فرضیه سوم: عده دیگری از دانشمندان نیز بر این باورند که با این که گفته می شود حیات به صورت تک سلولی در سیاره زمین چیزی حدود 3.5 میلیارد سال پیش آغاز شده است ولی حقیقت این است که قدمت حیات در سیاره زمین بسیار بیشتر از این است. به عبارت دیگر این دانشمندان با توجه به شواهدی که پیدا کرده است معتقدند که قدمت حیات در سیاره زمین به 4.4 میلیارد سال می رسد (که این عدد تنها مقدار کمی از سن کل کره زمین کمتر است) بنابراین این دسته از دانشمندان بر این باورند که فرضیه هایی که تا کنون در رابطه با وجود و پیدایش حیات در سیاره زمین مطرح شده اند همگی ناقص هستند و باید تمام این فرضیه ها را از نو نوشت!

به هر حال هرکدام از این فرضیه ها را که برای شکل گیری حیات در سیاره زمین قبول کنیم باید بدانیم که هیچ کدام از آن ها نمی تواند توضیح قابل قبولی را در این رابطه به ما بدهد . در حقیقت نمی توان انتظار داشت که هیچ کدام از این فرضیه ها حتی در صورتی که کاملا درست باشند به ما بگویند که دقیقا چه اتفاقی افتاده که سیاره زمین برای اولین بار میزبان موجودات زنده شده است.

DNA ها و RNA ها؛ اصلی ترین عوامل ایجاد شدن حیات در سیاره زمین

 

دو تا از مهم ترین عواملی که باعث ایجاد شدن حیات در سراسر سیاره زمین و به طور کلی ایجاد شدن حیات در هر نقطه ای از دنیا (البته به شیوه ای که حیات در زمین وجود دارد!) می شوند مولکول های DNA و مولکول های RNA  می باشند. البته باید توجه داشت که RNA ها نقش کلیدی تر و عمده تری را برای شکل گیری حیات بازی می کنند.  شما ممکن است درباره DNA ها شنیده باشید اما مفهوم RNA را ندانید. حقیقت این است که  همانند DNA ، RNA  مولکولی است که به سازماندهی کردن ژن ها در بدن موجودات زنده کمک می کند. در حقیقت دانشمندان بر این باورند که RNA ها بسیار قدیمی تر از DNA ها هسند و بنابراین می توان گفت که یکی از مهم ترین عواملی که باعث بوجود آمدن حیات در سیاره زمین شده است همین RNAها بوده اند. این RNA ها به شیوه ای هستند که می توانند در فضا نیز دوام بیاورند و بنابراین در صورتی که فرضیه آمدن حیات کره زمین از فضا را قبول کنیم می توانیم این گونه فرض کنیم که این مولکول ها از فضا آمده اند!

دانشمندان بر این باورند که مولکول های DNA و مولکول های RNA حاوی تمام اطلاعاتی هستند که برای بوجود آمدن تمام جاندارانی که از آن ها ساخته می شوند کافی است. در حقیقت در مولکول های DNA بدن شما اطلاعات بسیار زیادی درباره تمام آن چیزی که شما را تشکیل می دهد وجود دارد و این موضوع درباره مولکول های RNA نیز صدق می کند. بنابراین در صورتی که شما به این مولکول های مراجعه کنید می توانید تمام اطلاعاتی را که درباره شما است در آن ها پیدا کنید.

حیات دقیقا از کجا آغاز شده است؟

 

دانشمندان بر این باورند که تمام حیاتی که امروزه ما می شناسیم از یک ارگانیسمی شروع شده است که تنها دارای یک سلول بوده است. بنابراین در صورتی که شما بخواهید میزان شباهت بدن خودتان را با موجودات زنده دیگر پیدا کنید خواهید دید که این میزان شباهت بسیار زیاد است! به عبارت دیگر بدن شما انسان ها با بدن این موجودات دیگر نقطه های شباهت بسیار زیادی دارد علت این موضوع هم این است که تمام موجودات زنده در حقیقت به شیوه ای تکامل یافته این موجودات تک سلولی هستند و بنابراین در این موجودات تک سلولی بسیاری از اطلاعاتی که بعدها منجر به بوجود آمدن موجودات متنوع بوده وجود داشته است (البته منظور این نیست که DNA این موجودات تک سلولی دقیقا مشابه با DNA انسان ها و یا موجودات دیگر بوده است و یا حتی نمی توان این گونه گفت که این DNA دربرگیرنده تمام مولکول های DNA این موجودات بوده است ولی می توان این گونه نتیجه گیری کرد که چون این موجودات تک سلولی در حقیقت موجوداتی بودند که بقیه موجودات از آن ها ایجاد شده اند بنابراین شباهت های زیادی میان این موجودات و موجودات دیگر وجود داشته است. حتی امروزه هم می توان این شباهت ها را میان DNA هایی که در انسان ها وجود دارد و DNA هایی که در موجودات دیگر وجود دارد پیدا کرد. به عنوان مثال یک نکته بسیار جالب این است که ساختار DNA بدن انسان ها 50 درصد شبیه به ساختار DNA ای است که در موز پیدا می شود!!!

حتی DNA هایی که در بدن ما وجود دارد شباهت زیادی با بسیاری از موجوداتی دارد که در اطراف ما زندگی می کنند. همچنین DNA ما انسان ها شبیه به DNA انسان هایی است که در گذشته زندگی کرده و اکنون نابود شده اند. به عنوان مثال ممکن است شما را انسان های نئاندرتال آشنایی داشته باشید. آن ها انسان هایی هستند که سال هاست نسلشان منقرض شده است ولی می توان آن ها را پسرعموهای ما انسان های مدرن دانست. تحقیقاتی که در این زمینه انجام گرفته نشان داده است که DNA ای که در بدن ما انسان ها یافت می شود با DNA این انسان های نئاندرتال شباهت های بسیاری دارد و تقریبا شبیه به آن ها است و تنها در چند کد کوچک تفاوت دارد! نکته جالبتر این است که هنوز هم بسیاری از انسان ها هستند که DNA آن ها دقیقا شبیه به DNA این انسان های نئاندرتال است و حتی در این کدهای کوچک هم تفاوت ندارد! ولی نکته جالب اینجاست که این انسان های اولیه چیزی حدود 80000 سال پیش انقراض پیدا کرده اند! بنابراین همان طور که مشاهده می کنید DNA ما انسان ها با بسیاری از موجودات شباهتی باورنکردنی دارد. البته همان طور که اشاره شد این که چرا DNA ما انسان ها تا این اندازه شبیه به انسان های نئاندرتال است هنوز هم جای بحث دارد و بنابراین درباره این که انسان ها دقیقا از کجا آمده اند و خواستگاه آن ها چه بوده است نظریات زیادی عنوان شده است. بسیاری از دانشمندان هستند که درباره این موضوع کار می کنند. آن ها سعی می کنند تا شواهد مختلفی را جمع کنند و نظریات خودشان را بر اساس این شواهد ارایه کنند. این که حقیقتا شکل گیری انسان چگونه رخ داده است سوالی است که هنوز هم هیچ کسی نمی تواند به آن پاسخ دهد. ولی حقیقت این است که یکی از اولین افرادی که درباره این موضوع نظریه پردازی می کرد فردی به نام چارلز داروین بود که نظریه خودش را تحت عنوان نظریه تکامل ارایه کرد. داروین بر این باور بود که انسان ها گونه ای تکامل یافته از یک نوع انسان اولیه هستند که کم کم توانسته اند از مغزشان استفاده کنند و هوششان را ارتقا دهند و کم کم ابزار بسازند و به سمت زندگی قبیله ای و بعد از آن زندگی شهرنشینی حرکت کنند. ولی در مجموع می توان گفت که از شباهتی که DNA انسان ها به موجودات دیگر دارد می توان نتیجه گرفت که انسان ها هم مانند این موجودات نتیجه تکاملی هستند که در کره زمین رخ داده است. نکته جالب توجه دیگر درباره DNA این است که مولکول های DNA ای که در بدن شما وجود دارد در حقیقت شامل بخش زیادی از مولکول هایی می شود که دیگر کاربردی برای شما ندارند! به عبارت دیگر مولکول های DNA ای که در بدن ما انسان ها وجود دارد دقیقا مانند ابزارهای یک آشپزخانه است که بخش زیادی از این ابزارها به هیچ دردی نمی خورند. در حقیقت از این آشپزخانه مولکول های شما تنها 2 درصد از این ابزارها به درد شما می خورند و 98 درصد از این ابزارها کاملا بی فایده هستند! بنابراین این 2 درصد است که تعیین می کند که شما چگونه زندگی می کنید و چه خصوصیاتی دارید و چگونه موجودی هستید و مواردی مانند آن!

موجودات عجیب و غریب زیادی در سیاره زمین زندگی می کنند!

 

تنوع موجوداتی که در سیاره زمین زندگی می کنند بسیار زیاد است. به بیان دیگر به غیز از بسیاری از این موجودات که شما با آن آشنا هستید و همواره شکل آن ها را مشاهده می کنید موجودات زیاد بیشتری نیز هستند که شما آن ها را نمی بینید و حتی اصلا نمی دانید که چنین موجوداتی در سیاره زمین وجود دارند. بنابراین دفعه دیگر که خواستید تنوع موجوداتی را که در سیاره زمین وجود دارند بدانید باید به این موضوع توجه کنید که آن ها بسیار بسیار متنوع تر و گسترده تر از آن چیزی هستند که شما فکرش را می کنید. تحقیقات نشان داده است که تنوع گونه های زیستی که در کره زمین زندگی می کنند ده ها برابر آن چیزی است که شما فکرش را می کنید! حتی دانشمندان و زمین شناسان هم بسیاری از این گونه ها را نمی شناسند. علت این موضوع این است که سیاره مان زمین دارای محیط بسیار متنوعی است و همین محیط متنوع باعث می شود که تنوع زیستی بسیار بیشتری برای موجودات مختلف ایجاد شود. دانشمندان می گویند که هنوز هم بسیاری از گونه های زیستی وجود دارند که برای ما انسان ها شناخته شده نمی باشند.

یک نکته مهم دیگر در این رابطه این است که بسیاری از موجوداتی که در این سیاره زندگی می کنند موجوداتی هستند که در گذشته های دور نابود شده اند! به عبارت دیگر گونه های بسیار متنوع و مختلفی از موجودات زنده در سیاره ما زندگی می کردند که امروزه هیچ اثری از آن ها باقی نمانده است. به عنوان مثال روزگاری موجوداتی غول پیکر و عظیم الجثه به نام "دایناسورها" در سیاره زمین زندگی می کردند ولی نسل آن ها منقرض شده است و همه آن ها از بین رفته اند. در کنار این دایناسورها نیز موجودات متنوع دیگری زندگی می کردند که بسیاری از این موجودات کاملا از بین رفته اند به شیوه ای که حتی تا سال های اخیر کسی از وجود آن ها خبری نداشت و تنها در چند سال اخیر دانشمندان موفق به کشف کردن آن ها شده اند! ولی نکته جالب توجه درباره تمام این موجودات این است که تمام این موجودات همگی دارای DNA هایی بوده اند (و هستند) که شبیه به DNA ای است که موجودات اولیه ای که در کره زمین بوجود آمده اند داشته اند!

آیا واقعا موجودات فضایی وجود دارند؟

 

پاسخ دادن به این سوال که آیا موجودات فضایی حقیقتا وجود دارند یا خیر را نمی توان به صورت قطعی داد. ولی بسیاری از دانشمندان بر این باورند که احتمال این که موجوداتی در جایی غیر از کره زمین وجود داشته باشند تقریبا قطعی است. دانشمندان بر این باورند که شما می توانید با انجام دادن یک سری عملیات ساده ریاضیاتی به بالا بودن این احتمال پی ببرید. آن ها بر این باورند که با توجه به این که کهکشان راه شیری دارای میلیاردها ستاره است و با توجه به این که در دنیا چندین میلیارد کهکشان وجود دارد و خورشید ما تنها یکی از ستاره های یکی از این کهکشان ها می باشد بنابراین احتمال این که موجودات فضایی و موجوداتی که در سیاره های دیگر زندگی می کنند تقریبا قطعی است. اما این که این موجودات ممکن است به چه شیوه ای زندگی کنند و یا این که ممکن است هوشمند باشند یا خیر موضوعی است که جای بحث دارد. به عنوان مثال، ممکن است موجوداتی در سیاره های دیگر زندگی کنند که هنوز در حد تک سلولی باشند. در صورتی که چنین وضعیتی را داشته باشیم  ممکن است صدها میلیون سال طول بکشد تا این موجودات آن طور که باید و شاید تکامل پیدا کنند و تبدیل به موجوداتی هوشمند شوند! بنابراین این که ما بتوانیم با آن ها تماس برقرار کنیم تقریبا غیرممکن می شود چون برای این که این موجودات تبدیل به موجوداتی هوشمند شوند باید صدها میلیون سال صبر کنیم که چنین چیزی تقریبا غیرممکن است! یکی دیگر از نکته های مهمی که باید به آن توجه کنیم این است که ممکن است این موجودات فضایی در فاصله ای بسیار دور از ما قرار داشته باشند. در این صورت هم احتمال این که ما بتوانیم با آن ها ارتباط برقرار کنیم بسیار ناچیز است به این دلیل که در وصرتی که ما بخواهیم با چنین موجوداتی که در فاصله بسیار دوری از ما قرار گرفته اند ارتباط برقرار کنیم باید سال های سال صبر کنیم! (علت این موضوع این است که ما باید وسیله هایی داشته باشیم که بتوانند فاصله های دور فضایی را بپیمایند و بنابراین در صورتی که نتوانیم چنین کاری انجام دهیم شانس کمی برای موفقیت داریم) به عنوان مثال فرض کنیم که در سیاره ای که 1000 سال نوری با ما فاصله دارد موجوداتی وجود داشته باشند که دارای هوش بالایی هستند. در این صورت در صورتی که حتی ما به سرعت نور هم دسترسی داشته باشیم برای این که بتوانیم به این سیاره سفر کنیم چیزی حدود 1000 سال زمان احتیاج داریم و از آن جایی که ما حتی به سرعت هایی بسیار بسیار پایین تر از سرعت نور دسترسی داریم شانسمان برای موفقیت خیلی کم می شود! (اگر بخواهیم دقیق محاسبه کنیم با توجه به سرعت هایی که فضاپیماهای معمولی ما دارند در صورتی که بخواهیم به نزدیکترین ستاره ای که تنها با ما 4.3 سال نوری فاصله دارد سفر کنیم باید 50000 سال صبر کنیم!) بنابراین کاملا طبیعی است برای سفر کردن با چنین سرعتی به ستاره ای که با ما 1000 سال نوری فاصله دارد (که تقریبا 250 برابر فاصله نزدیکترین ستاره با ما می شود) به زمان بسیار بیشتری احتیاج داریم. بنابراین ممکن است با وجود این که این موجودات فضایی وجود دارند ولی ما نتوانیم آن ها را ببینیم!

آیا امکان دارد موجودات فضایی ما را پیدا کنند؟

 

این موضوع که آیا امکان دارد موجودات هوشمند فضایی ما را پیدا کنند نیز یکی دیگر از موضوعاتی است که انسان ها به عنوان یکی از مهم ترین مباحث در این زمینه برای خودشان مطرح می کنند. تحقیقات نشان داده است که دانشی که ما نسبت به فضا و هرآنچه که درون آن است داریم بسیار ناچیز می باشد. بنابراین احتمال این که ما بتوانیم به این سوال آن طور که باید و شاید پاسخ دهید خیلی کم می شود. اما در صورتی که بخواهیم به این سوال یک پاسخ صریح و قاطعانه با بلی یا خیر بدهیم بدون تردید پاسخ این سوال بلی است! احتمال این که موجوداتی که هوشمند هستند و در سیارات دیگر زندگی می کنند بتوانند روزگاری ما را پیدا کنند خیلی زیاد است! اما حقیقت این است که این موجودات ممکن است به شکل هایی وجود داشته باشند که حتی ما نتوانیم آن ها را درک کنیم. بگذارید به پاسخ این سوال به یک شکل دیگر نگاه کنیم. فرض می کنیم که علاوه بر ما موجودات دیگر هوشمندی وجود دارند که آن ها هم به اندازه ما پیشرفت کرده اند که به فضا و کره های دیگر بیندیشند. فرض کنیم که آن ها به اندازه ما و حتی بیشتر از ما متمدن شده اند به شیوه ای که می توانند به راحتی امکانات پیمودن فضا را داشته باشند و برای خودشان فضاپیما بسازند و به این شیوه به سیاره های دیگر سفر کنند و فرض کنیم آن ها این امکان را دارند که به راحتی با سرعت های بسیار بسیار بالایی (که حتی می تواند بسیار بالاتر از سرعت نور باشد) حرکت کنند و بنابراین بتوانند به راحتی مسافت های بسیار بسیار طولانی میان ستاره ها را به خوبی بپیمایند. حقیقت این است که در صورتی که تمام این فرضیات فوق هم درست باشد؛ بازهم ممکن است ما نتوانیم با آن ها ارتباط برقرار کنیم! علت این موضوع را می توان در موارد زیر جستجو کرد:

یک احتمال این است که ممکن است حیات آن ها به شیوه ای دیگر وجود داشته باشد به گونه ای که آن ها اصلا نتوانند ما را احساس کنند! در صورتی که حیات در این سیارات به شیوه هایی وجود داشته باشد که ما حتی نتوانیم آن ها را درک کنیم بنابراین هرگز این توانایی را پیدا نخواهیم کرد که با آن ها ارتباط برقرار کنیم. حتی در صورتی که آن ها تکنولوژی های سفرهای راه دور را داشته باشند و سعی کنند تا به ما برسند! چرا که ممکن است نتوانیم ساختاار آن ها را آن طور که باید و شاید درک کنیم و بنابراین اصلا به وجودشان پی نمی بریم! استفان هاوکینگ یکی از برجسته ترین و بزرگترین دانشمندان و فیزیکدانان روزگار ما بود. او همیشه بر این باور بود که ممکن است موجودات فضایی بر خلاف ما انسان ها به شیوه ای دیگر وجود داشته باشند و حتی ممکن است اصلا بدن آن ها دارای ساختار کربنی نباشد! بنابراین تمام افکار و تخیلاتی که ما از این موجودات فضایی داریم ممکن است کاملا غیرواقعی باشد! به عنوان مثال ممکن است ساختار این موجودات فضایی به شیوه ای باشد که ما نمی توانیم آن ها را با چشمان غیرمسلح ببینیم و حتی در صورتی که آن ها این تکنولوژی لازم را برای آمدن به سیاره ما و بازدید کردن از سیاره زمین داشته باشند و حتی در صورتی که این تکنولوژی را داشته باشند که از وجود ما باخبر شوند (مانند ما انسان ها که دوربین هایی داریم که می توانند امواجی را که با چشم مریی دیده نمی شوند مشاهده کنیم!) ولی با این وجود چون ما انسان ها تکنولوژی لازم را برای دیدن این موجودات فضایی داریم بنابراین هرگز موفق نخواهیم شد آن ها را ببینیم! احتمال دیگری وجود دارد و آن هم این است که ممکن است این موجودات فضایی تا کنون به وجود ما پی برده باشند و بارها و بارها سعی کرده باشند تا با ما ارتباط برقرار کنند و سعی کرده باشند تا برای ما پیام هایی بفرستند ولی ما توانایی دریافت این پیام ها را نداشته ایم تنها به این دلیل که تکنولوژی دریافت کردن این پیام ها را در دسترس نداشته ایم! برای این که این موضوع را بهتر درک کنید بهتر است برایتان یک مثال بزنیم. فرض کنید شما در یک نقطه از شهر ایستاده اید و می خواهید با فردی که در نقطه دیگری از شهر ایستاده است تماس برقرار کنید. برای این که شما بتوانید با این فرد تماس بگیرید نیاز به داشتن یک موبایل دارید. اما یک نکته بسیار مهم در این رابطه این است که شما برای این که بتوانید یک تماس دوطرفه با این فرد برقرار کنید باید علاوه بر این که خودتان موبایل داشته باشید اطمینان حاصل کنید که آن فرد دیگر هم موبایل دارد و شما باید شماره این فرد را بگیرید تا بتوانید از این طریق با این فرد تماس برقرار کنید! در غیر این صورت شما هرگز موفق نخواهید شد تا با چنین فردی تماس برقرار کنید چون وقتی که این فرد موبایل ندارد "تکنولوژی" لازم را برای این که بتواند با شما تماس بگیرد ندارد و بنابراین این تکنولوژی یک طرفه از طرف شما برای برقرار کردن تماس دوطرفه غیرقابل اجرا می باشد! داستان ارتباطی که آن ها با ما برقرار می کنند نیز ممکن است دقیقا به همین شکل باشد. ممکن است آن ها با ما ارتباط برقرار کنند و امواجی را برای کره زمین بفرستند ولی به این دلیل که ما انسان ها تکنولوژی لازم را برای برقراری ارتباط با آن ها نداریم بنابراین نمی توانیم آن طور که باید و شاید با آن ها ارتباط بگیریم. در هر صورت ممکن است تا کنون موجودات فضایی و هوشمند سعی کرده باشند تا با ما ارتباط برقرار کنند ولی به دلیل پایین بودن تکنولوژی ما آن ها موفق نشده باشند ولی فراموش نکنید که هیچ کدام از این مواردی که در بالا عنوان شد نمی تواند دلیلی بر این شود که در آینده نزدیک آن ها را کشف نخواهیم کرد!!!

 

[ یک شنبه 8 فروردين 1400 ] [ 9:52 ] [ شکوهی ]

یکی از روزهای سرد زمستان 1292 هجری شمسی است. خلبانی لهستانی الاصل به نام" کوزمینسکی" مصمم است در آسمان ایران پرواز کند. بنابراین قطعات هواپیمایی را که از روسیه به بندر انزلی آورده، با ماشین به تهران می آورد و آنها را روی هم سوار می کند. وی سپس، با هواپیمای خود به آسمان پرواز می کند بدون اینکه به مکان مناسبی برای فرود خود اندیشیده باشد. نتیجه اینکه خلبان هواپیما مجبور می شود در میدان مشق فرود بیاید.

ورود اولین هواپیما یا طیاره به تعبیر آن روزی ها به آسمان ایران، آنقدر عجیب می نمود که احمدشاه قاجار را وادارد تا از آن دیدن کند. شاه وقت با هیئتی از درباریان و خدمتگزاران لشگری و کشوری به محل فرود هواپیما رفته و با آن عکس یادگاری می گیرند. آنچه از آن روزها بر می آید این است که " کوزمینسکی" این پروازهای نمایشی را در چندین کشور دیگر نیز انجام داده و بابت تماشای آنها از مردم پول می گرفته است.

چه کسی هواپیما را اختراع کرد؟

از اولین هواپیما تا اولین خط هوایی ایران

پروازهای نمایشی در آسمان ایران تا مدت ها ادامه داشت. اما مشکلی که همچنان حل نشده باقی مانده بود، نبود زمینی مناسب برای فرود و برخاستن هواپیماها بود. آنچه حکومت وقت ابران را واداشت تا زمینی را در جنوب تهران به این کار اختصاص دهد، درخواست های مکرر دولت انگلستان بود. از این رو، زمینی در جنوب تهران به فرود و برخاستن هواپیماها اختصاص داده شد. این کار جرقه ایجاد خطوط هوایی را در ایران زد و در سال 1303شمسی، نخستین سرویس هوایی آن با کمک شرکت های اروپایی، راه اندازی شد. رخدادی که به شکل گیری اولین شرکت هواپیمایی ملی ایران منجر شد.

سال 1321 شمسی آغاز رویدادی بزرگ در تاریخ هوایی ایران به شمار می رود. در این سال اولین شرکت هواپیمایی ملی ایران با نام "ایرانیان ایرویز" متولد شد. ایرانیان ایرویز که گروهی از بازرگانان ایرانی آن را تأسیس کردند، کار خود را با جابجایی بار و مسافر در مسیرهای داخلی و منطقه ای آغاز کرد. علاوه بر آن یک پرواز هفتگی باری نیز به اروپا انجام میداد. باید اضافه کرد که ناوگان این شرکت از تعدادی هواپیمای "داگلاس دیسی3" تشکیل شده بود که بعدها تعدادی هواپیمای دیسی ۴ و ویسکانت نیز به آن افزوده شد.

اما ایرانیان ایرویز تنها شرکت هواپیمایی ایران در آن سال ها نبود. دوازده سال پس از تولد این شرکت، یک شرکت هواپیمایی خصوصی نیز پا به عرصه صنعت هوایی ایران گذاشت."پرشین ایرسرویسز" که با نام پاس شناخته می شد، در زمینه حمل بار فعالیت می کرد. بعدها این شرکت مسافران را در مسیرهای داخلی منتهی به تهران، جابجا می کرد تا اینکه در سال 1960 میلادی، پروازهای بین المللی را نیز در دستور کار خود قرار داد. گفته می شود که تهران ـ لندن، تهران ـ پاریس، تهران ـ ژنو و تهران ـ بروکسل، مسیرهایی بودند که هواپیماهای پارس بر فراز آنها پرواز می کردند.

هما، اولین شرکت هوایی ایران

سال 1341 شمسی، سال مهمی برای آسمان ایران به شمار می رود. با ادغام دو شرکت ایرانیان ایرویز و پاس، هما در آسمان ایران به پرواز درآمد. شرکت ملی هواپیمایی ایران(هما) که با نام بین المللی ایران ایر شناخته می شد، امکانات هر دو شرکت را به خدمت گرفت تا مسافران خود را در مسیرهای مختلف جابجا کند. مسیرهایی که هواپیماهای داگلاس دیسی ۳، دیسی ۶، ویکرز ویسکونت و آورویورک آن را می پیمودند.

اولین پرواز هما

در سال 1343 شمسی بوئینگ ۱۰۰-۷۲۷ در مسیر تهران ـ بیروت به پرواز درآمد تا نخستین هواپیمای جت هما باشد که مسافران با آن سفر کرده اند. اما بدون شک روزهای خوش هما به اواخر دهه چهل باز می گردد. وقتی که بوئینگ های گران قیمت یکی پس از دیگری وارد ناوگان هوایی ایران شدند. همچنین در ابتدای دهه 50 شمسی، هما پروازهای بدون توقف بسیاری را به طور روزانه به قاره اروپا انجام می داد، برای مثال فقط در مسیر تهران ـ لندن بیش از سی پرواز هفتگی انجام می شد.

جالب است بدانید که هما حتی، طولانی ترین خط هوایی بدون توقف جهان را با بوئینگ های ۷۴۷ اسپی که درمسیر تهران ـ نیویورک پرواز می کردند، راه اندازی کرد. اتفاقات خوب برای هما همچنان ادامه داشت تا جایی که در سال 56 هما شش فروند ایرباس مدل آ-۳۰۰ را برای به کارگیری در مسیرهای محلی از شرکت اروپایی ایرباس خریداری کرد و نخستین بهره بردار هواپیماهای ایرباس در خاورمیانه لقب گرفت. سالهای پایانی دهه 50، هواپیمایی ملی ایران به عنوان رو به رشدترین شرکت هواپیمایی جهان شناخته میشد. ضمن اینکه در ردیف یکی از ایمن ترین، مدرن ترین و پردرآمدترین شرکت های هواپیمایی دنیا نیز قرار داشت.

از ایران ایر تا هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران

نام رسمی ایران ایر پس از انقلاب به هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران تغییر کرد. ضمن اینکه تمام فرودگاه های ایران به جز فرودگاه بین المللی مهرآباد پروازهای بین المللی خود را از دست دادند. اما آنچه بیش از همه صنعت هوایی ایران را در آن سال ها متضرر ساخت، سایه جنگ هشت ساله و نیز تحریم های اعمال شده از سوی آمریکا بود. به طوری که تنها چند هواپیمای کوچک فوکر، تمام آن چیزی بودند که به ناوگان هوایی ایران افزوده شدند.

اما صنعت هوایی ایران در سال های دهه 70 شاهد یک تکان نسبی بود. در این سال ها، شرکت های هواپیمایی دیگری هم پا به عرصه گذاشته و به انحصار هما در پروازهای داخلی و خارجی پایان دادند. ماهان،کاسپین و کیش ایر از جمله آنها بودند. در سال های بعد نیز به جز خرید چند ایرباس دست دوم از ترکیه و یونان، ستاره ای به آسمان هواپیماهای ایران اضافه نشد تا اینکه در سال 94 و پس از مدت ها، ایران توانست قرارداد خرید 118 فروند ایرباس را امضا کند.

اولین های صنعت هوایی ایران

از حیرت احمدشاه قاجار تا امروز که هجده شرکت هواپیمایی در آسمان ایران فعال هستند، بیش از یک قرن می گذرد. عمر بسیاری از ایرباس ها و بوئینگ های ناوگان هوایی ایران به سر رسیده، هر چند که هنوز باز نشسته نشده اند. اگر می خواهید با اولین های صنعت هوایی ایران آشنا شوید، مطلب زیر برایتان جالب خواهد بود:

اولین خلبان ایرانی: نخستین ایرانی که دوره آموزش خلبانی دید کلنل محمدتقی خان پسیان بود که برای آموزش فنون نظامی به کشور آلمان اعزام شد و در ادامه دوره آموزش مدتی نیز برای یادگیری تکنیک هوانوردی آموزش دید. هر چند که وی در سال ۱۲۹۶ خورشیدی و پس از ۳۳ سورتی پرواز آموزشی به علت بیماری از ادامه پرواز چشم پوشی نمود و هیچگاه به تنهایی به عنوان خلبان با یک هواپیما پرواز نکرد.

اولین فرودگاه ایران، فرودگاه قلعه مرغی بود که برای نخستین بار در مرداد ۱۳۰۱ مورد بهره برداری قرار گرفت.

•اولین هواپیمای ایران در سال ۱۳۰۱ خورشیدی از نمایندگی شرکت" یونکرس" در تهران برای ارتش خریداری شد تا از آن به عنوان هواپیمای ارتباطی و ترابری نظامی استفاده شود.

اولین خلبان رسمی ایران، سرهنگ احمدخان نخجوان بود. او به همراه نخستین دسته از افسران ارتش در خرداد ۱۳۰۲ برای آموزش خلبانی به فرانسه اعزام شد. وی نخستین ایرانی بود که توانست دوره خلبانی را گذرانده و گواهینامه خلبانی دریافت کند. نخستین پرواز مستقل او در دی ۱۳۰۳ خورشیدی انجام شد. او همچنین نخستین خلبان ایرانی بود که در تهران فرود آمد (پنجم اسفند ۱۳۰۴ خورشید). احمدخان نخجوان همچنین پیشگام پرواز در مسیر طولانی پاریس-تهران نیز بود.

• اولین پروازخلبانی: عیسی خان اشتوداخ نخستین خلبان ایرانی بود که در آسمان ایران پرواز کرد. این پرواز در بهمن ۱۳۰۴ از ورای مرزهای ایران از شهر باکو آغاز شد. عیسی اشتوداخ با گذشتن از مرز وارد ایران شده و به علت کمبود سوخت در نزدیکی قزوین فرود آمد. او به علت بدی آب و هوا و پوشیده شدن زمین از برف سنگین به ناچار تا یک ماه در آن ناحیه ماند و سرانجام در اسفند ۱۳۰۴ به سوی تهران پرواز کرد.

اولین شرکت هواپیمایی درایران شرکت یونکرس بود. شرکتی دارای ملیت آلمانی که برای اولین بار تأسیسات هواپیمایی را در ایران به وجود آورد.

اولین رئیس ستاد هواپیمایی ایران محمود خسروانی بود که در اردیبهشت ۱۳۱۷ به این سمت گمارده شد. پیش از او یک سرهنگ بلژیکی به نام" ویکتور بیور" و پیش از وی هم یک سرهنگ سوئدی این سمت را به عهده داشتند.

اولین کارخانه هواپیماسازی"مونتاژ"ایران، کارخانجات هواپیمایی شهباز بود که در سال ۱۳۱۴ پایه گذاری شدند. لوازم این کارخانجات برای انجام تعمیرات اساسی و مونتاژ قطعات هواپیماهای مختلف در سال ۱۳۱۲ از انگلستان خریداری شد. این کارخانجات تا پیش از سال ۱۳۲۰ شماری بسیاری هواپیماهای آموزشی و جنگی ساخته و به نیروی هوایی تحویل داد.

اولین سازمان هواپیمایی ایران، هواپیمایی کل قشون بود که نخستین نهاد ناوابسته در زمینه هوانوردی در ایران به شمار می رفت. این سازمان در خرداد ۱۳۰۳ بنیان گذاشته و سرهنگ احمدخان نخجوان به فرماندهی آن منصوب شد.

[ چهار شنبه 27 اسفند 1399 ] [ 13:43 ] [ شکوهی ]

در حوالی میدان امام خمینی تهران و در امتداد خیابانی به همین نام، جاذبه های بسیاری وجود دارند که گذشته تهران را روایت می کنند. در این میان یکی از متفاوت ترین مقاصدی که در این منطقه وجود دارد، موزه عبرت است؛ جایی که شما را به سفری تلخ در تاریخ کشور می برد و از حال و روز زندانیان سیاسی در زمان پهلوی پرده بر می دارد. در این موزه مجسمه هایی را می بینید که با دقت و ظرافت طراحی شده اند و شکنجه ها و وضعیت زندانیان در آن دوران را به تصویر می کشند.

پیش از آنکه ببینیم در این موزه چه چیزی انتظارمان را می کشد باید دو نکته را در مورد این موزه بدانیم تا فضای آن را بهتر درک کنیم:

موزه عبرت یک زندان موزه است. زندان موزه ها مکان هایی هستند که در گذشته زندان، قلعه، کمپ و محبس هایی چنینی بوده اند و زندانیانی را در خود داشتند. زندان موزه های بسیاری در دنیا هستند که بنا بر سوابق تاریخی و سیاسی کشورها به صورت های متفاوتی شکل می گیرند.

موزه عبرت یک مقصد گردشگری سیاه است. هدف از گردشگری سیاه تفریح و خوش‌گذرانی نیست، بلکه قصدش آشنا کردن مخاطب با آثار وقایع تلخ است و حتا شاید او را غمگین کند؛ چیزی که خواه ناخواه در موزه عبرت برای شما اتفاق می افتد.

تاریخچه

شاید این سوال برای شما هم پیش بیاید که اصلا این موزه از کجا آمد و چرا در این مکان قرار دارد. برای فهمیدن این موضوع باید در تاریخ سفر کنیم و کمی در مورد کاربری های گذشته ساختمان این موزه بیشتر بدانیم.

در ابتدا به سال 1311 می رویم؛ زمانی که کلنگ ساختمان این موزه به عنوان نخستین زندان مدرن ایران به دستور رضاشاه و توسط مهندسان آلمانی بر زمین زده شد. این ساختمان در سال 1316 به عنوان توقیفگاه و بعدها به عنوان زندان موقت شهربانی و اولین زندان اختصاصی زنان مورد بهره برداری قرار گرفت.

اما اصل ماجرای ساختمان موزه در دوران پهلوی دوم رخ داد؛ زمانی که مبارزات انقلابی و گروه‌های متعدد مخالف حکومت شکل گرفتند و رژیم پهلوی را با مشکلاتی جدی مواجه کردند. در همین بین همزمان چهار دستگاه، کار سرکوب مردم را بر عهده گرفتند: ساواک، شهربانی، ضد اطلاعات ارتش و ژاندارمری

اداره کل سوم در ساواک به عنوان مسوول پیگیری و کنترل فعالیت‌های انقلابی در نظر گرفته می شد و وسیع‌ترین بخش اطلاعاتی و عملیاتی ساواک به شمار می رفت. نمایندگی های ساواک در داخل و خارج از کشور باید خواسته‌های اداره کل سوم را برآورده می کردند. برقراری امنیت داخلی به عهده این اداره بود و شاه از آن انتظار امنیت مطلق را داشت.

مشکل زمانی به وجود آمد که عدم هماهنگی نیروهای مختلف نظامی و امنیتی به ویژه ساواک و شهربانی نابه‌سامانی هایی را به بار آورد؛ چرا که هر کدام از این نیروها کمیته‌های جداگانه‌ای برای مبارزه با منتقدین رژیم داشتند و برای خوش خدمتی به دستگاه حاکم تلاش می کردند از هم پیشی بگیرند. وجود اکیپ‌های گشت متعدد ساواک و شهربانی، درگیری و برخورد آنها با یکدیگر در سطح شهر را به بار آورد. مثلا ماموران شهربانی دنبال فردی بودند که ساواک او را دستگیر کرده بود و یا برعکس، ساواک به سراغ کسی می رفت که قبلا توسط شهربانی بازداشت شده بود.

برای حل این مشکل مدتی شخصی را در کمیته شهربانی به عنوان نماینده ساواک مستقر کردند ولی باز هم به جهت عدم اعتماد نیروها به یکدیگر و تکرار درگیری بین اکیپ‌های گشتی مربوطه، سران رژیم در صدد متمرکز کردن این فعالیت ها برآمدند. آنها از سیستم اطلاعاتی انگلیس الگوبرداری کردند و با ادغام دو کمیته ساواک مستقر در اوین و کمیته شهربانی، کمیته مشترک ضد خرابکاری را در تاریخ چهارم بهمن ماه 1350 تاسیس کردند. کمیته مشترک در محل اداره اطلاعات شهربانی تشکیل ‌شد و کم کم شعبه هایی را در شهرستان به آن اضافه کردند.

قدرت این تشکیلات در اختیار شهربانی قرارداشت؛ چیزی که برای ساواک سرکوبگر چندان خوشایند نبود. به همین دلیل افرادی به نام های محمدحسن ناصری (عضدی)، ناصر نوذری (رسولی)، رضا عطارپور مجرد (حسین‌زاده)، بهمن فرنژاد (دکتر جوان) و تعدادی از کارمندان ساواک تهران در سال 1351 کمیته اوین را فعال و نسبت به دستگیری و شکنجه زندانیان اقدام کردند. آنها اطلاعات خود را به کمیته مشترک نمی دادند و همین مساله اختلافاتی را به وجود آورد.

ساواک در اوایل سال 1352 طرحی را در مورد تغییر ساختار کمیته مشترک ضد خرابکاری برای شاه ارسال کرد که بر اساس آن رییس کمیته از بین بزرگان ساواک انتخاب می شد. شاه این طرح را تصویب کرد و اعتبارات مالی سنگین آن نیز از بودجه نخست‌وزیری تامین شد.

ارتشبد نصیری طی نامه‌ای بودجه مورد نظر را اینگونه درخواست می کند:

به فرمان مطاع اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر، از تاریخ 52/3/1 ریاست کمیته مشترک ضد خرابکاری ساواک و شهربانی کل کشور به یک نفر از افسران ساواک محول شده است. مستدعی است مقرر فرمایید بودجه مصوب کمیته را در مرکز به قرار ماهانه سه میلیون ریال از تاریخ اول تیرماه و بودجه کمیته‌های شهرستان‌ها را به قرار ماهانه یک میلیون و دویست هزار ریال از تاریخ اول خرداد 1352 در وجه سرتیپ رضا زندی‌پور رئیس کمیته، پرداخت فرمایید.

در ساختار جدید، کارهای اجرایی، تامین و نگهداری زندانی را به شهربانی دادند و اداره کل سوم ساواک حاکم مطلق کمیته مشترک شد. این سرآغازی بود برای سرکوب ها و شکنجه های جدید فعالان سیاسی و ساختمان اولین موزه مدرن ایران جای مناسبی برای زندان کمیته مشترک ضدخرابکاری به نظر می رسید.

اعضای حزب ملل اسلامی بجنوردی، ابوالقاسم سرحدی‌زاده، محمدی، کیوان، محمد میرمحمد صادقی و ابن رضا اولین دسته زندانی‌های سیاسی بودند که به این زندان منتقل شدند.

ساواک مدت ها در این زندان به شکنجه زندانیان سیاسی پرداخت تا اینکه پس از انقلاب اسلامی ایران، تمام این ماجراها به پایان رسید و همه زندانیان آزاد شدند. محل این زندان به عنوان بازداشتگاه توحید مورد استفاده قرار گرفت. چندین سال بعد مسوولان بر آن شدند تا این مکان را به موزه ای تبدیل کنند.

کارشناسان، اسناد و مدارک مکتوب و شفاهی موجود را به کار گرفتند تا به بازسازی فضای آن زمان و به تصویر کشیدن حرکات و جنایات نیروهای ساواک بپردازند. نتیجه کار محققان و هنرمندان چیره دست، موزه ای شد که نسل جوان را کمی با تلخی های گذشته آشنا می کند و زمینه‌های پژوهشی برای اندیشمندان داخلی و خارجی به وجود می آورد.

کار بازسازی و آسیب‌شناسی این مکان با نظر مثبت سازمان میراث فرهنگی کشور، با حضور رییس محترم و معاونان ارشد این سازمان و با اخذ نظرهای دقیق کارشناسی کلید خورد و مخوف‌ترین شکنجه‌گاه تاریخ ایران به موزه عبرت ایران تبدیل شد. محمد خاتمی، ریاست جمهور وقت در تاریخ 8 بهمن ماه 1382 خورشیدی این موزه را افتتاح کرد و در یکی از موزه های متفاوت ایران را به روی مردم گشود. کار بازسازی و ساخت مجسمه ها آن قدر هنرمندانه صورت گرفت که برخی از کارشناسان نمونه های موجود در این موزه را برتر از موزه مادام توسو در لندن می دانند.

معماری خوفناک زندان پهلوی | فرار غیر ممکن!

پیش از آنکه متوجه اشیای به نمایش در آمده در موزه عبرت شوید، معماری این مجموعه شما را به فکر وا می دارد. طراحی و ساخت این زندان را مهندسان آلمانی بر عهده داشتند؛ ساختمانی مدور با راهروهای پیچ در پیچ و اتاق های متعدد که هر مراجعه کننده ای را دچار سردر گمی می کند. پیچیدگی نقشه این زندان آن قدر زیاد است که در زمان عملیاتی بودن در عصر پهلوی دوم، هیچ کس نتوانست از آن بگریزد. قرینه سازی یکی از ویژگی های بارز این ساختمان بوده و چندین لایه حفاظتی را برای آن ایجاد کرده است. شاید جالب باشد که بدانید هنگام مرمت ساختمان برای برپایی موزه عبرت یکی از کارگران حدود 3 ساعت در ساختمان سرگردان شد چون نمی دانست باید کجا برود!

معماری ساختمان زندان به گونه ای است که وقتی کسی در آن فریاد بزند، صدا و انعکاس آن به بیرون نمی رود و کسی متوجه شکنجه های خونین و وحشتناکی که در آن جریان دارد، نمی شود. همین ساختار موجب شد تا سال های سال کسی از حضور این زندان در دل تهران مطلع نشود و جنایتکاران بتوانند به کار خود ادامه دهند. با وجود عدم نفوذ صدا به بیرون از ساختمان، صدای آنها در داخل زندان منعکس می شد و  این موضوع، بدترین شکنجه برای دیگر زندانیان به شمار می آمد.

کلیه راهروها در هر سه طبقه زندان به فضایی دایره ای شکل ختم می شود که از آن با عنوان محوطه اصلی یاد می کنند. این بنا به‌ گونه ای طراحی شده که زمستان های سرد و تابستان های گرم داشته باشد و زندانیان را بیشتر عذاب دهد.

بخش ها و دیدنی های موزه عبرت

پس از آنکه کمی با حال و هوا و نوع معماری این بنا خو گرفتید نوبت به تماشای قسمت های مختلف مجموعه می رسد. حالا فرض کنید که موزه عبرت هنوز هم یک زندان است؛ حالا با هم می بینیم که یک زندانی از لحظه ورود به این زندان با چه چیزهایی مواجه می شده است.

1/ اتاق افسر نگهبان

اتاق افسر نگهبان اولین جایی بود که زندانی به آن وارد می شد. در این مکان کار ثبت اطلاعات شخصی زندانی را انجام می دادند و همه لوازم او را می گرفتند. یک جفت دمپایی و لباس زندان تنها چیزی بود که به زندانی تحویل داده می شد و از اینجا به بعد باید چشمان زندانی بسته می ماند؛ مگر در حمام، دستشویی، سلول و اتاق های شکنجه.

2/ محل نگهداری البسه زندانیان

پس از دریافت البسه زندانیان و کلیه لوازم شخصی آنها، این وسایل را در کیسه ای می ریختند و آن را تحویل افسر نگهبان می دادند. هر زندانی شماره ای داشت که آن را روی کیسه لباس او نیز می نوشتند و سپس آن را در کمد فلزی قرار می دادند.

3/ عکاسخانه

هر زندانی پرونده ای داشت و هر پرونده نیازمند عکس بود. در اتاق عکاسخانه، تابلویی از مشخصات زندانیان را به دست شان می دادند و از آنها عکس می گرفتند تا بتوانند برای شان تشکیل پرونده دهند.

4/ سلول های عمومی و انفرادی

درهای تو در تو و متفاوت چیزیست که در بدو ورود توجه شما را به خود جلب می کنند. همه درها، لبه ها و قرنیزهای بلندی دارند. از آنجا که افراد با چشم های بسته وارد زندان می شدند این لبه ها را نمی دیدند و پس از برخورد با آنها با سر زمین می خوردند.

این زندان دارای چهار‌بند انفرادی با 86 سلول و دو بند عمومی با 18 سلول بود که بزرگترین شان 30 مترمربع وسعت داشت و 30 زندانی را در خود جای می داد.

ظرفیت کل بازداشتگاه ۲۰۰ زندانی بود؛ اما گاهی تعداد زندانیان به 800 نفر هم می رسید. بر اساس گفته زندانیان گاهی تعداد ساکنان هر سلول آن قدر زیاد می شد که حتا مجبور می شدند ایستاده بخوابند.

5/ اتاق پانسمان

شاید عجیب باشد که در مخوف ترین شکنجه گاه ایران اتاق پانسمان هم وجود داشت! البته تنها کاری که در این اتاق انجام نمی شد پانسمان زخم‌های ایجاد شده بر اثر ضربات شلاق و یا سوختگی بود؛ در واقع اینجا شکنجه گاه دوم محسوب می شد. آنها موقع تعویض پانسمان‌ها از داروهای بی‌حس کننده استفاده نمی کردند و نوعی شکنجه را برای افراد رقم می زدند.

تعویض پانسمان محل مجروح شده عذاب بزرگی به شمار می رفت. آنها باندهای آغشته به خونابه و زخم‌های خشک شده را از روی پوست می کندند و دردی تازه را برای زندانی می آفریدند.

6/ شکنجه گاه ها

اتاق های متعددی برای شکنجه در این زندان وجود داشت که امروزه بیشترشان بازسازی شده اند. آنها روش های متفاوتی برای شکنجه زندانیان زن و مرد داشتند و حتا اتاق هایی را هم برای این کار در نظر گرفته بودند. شکنجه گرهای ساواک از وسایل و روش های متعددی برای شکنجه افراد استفاده می کردند که برخی از آنها ابداع خودشان بود. تا به حال 74 نوع از شکنجه های ساواک با جمع ­بندی اسناد ساواک و اعترافات ساواکی­ ها و اظهارات زندانی ­ها در این موزه ثابت شده اند. یکی از حرفه ای های این کار محمدعلی شعبانی معروف به دکتر حسینی، متخصص شکنجه در ساواک بود. او بی سواد بود؛ اما فردی آموزش دیده در زمینه شکنجه به حساب می آمد.

در اینجا به برخی از مهم ترین آنها اشاره می کنیم:

اتاق فوتبال

اتاق فوتبال یکی از معروف ترین شیوه های شکنجه ساواک بود. در این اتاق ابتدا دست های زندانی را از پشت می بستند و او را در کف زمین قرار می دادند. چند تن از افراد ساواک دور او حلقه می زدند و در حالی که کفش های نوک تیز پوشیده بودند او را مورد اصابت لگدهای شان قرار می دادند؛ گویی زندانی توپ فوتبال است. در بدو ورود زندانی و در اتاق افسر نگهبان با این شکنجه از زندانیان پذیرایی می کردند!

آپولو

آپولو مخوف ترین وسیله شکنجه در این زندان بود که آن را با الهام از آپولوی فضانوردان ساخته بودند. زندانی به شکل فضانورد به این دستگاه بسته می شد و کلاهی آهنی بر سرش قرار می گرفت. شکنجه گرها با کابل به کف پای او می زدند و صدای فریاد زندانی در کلاهی که بر سرش بود می پیچید. شکنجه گر کف پا را به 12 قسمت تقسیم می کرد؛ قسمت انتهایی پا با کابل­ های ضخیم ­تر و قسمت­ های بالای پا با کابل­ های نازک­ تر زده می شد.

کف پا ارتباط مستقیم با مغز دارد پس با ضربه سوم و چهارم زندانی دیگر نمی فهمید که شلاق به کف پایش می خورد بلکه درد آن در مغزش می پیچید؛ انگار کابل به فرق سرش می خورد. در انتها برای آنکه از چرک کردن زخم های ایجاد شده در کف پا جلوگیری کنند و مانع از انتقال زندانی به بیمارستان شهربانی شوند، روی زخم ها را پودر پنی سیلین می ریختند که خود دارای سوزش زیادی بود.

زیر ۸یا اتاق تمشیت

شاید تا به حال صحنه دادن شوک برقی به عنوان شکنجه را در فیلم ها دیده باشید؛ اما اینجا دیگر فیلمی وجود نداشت و زندانیان واقعا با دستگاه شوک در اتاق زیر 8 شکنجه داده می شدند. این محل ابتدای بند 2 قرار دارد.

قفس داغ

قفسی فلزی با 80 سانتی متر ارتفاع و طول و عرض 50 سانتی متر که سقف آن را با ورقه های فلزی می پوشاندند. زندانی را برهنه و با فشار درون این قفس می کردند. سپس قفس با حرارت اجاق گرم می شد و تمام قسمت های بدن زندانی می سوخت. زندانی تلاش می کرد خود را بالا بکشد تا از سوختنش جلوگیری کند؛ در اینجا بود که با زدن ضربه به سقف قفس او را آزار می دادند و یا با سیگار دستش را می سوزاندند. زندانی تا ساعت ها پس از خارج شدن از قفس به صورت مچاله می ماند.

تخت شلاق

دست و پای زندانی را با قفل و زنجیر به بالا و پایین تخت می بستند؛ از آنجا که تخت حالت فنری داشت، بعد از مدتی زندانی حس می کرد مهره های کمرش در حال بازشدن از یکدیگر هستند و در این زمان بود که زدن شلاق به کف پای او شروع می شد. سپس با استفاده از اجاق زیر تخت پشت زندانی را می سوزاندند. معمولا دو نفر کار شلاق دادن را انجام می دادند تا به اصطلاح خودشان فرصت نفس کشیدن را از زندانی بگیرند و نگذارند او با نفس های عمیقش توان خود را بالا ببرد. گاهی هم با فرو کردن پارچه در دهان زندانی صدای او را خفه می کردند.

سوزاندن لب

این نوع شکنجه ریشه در یک عادت قدیمی دارد که طی آن بزرگترها لب بچه ای را که دروغ می گفت با سنجاق می سوزاندند. این شیوه شکنجه در دوره قاجار به کار گرفته شد و زندانیان دوره قاجار آن را تجربه کردند. در زندان این کار با میله آهنی داغ انجام می شد. زندانی از درد از هوش می رفت و لب ها قدری می سوخت که دندان ها پدیدار می شدند.

سایر شکنجه ها

آنچه گفتیم تنها گوشه ای از شکنجه های زندانیان در این زندان بود و می توان ساعت ها در مورد انواع شکنجه ها در این مکان حرف زد. در اینجا به اشاره به برخی از آنها اکتفا می کنیم؛ چرا که برخی از آنها آن قدر زجرآورند که نمی توان توضیح شان داد: 

پخش نوارهای مختلف از صدای زجر کشیدن با صدای بلند در سلول، وادار ساختن زندانی به تقلید صدای حیوانات، کشیدن ناخن ها، فرو کردن سوزن در انگشت، ممانعت از دستشویی رفتن زندانی، بیدار نگه داشتن زندانی برای مدت طولانی، شکنجه های روحی-روانی، عمل منافی عفت، ضرب و شتم، با مشت کوبیدن بر دهان و شکستن دندان‌ها، دوانيدن بر روی برف و يخ با پای زخمی، زدن لگد به زانو و شکم و زير شکم زندانی، بستن به نرده‌های حياط و ديوارها، حبس کردن در يک سلول متعفن و ...

7/ محل ملاقات زندانیان

معمولا فرصتی برای ملاقات با زندانیان این زندان داده نمی شد؛ اما فضایی را برای آن در نظر گرفته بودند. در دو سوی این فضا تورهای حفاظتی قرار دارد. زندانی و خانواده‌اش در دو سوی آن قرار می گرفتند و به گفتگو می پرداختند؛ در حالی که یک نگهبان در میان آنها قرار داشت.

8/ اتاق معرفی پهلوی ها و اسلحه ها

بخشی در این موزه به نمایش تصاویری از خاندان پهلوی و معرفی آنها اختصاص یافته است. در اتاق دیگری هم اسلحه ها، ابزار جاسوسی و برخی ادوات نظامی نگهداری می شود تا بتوانید با آنها آشنا شوید.

در بند چهار این زندان می توانید مروری بر حوادث و تحولات تاریخی در ایران داشته باشید؛ حوادثی که بر تاریخ کشور و جریانات مختلف سیاسی و دولتی تاثیر چشم گیری داشته اند مانند قیام 15 خرداد، کودتای 28 مرداد، هیات موتلفه و...

در یکی از سلول های این بند، مجسمه ای از پزشک احمدی -پزشک شهربانی زمان رضا شاه- را می بینید که قصد دارد با آمپول هوا یک زندانی را بکشد

9/ یادبود و یادگاری های زندانیان

در بخشی از موزه عبرت می توانید یادگاری های زندانیان آن دوران سیاه را هم مشاهده کنید. یکی از جالب ترین آنها گلدان کوچکی است که خانم طاهره سجادی آن را در زندان و با خمیر نان درست کرده است. این گلدان بسیار ظریف و زیباست. گل رز روی کوزه با قرص ­های آسپرین بهداری زندان و بخش های سیاه با دوده بخاری های نفتی روی دیوار سلول­ ها رنگ آمیزی شده است. از این دست یادگاری ها در موزه عبرت فراوان است.

بند سه موزه به چهره‌های ماندگار اختصاص یافته است و در آن می توانید عکس ها و اسامی زندانیان سیاسی زن و مرد قبل از انقلاب فارغ از نوع نگرش و گرایش سیاسی و مذهبی ببینید.

10/ اتاق رییس زندان

اتاق مخصوص رییس کمیته مشترک ضد خرابکاری ساواک نیز در این موزه قابل دیدن است که آن را به شکل همان دوران بازسازی کرده اند.  این اتاق مجهز به تمامی وسایل ارتباطی، تخصصی و ... بوده و امکانات قابل توجهی داشته است. چارت و نقشه‌های عملیاتی را در این محل بررسی می کردند.

11/ سایردیدنی ها

محوطه حیاط با حوضی در میان آن و حمام از بخش های دیگر این زندان هستند. نکته جالب در مورد این فضاها آن بود که تمام شان محلی برای شکنجه بودند. مثلا فاصله‌ حمام رفتن زندانیان را، پرونده و اتهام آنها تعیین می کرد؛ اما حمام رفتن به فاصله زودتر از ۱۵ روز مرسوم نبود و زمان حمام هم نباید بیشتر از 3 دقیقه می شد.

در بخش دیگری از موزه ماشین های ساواک قرار دارند. در این بخش لیموزین هایی را می بینید که متعلق به تیمسار نعمت الله نصیری سومین رییس ساواک و ارتشبد حسین فردوست رییس دفتر ویژه اطلاعات بوده اند. 

[ دو شنبه 25 اسفند 1399 ] [ 13:43 ] [ شکوهی ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آرشیو مطالب
امکانات وب
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت: