نويسندگان
جدیدترین مطالب

 

مغز شما انسان ها با مغز دوستتان و یا با مغز افراد خانواده تان کاملا متفاوت است! در حقیقت تحقیقات نشان داده است که مغز هیچ کدام از افراد دنیا شبیه به هم نمی باشد! در حقیقت تجربه هایی که شما در زندگی داشته اید  و یا اتفاقاتی که در زندگی برای شما افتاده است و چیزهایی که در زندگی یاد گرفته اید باعث شده است که سیم پیچی های مغز شما به شیوه متفاوت از دیگران شکل بگیرد. وقتی که شما تجربیاتی کسب می کنید که در ارتباط با موضوع خاصی است این تجربیات باعث می شود که شکل مغز شما با شکل مغز دیگران تفاوت کند! سیم پیچی های مربوط به مغز افرادی که مهارت های مخصوصی دارند با سیم پیچی های مغز افرادی که مهارت های دیگری دارند کاملا متفاوت می باشد! به همین دلیل است که چیزهایی که ما در دنیا یاد می گیریم و یا تجربیاتی که تجربه می کنیم به شکل معجزه آسایی می توانند بر روی مغز ما اثر بگذارند. همچنین وقتی که ما انسان ها تجربه های جدیدی را یاد می گیریم دوباره شکل مغزمان به شکل های دیگر تغییر می کند و این تغییر همچنان ادامه پیدا می کند. علت این تغییرات این است که مغز ما انسان ها می تواند به سرعت خودش را با چیزهای جدیدی که وارد آن می شود منطبق سازد. در حقیقت مکانیسمی که مغز ما انسان ها بر اساس آن کار می کند یک مکانیسم پیشرفته می باشد و به ما این اجازه را می دهد که کارهایی انجام دهیم که هرگز فکر نمی کردیم قادر به انجام دادن آن می باشیم. ولی یک نکته بسیار مهم در این رابطه وجود دارد و آن هم این است که مغز انسان به هیچ عنوان نمی تواند چند کار را با هم به صورت همزمان انجام دهد! چنین چیزی غیرممکن است! تحقیقات نشان داده است وقتی که ما می گوییم مغزمان می تواند چند کار را به صورت همزمان انجام دهد در حقیقت بدون این که خودمان بخواهیم وقتی که کار می کنیم باعث می شویم که مغزمان از یک کار به سرعت به سمت کار دیگری حرکت کند و بنابراین نمی توان گفت که مغز ما چند کار را با هم انجام می دهد. این تغییر پیدا کردن و رفتن از یک کار به کار دیگر ممکن است در زمان بسیار کمی (به عنوان مثال چیزی حدود چند دهم ثانیه) صورت بپذیرد و بنابراین ما فکر می کنیم چند کار را به صورت همزمان انجام می دهیم!

البته باید توجه داشته باشیم که مغز ما در عین حال که به این سرعت می تواند کارهایی به این هیجان انگیزی و به این پیچیدگی را انجام دهد به همین سرعت هم می تواند خسته شود! بله مغز ما انسان ها هم می تواند خسته شود! در حقیقت تحقیقات نشان داده است که مغز انسان وقتی که به کاری مشغول می شود بعد از مدتی احساس خستگی می کند. دانشمندانی که در این زمینه کار می کنند به این نتیجه رسیده اند که برای مدت هر 10 دقیقه مغز انسان بعد از انجام فعالیت خسته می شود و بنابراین شما هر 10 دقیقه نیاز دارید تا مغزتان آرامش پیدا کند تا بار خستگی هایی که داشتید از تن درآید. تحقیقات همچنین نشان داده است که افرادی که به اندازه کافی استراحت نمی کنند افرادی هستند که توانایی های مغزی کمتر و کمتری خواهند داشت. بنابراین در صورتی که شما سعی کنید تا به اندازه کافی به مغزتان استراحت دهید این توانایی را خواهید داشت که بهتر از آن کار بکشید ولی در صورتی که مغزتان به اندازه کافی استراحت نکند شانستان برای موفقیت در تمرکز کردن خیلی کم می شود.

البته با این که مغز شما برای انجام کارهایی که نیاز به تمرکز دارد نیاز به استراحت کردن دارد ولی حقیقت این است که این استراحت مربوط به بخش هایی از مغز می شود که مربوط به محاسبات می باشند. به عبارت دیگر وقتی که شما می خواهید کارهای منطقی مانند ریاضیات انجام دهید و یا وقتی که می خواهید بر روی نکته های مهم درسی و علمی تمرکز کنید و یا هنگامی که می خواهید یک قانون جدید علمی را کشف کنید نیاز به تمرکز دارید ولی آن بخش از مغزتان که مرتبط با کارهایی می شود که باید همیشه انجام دهید همیشه کار می کند. چه زمانی که خسته هستید و چه زمانی که خسته نمی شوید! در حقیقت این بخش از مغز شما هرگز از این که هر 10 دقیقه یک بار استراحت داشته اید خسته نمی شود. در حقیقت شما هرگز تمرکز خودتان را بر روی کنترل کردن ضربان قلبتان از دست نمی دهید. به عنوان مثال شما هرگز نمی توانید خسته شوید از این که نفس می کشید! و یا این که نمی توانید از این که قلب تپنده ای داشته باشید خسته شوید! چنین چیزهایی غیرممکن است چون شما همیشه نفس می کشید و همیشه قبلتان می زند! بنابراین خستگی تنها مخصوص آن بخش از مغز می باشد!

مغز شما علاوه بر این که از کنترل کردن انجام علایم حیاتی در بدن خسته نمی شود بلکه همیشه درباره ایمنی شما تصمیماتی می گیرد و به هنگام انجام دادن این تصمیمات نیز خسته نمی شود. به عبارت دیگر مغز شما دایما درباره حل کردن مسئله ها و موضوعات مربوط به ایمنی و ایمن نگه داشتن بدن شما تصمیماتی می گیرد و برای این تصمیم گیری ها هم خسته نمی شود. به عنوان مثال مغز شما هنگامی که یک حیوان وحشی به شا حمله کند حتی اگر در خسته ترین حالت ممکن هم باشد بازهم باعث می شود که شما از جایتان بلند شوید و شروع به فرار کنید! در صورتی که مغز شما خسته باشد آیا ممکن است اگر یک حیوان وحشی به شما حمله کرد و قصد داشت تا شما را بخورد شما از جایتان بلند نشوید صرفا به این دلیل که مغز شما خسته است و توانایی بلند شدن از جایش را ندارد؟ یا آیا ممکن است شما احساس خواب آلودگی نکنید صرفا برای این که مغز شما خسته است و این احساس خواب آلودگی را به شما اطلاع نمی دهد؟!!!

نکته جالب دیگر در این رابطه این است که مغز شما هرگز نمی خوابد! در حقیقت تحقیقات نشان داده است که مغز شما هرگز به صورت کامل به خواب نمی رود و همیشه حتی در زمانی که شما خوابید هم در حال فعالیت می باشد. یکی از مهم ترین دلایلی که شما می توانید برای آن داشته باشید رویاهایی است که می بینید! در حقیقت در صورتی که شما مغزتان در زمانی که خواب هستید همراه با شما می خوابید به هیچ عنوان رویا نمی دیدید! ولی حقیقت این است که شما حتی اگر آن ها را به خاطر نیاورید بازهم هر شب رویا می بینید و اکثر انسان ها رویاهایشان را به خاطر نمی آورند. البته این دلیل برای افرادی که درکی از علم و دانش ندارند دلیل قانع کننده ای است ولی برای افرادی که در رابطه با شناختن مغز فعالیت می کنند دلایل بسیار بسیار قانع کننده تری مبنی بر این که مغز شما در شب ها هم فعالیت می کند وجود دارد. شما برای این که فعالیت مغز در طول شب را درک کنید باید اطلاعاتی در این رابطه داشته باشید.

مفهوم "فکر" در ذهن چگونه شکل می گیرد؟

 

تا کنون درباره مفاهیمی مانند مفهوم مغز و گنجایش آن و کارهایی که انجام می دهد صحبت کردیم. اکنون زمان آن رسیده است که مفهوم فکر کردن را بررسی کنیم و مشخص کنیم که فکر در ذهن ما انسان ها چگونه ایجاد می شود. در حقیقت وقتی که شما انسان ها رویا می بینید، ممکن است یک محیط تخیلی را برای خودتان ایجاد کرده باشید. در این محیط تخیلی، شما می توانید مفاهیم جدیدی را برای خودتان ایجاد کنید. در حقیقت در این محیط تخیلی وظیفه مغز شماست که تمام در و دیوارهای این خانه رویایی را ایجاد کند و به شما کمک کند تا در این خانه رویا وارد شوید. در حقیقت مغز شما وظیفه دارد تا با استفاده از داده های حسی که شما به شیوه های مختلف دریافت کرده اید یک تصویر کاملی را از دنیای ذهنی که شما برای خودتان ساخته اید بسازد و شما را در این دنیای ذهنی قرار دهد. بنابراین تصوری که مغز شما از ایجاد مفهوم دارد به شیوه ای است که از داده های موجود در دنیای واقعی استفاده می کند و سعی می کند تا با استفاده از این مفهوم ها یک مجموعه ای درست کند که وجود خارجی ندارد ولی برای ذهن شما وجود دارد!

البته باید توجه داشت که تولید کردن رویا و خیال و مفهوم های ذهنی و حتی فکر در ذهن شما به این آسانی نمی باشد. در حقیقت شما برای این که خیال پردازی کنید باید چندین پارامتر در ذهن ما وجود داشته باشد و بنابراین برای این که بتوانید این پارامترها را داشته باشید مغز شما باید سعی کند تا جایی که می تواند خلاقانه عمل کند. به عنوان مثال فرض کنید که شما در واقعیت یک خانه ای را دیده اید ولی درون این خانه را ندیده اید. وقتی که خواب می بینید و یا وقتی که به درون این خانه فکر می کنید مغز شما سعی می کند تا با استفاده از تصاویری که شما در بیداری و در واقعیت از این خانه دیده اید و همچنین با بهره گیری از خیالاتی که در این رابطه داشته اید و استفاده از تصوراتی که شما از بیرون این خانه دارید سعی کند تا این خانه را برای شما بازسازی کند. این در صورتی است که در بسیاری از موارد ممکن است استفاده کردن ازاین حس ها باعث شود که شما بتوانید رویاهای خودتان را بهتر تولید. کنید.

دلیل این که رویاپردازی هایی که ما انسان ها داریم از همدیگر متفاوت هستند به این دلیل است که تعاملاتی که مغز ما انسان ها با اطلاعات احساسی می کند با هم متفاوت می باشد. به عبارت بهتر این موضوع به این دلیل است که مغز ما انسان ها می تواند این داده ها را به شیوه های مختلفی تجزیه و تحلیل کند. این شیوه های مختلف تجزیه و تحلیل بستگی به روش های مختلفی دارد که مغز ما دنیا را می بیند. به عنوان مثال فرض کنید که یک کودک پنج ساله در کودکستان در حال بازی کردن می باشد. در این زمان اگر مربی مورد نظر در صورت این کودک کودکستانی نگاه کند و به او لبخند بزند این کودک ممکن است یک دیدگاه نسبت به این معلم داشته باشد در صورتی که اگر یک کودک دیگر که در همین نزدیکی وجود دارد همان لبخند معلم را از یک زاویه دیگر ببیند ممکن است یک دیدگاه دیگر نسبت به آن داشته باشد. بنابراین همان طور که مشاهده می کنید دیدگاهی که ما انسان ها نسبت به زندگی داریم تا حدود بسیار زیادی می تواند مرتبط با شیوه پردازش اطلاعات در مغزمان باشد. همچنین همان طور که اشاره شد تجربیاتی که ما انسان ها در ارتباط با صداهایی که می شنویم و یا چیزهایی که می بینیم داریم تجربیاتی هستند که می توانند دیدگاه ما نسبت به زندگی را شکل دهند. بنابراین شیوه تجزیه و تحلیل هایی که مغز ما انسان ها نسبت به زندگی می کند می تواند دیدگاه ما انسان ها را نسبت به زندگی شکل بدهد. علاوه بر آن این دیدگاه ها می توانند مغز شما را نیز شکل دهند. حتی این تفاوت ها می تواند به شیوه ای باشد که دو انسانی که به یک صدا گوش می دهند می توانند این صداها را به شیوه متفاوتی بشنوند و آن را به شیوه متفاوتی تجزیه و تحلیل کنند. به عنوان مثال، ممکن است برخی از افراد اصوات مخصوصی را نسبت به یک سری صداها بشنوند در صورتی که برخی دیگر از افراد فرکانس های دیگری از این صداها را بشنوند. همه این ها به این دلیل است که مغز شما به شیوه متفاوتی با مغز دیگران صداها را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد و همین شیوه مختلف تجزیه و تحلیل می تواند باعث شود که شیوه استدلال های مختلفی از این تجزیه و تحلیل ها برای خودمان بکنیم و بنابراین همین موضوع می تواند باعث شود که بسیاری از حقیقت ها را به شیوه های مختلفی ببینیم!

یک نکته دیگر در ارتباط با فکر کردن این است که این فرآیند از نظر پزشکی و علمی کاملا تایید شده و فیزیکی می باشد! به عبارت دیگر وقتی که شما در حال فکر کردن هستید واکنش های فیزیکی و شیمیایی در مغزتان ایجاد می شود که باعث می شود که این کار را انجام دهید. علت این موضوع این است که وقتی که شما فکر می کنید نورون هایی که در مغز شما وجود دارند می سوزند و این سوختن نورون ها باعث می شود که در مغز شما از نظر فیزیکی تعاملاتی ایجاد شود. به عبارت دیگر هنگامی که شما فکر می کنید دانشمندان و محققان می توانند ببینند!!! آن ها می توانند تشخیص دهند که شما هم اکنون در حال فکر کردن هستید یا خیر! البته ناگفته نماند که هنوز هم درباره فکر کردن و پروسه انجام این کار و این که چه اتفاقاتی در مغز می افتد تا این کار انجام شود رازهای بسیار زیادی وجود دارد و هنوز هم راه زیادی برای رسیدن به پاسخ های قطعی در این رابطه وجود دارد ولی حقیقت این است که در یک سطح پایه ای و اساسی، مغز شما اطلاعات مختلفی را به شکل ترکیب مخصوصی در می آورد که به این ترکیب مخصوص یک "فکر" گفته می شود!

خاطرات چگونه در مغز شکل می گیرند؟

 

تا کنون درباره پروسه فکر کردن و این که شما چگونه فکر می کنید برایتان مطالبی را ارایه کردیم. شما به این نتیجه رسیدید که مغز شما می تواند برای این که افکار شما را ایجاد کند فرآیندهای پیچیده ای داشته باشد و برای این که بتواند فکر کند و این اطلاعات را تجزیه و تحلیل کند نیاز به قدرتی دارد که بسیار بیشتر از قدرت اکثر ابرکامپیوترهای دنیا می باشد. بنابراین با این که فکر کردن و پروسه تجزیه و تحلیل اطلاعات در مغز شما ممکن است به نظر عجیب برسد ولی حقیقت این است که پروسه ذخیره کردن اطلاعات و این که چگونه این اطلاعات ذخیره شده در مغز شما دوباره مورد استفاده قرار می گیرند نیز پروسه ای است که به همان اندازه مهم و ضروری می باشد. به عبارت دیگر با این که توانایی مغز برای تولید کردن فکر بسیار بالا می باشد ولی حقیقت این است که "حافظ" و تولید کردن آن نیز به همان اندازه شگفت انگیز می باشد. تخمین زده می شود که مغز شما می تواند به میزان 2500000 گیگابایت اطلاعات را در خودش جای دهد!

 ممکن است به نظرتان باورنکردنی بیاید ولی این میزان حافظه بسیار بسیار زیاد است. به عنوان مثال شما برای این که یک فیلم سینمایی دوساعته را بر روی کامپیوتر و یا فلش مموری خودتان ذخیره کنید تنها به چیزی بین 1 تا 2 گیگابایت (در صورتی که کیفیت فیلم خیلی خوب باشد!) احتیاج دارید. این در صورتی است که میزان اطلاعاتی که در حافظه مغز شما وجود دارد چیزی برابر با 2.5 میلیون فیلم سینمایی می باشد! به عبارت دیگر شما می توانید حجمی برابر با 2.5 میلیون فیلم سینمایی را در حافظه خودتان کاملا ضبط کنید (به این صورت که تمام صحنه های این فیلم ها را به خوبی به یاد بیاورید و نه از تمام فیلم فقط داستانش را به خاطر داشته باشید!!!!) بنابراین توانایی های مغزی شما در رابطه با حافظه بسیار گسترده تر و عظیم تر از آن چیزی است که فکرش را می کرده اید!

حافظه شما به دو بخش عمده تقسیم بندی می شود: حافظه طولانی مدت و حافظه کوتاه مدت. با توجه به نام این دو بخش از حافظه به احتمال زیاد درباره آن ها حدس هایی زده اید که باید گفت حدس شما درست است! حافظه طولانی مدت مربوط به زمان های طولانی و حافظه کوتاه مدت مربوط به زمان های کوتاه می باشد.

در حقیقت حافظه کوتاه مدت برای مدت کوتاهی برای شما کار می کند و بعد از مدتی شما اطلاعات موجود در آن را از یاد خواهید برد. به عنوان مثال، وقتی که شما می خواهید به جایی تلفن بزنید، در صورتی که شماره تلفن مکان مورد نظر را از فردی بپرسید این فرد شماره را به شما می دهد. در این صورت شما همان لحظه اعداد را به خاطر می سپارید و از آن ها استفاده می کنید و بعد از مدتی وقتی که تماستان با فرد مورد نظر تمام شد در صورتی که از شما پرسیده شود که این شماره چه بود شما به خاطر نمی آورید! علت آن است که شما شماره مورد نظر را در بخش کوتاه مدت حافظه خودتان ذخیره کرده اید. این در صورتی است که اگر تصمیم بگیرید تا این شماره را به خاطر بسپارید آن را در بخش طولانی مدت حافظه خودتان ذخیره می کنید و بنابراین قادر خواهید بود تا آن را به خاطر بیاورید. بنابراین حافظه کوتاه مدت حافظه ای است که تنها تا زمانی به شما اجازه می دهد که خاطرات را به خاطر بیاورید که بتوانید از آن استفاده کنید.

بر خلاف حافظه کوتاه مدت، در حافظه طولانی مدت یا بلند مدت شما سعی می کنید تا خاطرات را به ذخیره کنید به شیوه ای که برای تمام عمرتان هر وقت که به سراغ آن ها رفتید بتوانید آن ها را پیدا کنید. در این حالت مغز شما سعی می کند تا اطلاعات را به شیوه ای وارد خودش کند که در آینده دسترسی پیدا کردن به آن ها بسیار آسان باشد.

البته فراموش نکنید که دسترسی پیدا کردن به اطلاعات مانند این نیست که شما به پوشه ای مراجعه کنید و سعی کنید تا فایل مورد نظر خودتان را از پوشه مورد نظر درآورید! در حقیقت مغز شما به این شکل کار نمی کند! یکی از نکته های جالبی که در رابطه با مغز وجود دارد این است که با این که اکثر افراد فکر می کنند که مغز شما این توانایی را دارد که حافظه ها را مانند صفر و یک هایی در خودش ذخیره کند ولی حقیقت این است که مغز شما وقتی که شما بعدا می خواهید از این حافظه ها استفاده کنید حافظه ها را دوباره می سازد و یک تصویر جدیدی از این حافظه به شما می دهد و آن را به شما نشان می دهد!!! بنابراین نمی توان گفت که کاری که شما به هنگام به خاطر آوردن اتفاقات می کنید کاری مانند بررسی کردن یک فایل است!

نکته جالب دیگر این است که دسترسی پیدا کردن به حافظه شما مانند این نیست که شما وارد کامپیوتر شوید و به راحتی درباره موضوع خاصی در گوگل سرچ کنید! در حقیقت وقتی که شما می خواهید به اطلاعات مختلفی که در گوگل وجود دارد دسترسی داشته باشد این کار را می توانید به راحتی و بدون ایجاد هیچ گونه مشکلی انجام دهید. این در صورتی است که مغز شما نمی تواند به همین راحتی اطلاعاتی را که می خواهید در اختیار شما قرار دهد. به بیان بهتر، مغز شما "تنبل" است و بنابراین حتی ممکن است برخی از کارهای دیگری را که دارد به این کار اولویت دهد. به عنوان مثال، ممکن است در بسیاری از اوقات شما حتی با این که تلاش کنید درباره یکی از خاطرتاتتان اطلاعاتی بدست آورید مغزتان نتواند این امکان را به شما بدهد! علاوه بر همه این موارد، مغز شما این توانایی را دارد که تشخیص دهد که آیا شما به احتمال زیاد دوباره به خاطره مورد نظر مراجعه می کنید یا خیر و در صورتی که احساس کند که شما ممکن است به این خاطره مراجعه نکنید ممکن است به طور کلی این خاطره را از شما حذف کند!

یکی از بهترین ابزارهایی که مغز شما برای به خاطر آوردن خاطرات از آن استفاده می کند ابزار تصاویر می باشد. در حقیقت تصاویری که شما به خاطر می آورید یکی از بهترین روش هایی هستند که مغز از آن استفاده می کند تا چیزهایی را که می خواهید به شما نشان دهد. مطالعاتی که در این زمینه انجام گرفته نشان داده است که انسان ها وقتی که در چیزهایی که می خواهند به خاطر بسپارند تصاویری وجود داشته باشد به میزان 65 درصد بهتر این چیزها را به خاطر می سپارند. بنابراین تصاویر در اطلاعاتی که شما به ذهن می سپارید نقش بسیار مهمی بازی می کنند. مطالعات همچنین نشان داده است که استفاده کردن از تصاویر برای به خاطر سپردن حافظه ها و خاطرات بهترین روش است و بنابراین در صورتی که شما بتوانید چیزهایی را که می خواهید به خاطر بسپارید در کنار تصاویر به ذهن بسپارید می توانید انتظار داشته باشید که شانستان برای موفقیت در به خاطر سپردن آن ها بسیار زیاد شود.

اگر شما می خواهید اطلاعات را به خوبی به خاطر بسپارید باید سعی کنید تا مطلب مورد نظر را تکرار کنید. تکرار بهترین و موثرترین روشی است که شما با استفاده از آن می توانید مطالب را به خاطر بیاورید. وقتی که این کار را انجام می دهید احتمال این که بتوانید در آینده آن را به خاطر بیاورید بسیار زیاد می شود. علاوه بر آن شما می توانید سرعت انتقال اطلاعات به مغزتان را آهسته تر کنید به این معنی که سعی کنید تا اطلاعاتی را که به خاطر می سپارید با سرعت کمتری به خاطر بسپارید. این کار می تواند به شما کمک کند تا موفق تر مطالب را به خاطر بسپارید. تا کنون توجه کرده اید که جملات و کلماتی را که افراد با آهستگی بیان می کنند بیشتر در خاطر شما می ماند؟ علت همین است که شما به آهستگی این جملات و کلمات را وارد مغزتان می کنید و بنابراین شانستان برای این که برای مدت طولانی تری در مغزتان بماند بیشتر می شود. فراموش نکنید که در صورتی که بخواهید سیل عظیمی از اطلاعات را در مغزتان جاری کنید بدون تردید موفق نخواهید شد به این دلیل که در مغزتان این سیل اطلاعات غرق خواهد شد!

چگونه مغز سالمی داشته باشیم؟

 

برای این که مغز سالمی داشته باشید باید به این توصیه ها توجه کنید

- آب بنوشید

آب نقش بسیار بسیار مهمی در سالم نگه داشتن مغز شما خواهد داشت. در صورتی که شما سعی کنید تا روزانه به میزان زیادی آب بنوشید می توانید انتظار داشته باشید که عملکرد مغزتان بهتر شود. علت این است که توانایی های محاسباتی مغز شما و همچنین میزان سلامتی مغز شما همگی بستگی به این دارند که آب به مغز برسد. در حقیقت 75 درصد از مغز شما اب است! بنابراین اگر می خواهید مغزتان سالم عمل کند آب بنوشید!

- به اندازه کافی بخوابید!

خواب یکی دیگر از مهم ترین عواملی است که می تواند بر مغز شما تاثیر داشته باشد. در صورتی که شما کم خوابی و یا بی خوابی و یا بدخوابی داشته باشید نمی توانید انتظار داشته باشید که عملکرد مغزتان بهینه باشد. وقتی که شما می خوابید مغز شما تا حدود زیادی استراحت می کند (البته همان طور که بیان گردید به طور کامل خاموش نمی شود) و بنابراین می تواند برای شما بهتر عمل کند. وقتی کم خوابی دارید این کم خوابی می تواند بر روی پروسه پردازش اطلاعات در مغزتان، میزان توجهتان و همچنین تواناییتان در به خاطر آوردن مطالب و حتی بر روی حال عمومیتان هم اثر داشته باشد!

- بعد از ظهرها چرت بزنید!

در صورتی که ساعت 3 بعد از ظهر احساس خواب آلودگی کردید سعی کنید حتما یک چرت کوتاه بزنید! علت آن است که مغز شما احساس خواب آلودگی می کند و می خواهد استراحت کند و شما هم باید این موقعیت را برای آن فراهم کنید! بنابراین به هنگام برنامه ریزی برای کارهای روزانه تان حتما این نکته را هم درنظر داشته باشید!

- ورزش کنید!

یکی دیگر از روش هایی که می تواند به شما کمک کند تا مغزتان کارش را بهتر انجام دهد این است که ورزش کنید. تحقیقات نشان داده است که ورزش کردن یکی از بهترین روش هایی است که می تواند باعث شود عملکرد مغز بهتر و بهتر شود.

- استرس نداشته باشید!

استرس نداشته باشید به این دلیل که مغز شما استرس را دوست ندارد! استرس برای کل سیستم سلامتی شما بد است بنابراین ترجیحا تا جایی که می توانید آن را از خودتان دور کنید. داشتن استرس باعث می شود که به مغزتان ضررهای جبران ناپذیری بخورد که ممکن است در بسیاری از موارد این ضررها جبران ناپذیر باشند!

 

[ پنج شنبه 16 ارديبهشت 1400 ] [ 12:32 ] [ شکوهی ]

مغز شما انسان ها در حقیقت یک معمایی است که تنها خودش می تواند خودش را حل کند! اطلاعات ما انسان ها نسبت به مغز بسیار ناچیز است و مغز مهم ترین و پیچیده ترین عضو از اعضای بدن انسان ها می باشد. تحقیقات نشان داده است که مغز انسان دارای روابط و بخش های بسیار بسیار پیچیده ای می باشد و مسئولیت تمام افکار و احساساتی را که به ما دست می دهد بر عهده دارد. تمام چیزهایی که می بینیم در مغزمان تجزیه و تحلیل می شود و در صورتی که اطلاعاتی که از چشمانمان به مغزمان می رود در آنجا مورد تجزیه و تحلیل قرار نگیرند نمی توانیم انتظار داشته باشیم که آن ها را درک کنیم! همچنین تمام صداهایی که با گوشمان می شنویم هم در مغزمان مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد و بنابراین در صورتی که مغزمان نتواند به درستی صداهایی را که می شنویم تجزیه و تحلیل نکند در حقیقت هیچ صدایی به گوشمان نمی رسد! همچنین حواس دیگرمان هم با مغز کار می کنند. به عنوان مثال وقتی که بویی می شنویم این بو به مغز می رود و مغزمان آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد و در نتیجه ما احساس می کنیم که بوی خاصی را شنیده ایم. بنابراین در صورتی که مغزمان بوها را تجزیه و تحلیل نکند در صورتی که در یک گلستانی قرار داشته باشیم و شروع به بو کردن گل های خوشبوی صحرایی بکنیم به هیچ عنوان بویی نخواهیم شنید! بنابراین بهتر است بگوییم ما با چشممان نمی بینیم بلکه با مغزمان می بینیم! ما با گوشمان نمی شنویم بلکه با مغزمان می شنویم! ما ما بینیمان بوها را احساس نمی کنیم بلکه با مغزمان این کار را می کنیم! و غیره.

بنابراین این مغز ماست که کنترل کننده تمام احساساتی که می کنیم و تمام فکرهایی که می کنیم است. مغز شما یک سیستم عصبی است که شامل دستگاه های بسیار بسیار پیچیده ای می باشد که بزرگترین و پیشرفته ترین کامپیوترهای دنیا در مقابل سیستمی که در مغز انسان وجود دارد بسیار ناچیز به نظر می رسند. در هر ثانیه ای که می گذرد، مغز ما به میزان بسیار زیادی اطلاعات را دریافت می کند که مربوط به بخش های مختلف هستند. این اطلاعات بلافاصله در مغز ما مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند و بنابراین باعث می شوند که ما انسان ها نتیجه گیری هایی بکنیم. علاوه بر همه این ها احساساتی مانند احساس تشنگی و یا احساس گرسنگی و یا احساساتی مانند این ها همگی در مغز شما ریشه دارند و شما برای این که بتوانید این احساسات را درک کنید نیاز به مغز دارید. به عنوان مثال وقتی که بدن شما دچار کم آبی می شود مغز شما به شما علامت می دهد که به آب نیاز دارید و بنابراین شما احساس تشنگی می کنید!

اما این مغز پیچیده شما چگونه کار می کند؟ چگونه می توان سر از کار این سیستم بسیار پیچیده و پیشرفته به نام مغز درآورد؟ راز مغز را چگونه می توان کشف کرد؟ حقیقت این است که اطلاعاتی که ما از مغز داریم هنوز هم نسبت به آنچه که باید بدانیم بسیار بسیار ابتدایی و ناچیز است. علم هنوز به جایی نرسیده که به اندازه کافی درباره مغز اطلاعاتی به ما ارایه دهد. ولی مسلما درباره عملکرد ابتدایی مغز و این که ساختار کلی آن چگونه می باشد اطلاعات زیادی در دسترس داریم. در ادامه این پست سعی می کنیم تا شما را با اطلاعاتی عمومی و کلی درباره چگونگی کارکرد مغز و سیستم کلی که مغز بر اساس آن تشکیل شده است آشنا کنیم.

 

مغز شما مهم ترین بخش از بدن شما می باشد که در صورتی که شما یک فرد بالغ باشید وزنی برابر با حدودا 1.4 کیلوگرم دارد. این عضو از بدن قدرتی برابر با قدرت بزرگترین کامپیوترهایی را که تا کنون اختراع شده اند دارد و خیلی جالب است که بدانید تقریبا 60 درصد از جرم مغز از چربی تشکیل شده است! در این مغز 1.4 کیلوگرمی انسان ها قدرت تمام تصمیم گیری های انسانی و همچنین قدرت پردازشی برای تمام پردازش هایی که برای انسان ها مورد نیاز است وجود دارد. همچنین جالب است بدانید که تمام تصمیم گیری هایی که شما با استفاده از این مغز انجام می دهید و همچنین تمام فرآیندهایی که در مغزتان انجام می گیرد میزان خیلی کمی انرژی مصرف می کنند! بر خلاف تصور بسیاری از افراد که فکر می کنند تصمیم گرفتن در مغز به دلیل این که یک فرآیند پیچیده می باشد نیازمند مصرف کردن میزان زیادی انرژی می باشد در حقیقت تمام تصمیم گیری های شما و تمام فرآیندهایی که در مغز شما ایجاد می شود در مجموع چیزی حدود 20 درصد از کل انرژی را که در بدنتان وجود دارد به خودشان اختصاص می دهند! یعنی وقتی که در مغز شما پدیده تصمیم گیری انجام می شود و یا وقتی که مغز شما برای این که پردازش انجام دهد فعالیت می کند شما در مجموع برای تمام این فعالیت ها 20 درصد از اکسیژنی را که در خونتان وجود دارد و همچنین 20 درصد از تمام انرژی را که در بدنتان وجود دارد مصرف می کنید!

هنگامی که شما به عنوان یک نوزاد به دنیا می آیید اولین و بهترین عضو بدن شما مغز شما می باشد. علت این موضوع این است که یک نوزاد باید چیزهای زیادی را یاد بگیرد و بنابراین برای این کار نیاز به یک مغز بزرگ دارد! در حقیقت حقیقاتی که دانشمندان انجام داده اند نسان داده است که مغز شما در طول همان سال اول زندگیتان بیشترین رشد خودش را می کند! در حقیقت از لحظه ای که شما به دنیا می آیید تا لحظه ای که سن شما به 1 سالگی می رسد مغز شما نسبت به زمان تولد 3 برابر می شود! جالب است بدانید که وقتی که شما به سن بزرگسالی می رسید مغز شما از نظر اندازه دیگر تغییری نمی کند و یا حتی کوچکتر هم می شود!

البته باید به این نکته توجه داشته باشید که بر خلاف تصور بسیاری از افراد که فکر می کنند افرادی که از دیگران باهوش تر هستند افرادی هستند که مغز آن ها از نظر فیزکی بزرگتر می باشد به هیچ عنوان این گونه نیست! در حقیقت انسان هایی که دارای مغز بزرگی دارند به هیچ عنوان از نظر توانایی های ذهنی و فکری برتری نسبت به آن هایی که مغز کوچکی ندارند نیستند! در حقیقت تحقیقات نشان داده است که میان اندازه ای که مغز ما انسان ها دارد و میزان هوش و توانایی ما انسان ها هیچ ارتباطی وجود ندارد. به طور کلی تحقیقاتی که در این رابطه انجام گرفته نشان داده است که اثر اندازه ظاهری مغز بر روی میزان هوش ما انسان ها چیزی کمتر از 10 درصد است (که با توجه به عوامل دیگری که در این رابطه تاثیر دارند می توان گفت که اندازه مغز اثری بر روی بالا یا پایین بودن میزان هوش ندارد)

تحقیقات دانشمندان همچنین نشان داده است که مغز انسان ها را می توان به نواحی مختلفی تقسیم بندی کرد. در حقیقت مغز همه انسان ها را می توان به دو بخش نیمکره سمت راست و نیمکره سمت چپ تقسیم بندی کرد. این دو بخش بخش هایی تقریبا مشابه با هم هستند (ولی با هم شبیه نیستند) که با استفاده از یک رشته عصبی بسیار حساس به همدیگر ارتباط پیدا می کنند. بنابراین بر خلاف تصور عموم مردم مغز انسان ها به طور کلی به عنوان یک مجموعه هماهنگ کار نمی کند (البته با این که خروجی آن یک مجموعه هماهنگ است!) بلکه در دو بخش عمده کار می کند که یکی از آن ها بخش سمت راست و دیگری بخش سمت چپ می باشند. نکته خیلی جالبتر درباره نیمکره های مغزی این است که این نیمکره ها معمولا کارهایی را انجام می دهند که مربوط به بخش دیگر بدن است! به عنوان مثال نیمکره مغزی سمت راست شما کارهایی را می کند که مربوط به بخش های سمت چپی بدن شماست و نیمکره سمت چپی کارهایی را می کند که مربوط به بخش سمت راستی شماست! به عنوان مثال، نیکره سمت راست مغز شما مسئولیت هایچه هایی را دارد که در بخش سمت چپ شما قرار  گرفته اند و نیمکره سمت چپ مغز شما هم مسئولیت ماهیچه هایی را دارد که در بخش سمت راست شما قرار گرفته اند! ممکن است به نظر شما این که نیمکره چپیتان سمت راست بدنتان و نیمکره راستیتان سمت چپ بدنتان را کنترل نماید کمی عجیب و گیج کننده به نظر برسد ولی حقیقت این است که مغز شما به خوبی می داند که چگونه این کار را انجام دهد!

البته همان طور که اشاره شد با این که مغز به دو نیمکره مختلف تقسیم می شود ولی وقتی که صحبت از تصمیم گیری ها و یا بخش های احساسی باشد هر دو نیمکره مغز مانند همدیگر به عنوان یک کل بسیار قدرتمند عمل می کنند. البته حتی در این مواقع نیز میان نیمکره راست مغز و نیمکره چپ مغز اختلافات زیادی وجود دارد. در حقیقت افرادی که بیشتر به کارهای هنری علاقه مندند و می خواهند تا از مغزشان برای انجام دادن کارهای هنری استفاده کنند افرادی هستند که بیشتر از نیمکره سمت چپ مغزشان استفاده می کنند! این در صورتی است که افرادی که از مغزشان برای انجام کارهایی مانند تجزیه و تحلیل های منطقی و انجام دادن عملیات ریاضی و منطقی استفاده می کنند افرادی هستند که معمولا از سمت راست مغزشان استفاده می کنند!

مغز شما مانند یک کامپیوتر شگفت انگیز و بسیار بسیار قوی عمل می کند. مغز شما می تواند در مدت زمان هایی بسیار کمی میزان زیادی از اطلاعات را که به آن وارد می شود مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. البته از همه این ها گذشته، مغز شما این قابلیت را هم دارد که خروجی های خودش را در مدت بسیار کوتاهی به صورت حسی به شما نشان دهد. به عنوان مثال در صورتی که شما دست خودتان را به سمت آتش ببرید این مغز شماست که به سرعت به شما علامت می دهد که دستتان در حال سوختن است و در حقیقت این احساس درد ناشی از سوختن به دلیل واکنش های سریعی ایجاد می شود که مغز شما به شما می دهد.

مغز شما به طور کلی از سه بخش عمده تشکیل شده است:

بخش اول

این بخش از مغز شما در حقیقت بزرگترین بخش از مغز می باشد. حقیقت این است که جرمی که این بخش از مغز شما اشغال می کند چیزی برابر با 85 درصد از کل جرم مغزتان می باشد! این بخش در حقیقت مهم ترین و اساسی ترین بخش از مغز شما هم می باشد و شما با استفاده از این بخش می توانید مسئولیت تمام احساسات و حرکات را برعهده داشته باشید. در حقیقت این بخش از مغز شما همچنین مسئولیت تصمیم گیری هایی که می کنید نیز می باشد. علاوه بر همه این ها در این بخش از مغز شما کارهایی مثل پردازش ها و تجزیه و تحلیل های ریاضی نیز انجام می شود. علاوه بر آن مسئولیت احساساتی که به شما دست می دهد نیز به عهده این بخش از مغز شما می باشد. از همه این ها گذشته، این بخش از مغز شما همچنین می تواند مسئولیت یادگیری را نیز بر عهده بگیرد و شما با استفاده از این بخش از مغزتان می توانید چیزهای جدیدی را یاد بگیرید. بنابراین می توان گفت که اکثر کارهای کلیدی که در مغز انسان انجام می شود مربوط به این بخش می باشند.

بخش دوم

بخش دوم از مغز شما مربوط به انجام کارهای حیاتی بدن  می باشد. این بخش نسبت به بخش اول بسیار کوچکتر می باشد و کارهایی هم که در این بخش از مغز شما انجام می گیرد نسبت به بخش اول بسیار کمتر می باشند. در حقیقت مسئولیت اساسی که این بخش از مغز بر عهده می گیرد حفظ تعادل شما می باشد. البته با وجود این که حفظ کردن تعادل ممکن است در نگاه شما نسبت به کارهای که در بخش اول مغز انجام می شود پیش پا افتاده بیاید ولی حقیقت این است که همین هم وظیفه کمی نیست! (برای این که این موضوع را باور کنید فقط یک لحظه تصور کنید که نمی توانید تعادل خودتان را حفظ کنید و آن گاه به این موضوع خواهید رسید!!!!)
این بخش از مغز نه تنها مسئولیت تعادل در بدن شما را برعهده دارد بلکه مسئولیت انجام کارهای دیگری نیز مانند نفس کشیدن شما (که فرآیندی کاملا غیر اختیاری می باشد) و یا مسئولیت ادامه دادن ضربان قلب (که آن هم کاملا غیر ارادی می باشد و شما نمی توانید با اراده خودتان ضربان قلب خودتان را متوقف کنید!!!) و یا زنده نگه داشتن شما (که مربوط به فرآیندهای فیزیکی و شیمیایی می شود که در بدن شما ایجاد می شود) را نیز عهده دار می باشد. علاوه بر همه این ها، این بخش از مغز مسئولیت سرفه کردن و یا عطسه کردن و یا هضم کردن و بلعیدن غذا را دارد.

بخش سوم:

بخش سوم مغز شما هم مسئولیت انتقال دادن های علایم احساسی به بدن می باشد. به عنوان مثال در صورتی که شما سوزنی را در دستان خودتان بکنید علایمی که به مغز شما می رود و باعث می شود که شما درد را احساس کنید مربوط به این بخش می باشد. همچنین در صورتی که شما احساس خواب آلودگی کنید (که ناشی از خستگی بدن است) این احساس از سمت مغز شما به شما می رسد و این بخش سوم مغز است که مسئولیت انتقال دادن چنین احساسی را به شما دارد. بنابراین در صورتی که شما خسته باشید در صورتی که این بخش از مغزتان فعالیتی نکند نمی توانید خستگی را احساس کنید و بنابراین ممکن است باز هم به فعالیت ادامه دهید! همچنین در صورتی که گرسنه باشید در صورتی که این بخش از مغز شما وجود نداشته باشد شما نمی توانید چنین احساسی را داشته باشید و بنابراین به احتمال زیاد با این که بدنتان به غذا احتیاج دارد چیزی نمی خورید و بنابراین این موضوع می تواند تاثیرات زیادی بر  روی شما داشته باشد. بنابراین این بخش نیز مانند دو بخش اولی که به آن ها اشاره شد وظیفه سنگینی را برعهده دارد.

به طور کلی مغز شما مهم ترین کارهایی را که در بدن شما انجام می شود را انجام می دهدو می توان گفت که به نوعی فرمانروای بدن شما می باشد. در صورتی که تنها یکی از بخش های کوچک در هرکدام از این سه قسمت از مغز شما از کار بیفتند شما بدون تردید با اختلالات جدی روبرو خواهید شد...

مغز شما چگونه کار می کند و چگونه ارتباط برقرار می کند؟

 

هنگامی که به مغز فکر می کنید یکی از مهم ترین سوالاتی که به ذهنتان می آید این است که مغز ما چگونه می تواند با دیگر اعضای بدن ارتباط برقرار کند. به عنوان مثال در همین مورد گرسنگی، وقتی که بدن ما به غذا نیاز دارد مغز ما چه نقشی بازی می کند؟ در حقیقت مغز ما چگونه می تواند این ارتباط را با معده ما و یا دیگر اعضای بدن ما برقرار کند تا به این روش به ما اعلام کند که گرسنه هستیم؟ حقیقت این است که چنین ارتباطی با استفاده از شیوه های مختلف و پیچیده ایجاد می شود. ارتباطاتی که ممکن است درک کردن آن ها بسیار سخت باشد. در حقیقت مغز ما برای این که با دیگر اعضای بدن ما ارتباط داشته باشد از شیوه های مختلف ارتباطات سلولی و نورونی استفاده می کند. سلول های مختلف با استفاده از سیستم های بسیار بسیار پیچیده پیام هایی عصبی را به مغز ما می رسانند و مغز ما می تواند از طریق این پیام ها و تجزیه و تحلیل کردن آن ها به نتیجه های مورد نظر برسد.

حقیقت این است که ما انسان ها به صورت خودآگاه تنها از 10 درصد از کل کاری که مغز ما برای ما انجام می دهد استفاده می کنیم! در حقیقت وقتی که فکر می کنیم و یا وقتی که سعی می کنیم تا اطلاعات را تجزیه و تحلیل کنیم و یا حتی وقتی که شدیدا احساساتی می شویم و به خنده می افتیم و یا این که گریه می کنیم تنها از 10 درصد از آن استفاده کرده ایم! بقیه کاری که مغزمان انجام می دهد کاری است که به صورت ناخودآگاه انجام می گیرد! اصلا کار مغز هم همین است! مغز باید کاری کند که بدن ما اداره شود و برای این اداره کردن بدن نیاز است که تمام مدت شبانه روز به فعالیت بپردازد! در حقیقت مغز ما به گونه ای است که تمام 24 ساعت شبانه روز را (حتی زمانی که در خواب هستیم) به انجام فعالیت های مختلف می پردازد و به همین دلیل هم هست که ما انسان ها می توانیم نفس بکشیم و یا می توانیم غذا بخوریم و یا قلب ما از تپش باز نمی ایستد و غیره. اگر مغز ما تنها یک ثانیه استراحت می کرد ممکن بود هیچ کدام از این کارهایی که به نظر ما کاملا عادی است را انجام نمی دادیم! به عنوان مثال در صورتی که مغز ما از کار می افتاد دیگر نفس کشیدن هم از یادمان می رفت! مغز ما چنین دستگاه پیچیده ای است که می تواند تمام این فعالیت ها را سازماندهی کند. در حقیقت مغز ما حتی از بهترین و پیشرفته ترین دستگاه ها و کامپیوترهایی که در دنیا وجود دارد پیچیده تر و فعال تر می باشد. مغز ما این توانایی را دارد که حجم بسیار بسیار بسیار بالایی از اطلاعات را تنها در مدت زمان یک ثانیه پردازش و تجزیه و تحلیل کند! مغز ما می تواند این کار را سریعتر از یک کامپیوتر انجام دهد. تحقیقاتی که در این زمینه انجام گرفته نشان داده است که مغز انسان ها این توانایی را دارد که اطلاعات را به اندازه ای تقریبا برابر با 16 برابر بزرگترین کامپیوترهایی که در دنیا وجود دارند انجام دهد و میزان اطلاعاتی که بزرگترین کامپیوترهای دنیا می توانند ویرایش کنند "خیلی" زیاد است و برای این که بفهمید مغز چقدر توانایی دارد باید این عدد را در عدد 10 یا 16 ضرب کنید!

پردازش اطلاعات در مغز به شیوه مخصوص انجام می گیرد (که با شیوه ای که در کامپیوترها انجام می شود متفاوت می باشد!) در حقیقت در مغز انسان ها پردازش اطلاعات با استفاده از حرکت کردن سریع این اطلاعات در اطراف مغز انجام می شود. البته با این که سرعتی که اطلاعات در مغز از یک نقطه به نقطه دیگر می روند کمی متفاوت است ولی تخمین زده می شود که سرعتی که این اطلاعات با آن در مغز انسان ها جابجا می شوند چیزی برابر با 402 کیلومتر بر ساعت است! به عبارت دیگر اطلاعاتی که به عنوان اطلاعات وروردی به مغز ما وارد شده اند و قرار است که در مغز ما مورد پردازش قرار بگیرند اطلاعاتی هستند که در مغز ما با سرعتی برابر با 402 کیلومتر بر ساعت حرکت می کنند و در بخش های مختلف مغز جابجا می شوند و از یک طرف مغز به طرف دیگری می روند. بنابراین هم اکنون که در حال خواندن این نوشته هستید باید بدانید که در همین چند ثانیه میزان زیادی از اطلاعاتی که در مغز شما بوده اند توسط نورون هایی که در مغز هستند به بخش های مختلف جابجا شده اند و سرعت انتقال اطلاعات در مغز شما تقریبا 400 کیلومتر بر ساعت بوده است! به این معنی که "صفر و یک" هایی که حامل اطلاعات مختلف در مغز شما هستند با سرعت بیش از 400 کیلومتر در ساعت در بخش های مختلف مغز شما جابجا شده اند.

ممکن است به ذهنتان برسد که چطور چنین چیزی ممکن است؟ مگر ممکن است که در مغز ما انسان ها که تنها یک تکه کوچک به جرم 1.4 کیلوگرم است حجم عظیمی از اطلاعات با چنین سرعتی جابجا شوند؟ پاسخ سوال شما "بلی" است! بله مغز شما این توانایی را دارد که اطلاعات را با همین سرعت در سر شما جابجا کند. مغز انسان ها این کار را با استفاده از "نورون" ها می کند! نورون ها را در حقیقت می توان وسایل ارتباطاتی دانست که در آن ها مغز انسان ها اطلاعات را جابجا می کند. تحقیقات نشان داده است که به طور کلی تقریبا هزار میلیارد نورون در مغز انسان وجود دارد که مسئول جابجا کردن اطلاعات می باشند. عدد مذکور برابر با 100000000000 می باشد!!! این نورون ها سلول هایی هستند که مربوط به مغز شما می باشند و این توانایی را دارند که از طریق سیگنال های شیمیایی و الکتریکی با نورون های دیگر ارتباط برقرار کنند و از این طریق اطلاعات را جابجا کنند.

نورون هایی که در مغز شما وجود دارند در حقیقت از جنس سلول می باشند. آن ها سلول هستند ولی دارای خصوصیاتی منحصر به فرد می باشند. این خصوصیات منحصر به فرد باعث می شود که آن ها از دیگر سلول ها متمایز شوند. در حقیقت این خصوصیات منحصر به فرد است که باعث می شود آن ها بتوانند مغز ما را تبدیل به یک ابرکامپیوتری بکنند که تمام فعالیت های بدنمان را تحت پوشش قرار می دهد! نورون ها دارای لایه های مختلف و همچنین شاخه های مخصوصی هستند که این شاخه ها به یکی از پایانه ها به نام دندریت ختم می شود و به یکی دیگر از پایانه ها به نام آکسون ختم می شود. دندریت ها وظیفه دارند که اطلاعاتی را که بوسیله سیگنال های شیمیایی و فیزیکی به سمتشان آمده است دریافت کنند و آن ها را به نورون ها بدهند. آکسون ها نیز که در آن سو قرار گرفته اند وظیفه دارند که این اطلاعات را از طرف نورون هایی که قرار است بفرستند به نورون هایی که قرار است این اطلاعات را دریافت کنند و در بخش های دیگر مغز وجود دارند ارسال کنند. این فرایند ارسال کردن و دریافت کردن داده ها از طریق این نورون ها اعجاز مغز را ممکن می کند!

همچنین در میان این نورون ها فضاهایی نیز وجود دارند که به این فضاها "سیناپسیس" گفته می شود. این فضاها به شیوه ای طراحی شده اند که نورون هایی که می خواهند اطلاعات را بفرستند بتوانند به راحتی اطلاعات را بفرستند بدون این که مشکلی ایجاد شود چراکه فرستادن و انتقال دادن اطلاعات برای مغز می تواند تاثیر بسیار زیادی بر روی کارکردن آن داشته باشد. در حقیقت این کار باید به شیوه ای دقیق انجام شود و در صورتی که این کار به خوبی انجام نشود احتمال این که اطلاعات بتوانند به خوبی به مغز برسند و بنابراین مغز ما بتواند به اندازه کافی پرکاربرد باشد که بدن را اداره کند وجود نخواهد داشت! تحقیقات نشان داده است که این فضاهایی که بین مغز هستند یکی از مهم ترین پارامترهایی هستند که می توانند تعیین کننده کیفیت کاری مغز باشند. نباید فراموش کرد که اطلاعات در مغز با سرعت بسیار زیادی حرکت می کنند و بنابراین در صورتی که کوچکترین مشکلی در کار ایجاد شود ممکن است مشکلات جدی برای مغز انسان و در نتیجه برای بدن انسان بوجود بیاید. بنابراین وجود این فضاها یکی از حساس ترین و مهم ترین پارامترهای موجود در مغز می باشد.

ولی درباره این که اطلاعات چگونه به مغز می رسند باید گفت که این اطلاعات توسط پیام رسان های مخصوصی به سمت مغز منتقل می شوند. این پیام رسان های مخصوص که آن ها را "نروترنسمیتر" یا "فرستنده نورونی" می نامند بخش هایی هستند که در تمام بخش های مختلف بدن انسان ها وجود دارد. وقتی که لازم بود، این اطلاعات با استفاده از این فرستنده ها به سمت مغز حرکت می کنند و باعث می شوند که مغز ما از اتفاقاتی که در بدن می افتد آگاه شود. به عنوان مثال در صورتی که شما احساس گرسنگی داشته باشید نروترنسمیترهایی که در درون معده شما قرار دارند و با مغز شما ارتباط دارند این احساس گرسنگی را از طریق سیگنال های الکتریکی و شیمایی به مغز شما می فرستند و باعث می شوند که مغز شما بتواند این اطلاعات را دریافت کند. وقتی که مغز شما این اطلاعات را دریافت کند متوجه می شود که شما گرسنه هستید.  بنابراین مغز شما بعد از  بررسی این اطلاعات تصمیم می گیرد که این سیگنال گرسنگی را به شما اعمال کند و نتیجه این موضوع این می شود که شما احساس می کنید که مدتی است غذا نخورده اید و احتیاج به خوردن دارید و گرسنه هستید!

[ پنج شنبه 16 ارديبهشت 1400 ] [ 12:25 ] [ شکوهی ]

 

شما هنگامی رویا می بینید اتفاقات خاصی در مغزتان بیفتد. این اتفاقات خاص معمولا در ارتباط با بخش هایی مخصوص از مغز شما می شود که مرتبط با رویا دیدن می باشد. این بخش ها از مغز شما به هنگامی که شما رویا می بینید فعالیت می کنند و باعث می شوند که شما تصاویری را مشاهده کنید. رویاها و رویا دیدن می تواند نقش بسیار مهمی در زندگی انسان ها داشته باشد و حتی می تواند مرتبط با بسیاری از موضوعات جسمی بدن انسان ها مانند موضوع فشار خون و یا موضوع عملکردهای مغزی و یا موضوعات دیگر مرتبط با سلامتی هم باشد. در حقیقت رویا دیدن می تواند تاثیر مثبتی بر روی متابولیسم کلی بدن شما داشته باشد. البته در کنار این تاثیر مثبت می تواند تاثیرات منفی هم داشته باشد. این تاثیرات منفی عموما زمانی بوجود می آیند که شما به جای رویا دیدن "کابوس" ببینید. این کابوس ها می تواند باعث شود که سیستم بدنی شما هم از نظر جسمی و هم از نظر روحی دستخوش تغییر و تحولاتی شود که باعث می شود که شما از فعالیت های معمولی زندگی خودتان به دلیل دیدن کابوس ها باز بمانید. در ادامه این پست قصد داریم تا درباره رویا دیدن و عواملی که می تواند باعث رویا دیدن در شما شود صحبت کنیم.

چه عواملی منجر به این می شود که شما رویا ببینید؟

 

یکی از سوالاتی که دانشمندان مختلف برای سال های متمادی به دنبال پیدا کردن پاسخی برای آن بوده اند این بوده است که چه عواملی می تواند منجر شود که انسان ها رویا ببینند. البته امروزه دانشمندان به این نتیجه رسیده اند که برای رویا دیدن عوامل مختلفی وجود دارد و به عبارت دیگر عوامل مختلفی می تواند بر روی این پدیده تاثیر داشته باشد که در ادامه به این عوامل اشاره می کنیم:

وضعیت سلامتی

این عامل یکی از مهم ترین و کلیدی ترین عواملی است که نقشی تعیین کننده بر روی این که شما چه رویاهایی می بینید دارد. تحقیقات نشان داده است که این عامل مهم ترین عامل برای رفتن مغز به سمت رویا می باشد. در صدر عواملی که مرتبط با وضعیت سلامتی و تاثیر آن ها بر روی رویا دیدن می شود می توان عامل "میزان خواب" را بررسی کرد. این که شما به چه میزان می خوابید می تواند عامل بسیار مهمی در رویا دیدن شما باشد. در حقیقت تحقیقات نشان داده است که در صورتی که کیفیت خواب شما به اندازه کافی مناسب نباشد بعد از مدت کوتاهی شروع به رویا دیدن خواهید کرد. این موضوع برای دانشمندان یک موضوع ثابت شده می باشد و دانشمندان تمام تلاش خودشان را می کنند تا جنبه های بیشتری از ارتباطی که می تواند بین میزان خوابیدن و یا کیفیت خوابیدن و نوع رویاهایی که شما ممکن است ببینید داشت باشد را پیدا کنند.

دانشمندان می گویند در صورتی که شما تنها یک یا دو شب (و یا بیشتر) مشکلات خواب را تجربه کنید (که این مشکلات خواب می تواند شامل بی خوابی، کم خوابی، عدم رفتن به حالت خواب عمیق و مواردی مانند آن باشد) در این صورت آن بخش از مغز شما که مربوط به رویا دیدن در بدن شما می باشد فعال می شود و بنابراین در نتیجه شما شروع به رویا دیدن خواهید کرد. در حقیقت وقتی که شما برای مدتی مشکلات خواب داشته باشید بخش های مورد نظر از مغز شما فعال می شوند و فعال شدن این بخش ها منجر می شود که احتمال رویا دیدن در شما بسیار افزایش پیدا می کند. در این حالت است که شما به حالت "خواب REM) می روید. در این حالت چشمان شما در خواب با سرعت بسیار زیاد حرکت می کنند و بنابراین احتمال این که بتوانید رویاهایی تخیلی و قوی تر ببینید بیشتر از زمانی است که خواب شما کاملا منظم می باشد. همچین در این صورت احتمال این که شما بتوانید رویاهایی را که در شب قبل دیده اید صبح روز بعدی به خاطر بیاورید قوی تر می شود و همه این موضوعات به این دلیل است که مغز شما باعث شده است که رویاهایی قوی ببینید (چون به دلیل بی خوابی و یا کم خوابی فعال شده است)

البته یک نکته مهم که در این رابطه باید به آن توجه داشته باشید این است که وقتی که شما در چنین وضعیتی قرار گرفته اید و هنگامی که مغز شما به دلیل مشکلات خواب و یا عدم خواب کافی در زمینه بخش هیای که مرتبط با رویا و رویا دیدن هستند فعالیت می کند معمولا در چنین شرایطی مغز شما به شیوه مخصوصی اطلاعات درونش را پردازش می کند که به احتمال زیاد شما رویاهایی بسیار شدید و کاملا واقعی را می بینید. به عبارت دیگر در این حالت شما تصاویری کاملا واقعی و بسیار ملموس را در خواب می بینید.

البته مشکلاتی مانند مشکلات افسردگی، مشکلات استرس و یا مشکلاتی کانند مشکل دوقطبی و دیگر مشکلاتی که مربوط به حال شما می باشد نیز می تواند بر روی وجود چنین رویاهایی تاثیر داشته باشد. دانشمندان بر این باورند که افرادی که دارای چنین مشکلاتی هستند معمولا افرادی هستند که احتمال این که رویاهای بد و یا کابوس و یا خواب های ترسناک ببینند زیاد است به این دلیل که مغز این افراد نیز تقریبا واکنش مشابهی نسبت به مغز افرادی که مشکلات خواب داشته اند دارد و علاوه بر آن مغز آن ها به دلیل وجود مشکلاتی مانند افسردگی و مواردی مانند آن واکنش های منفی نیز از خودش نشان می دهد بنابراین مغز این افراد رویاهایی بسیار واضح و بد تولید می کند. همچنین دانشمندان بر این باورند که استفاده کردن از برخی از داروها مانند داروهای ضد افسردگی و مواردی مانند آن باعث می شود که شرایطی در مغز انسان ها ایجاد شود که منجر به ایجاد چنین رویاهایی بشود. در نهایت می توان گفت که مهم ترین و کلیدی ترین عاملی که می تواند بر روی رویا دیدن شما تاثیر داشته باشد همین عامل نوع خوابیدن و یا شیوه خوابیدن شما می باشد.

غذا خوردن

البته در ارتباط با این که چه نوع غذاهایی می توانند منجر به دیدن خواب های بهتر و شیرین تر شوند یکی دیگر از عواملی که می تواند بر روی رویا دیدن شما تاثیر داشته باشد عامل غذا است. چیزهایی که شما می خورید بدون تردید بر روی کیفیت خواب شما تاثیر دارند و بنابراین وقتی که کیفیت خواب شما را تغییر دهند بدون تردید بر روی کیفیت رویاهایی که می بینید و یا رویا دیدن و یا ندیدن تاثیر دارند. البته دانشمندان در ارتباط با کشف این که چگونه غذاهایی می تواند بر روی کیفیت خوب شما تاثیر داشته باشد هنوز اطمینان ندارند. به عبارت دیگر هنوز تحقیقات زیادی انجام نگرفته است و حتی تحقیقات اندکی هم که در این مورد انجام گرفته است به نتیجه های مطلوبی نرسیده اند. ولی می توان گفت که به طور قطع، برخی از غذاها هستند که می توانند منجر شوند که شما رویاهای خودتان را بهتر از دیگران به یاد بیاورید.

به طور کلی غذاهایی که شما می خورید می توانند تاثیر بسیار زیادی بر روی آنچه که از رویاهایی که دیده اید به خاطر بیاورید داشته باشند. به عنوان مثال، در صورتی که شما غذاهایی مصرف کنید که دارای میزان بالایی از کربونیت باشند؛ در این صورت شما می توانید انرژی زیادی از این غذاها بدست بیاورید. این انرژی به بدن و در نتیجه به مغز شما می رسد و میزان انرژی مغزی و جسمی شما را بالا می برد. البته این انرژی بعد از مدت کوتاهی فروکش می کند و بنابراین حالت مغزی و جسمی شما بعد از مدتی بدتر می شود. این پروسه مخصوصا در زمانی که شما خواب هستید اتفاق می افتد و بنابراین در صورتی که شما بخواهید از چنین غذاهایی استفاده کنید حالت مغزی و جسمی شما تحت تاثیر قرار می گیرند. بنابراین در صورتی که شما سعی کنید تا در برنامه های غذایی که می خورید از شکل استفاده کنید؛ در این صورت همین احساسات ایجاد انرژی زیادی در بدن و سپس پایین آمدن میزان انرژی در بدن هنگامی که شما خواب هستید نیز خودش را نشان می هد و همین موضوع باعث می شود که مغز ناخودآگاه شما هنگامی که در خواب هستید نیز تحت تاثیر این انرژی ها قرار بگیرد و طبیعتا این موضوع می تواند بر روی رویاهایی که شما دیده اید نیز تاثیر داشته باشد چون مغز شما هنگامی که انرژی زیادی دارید به یک شیوه عمل می کند و بنابراین شما به یک شیوه خواب می بینید و در مرحله هایی که انرژی ناشی از خوردن شکل کمتر می شود و سطح انرژی شما پایین می آید نیز شما به یک شکل دیگر عمل می کنید. نکته دیگر این است که معمولا هنگامی که چنین اتفاقی برای شما می افتد شما می توانید انتظار داشته باشید که بخش بیشتری از رویاهای خودتان را به خاطر بیاورید.

بنابراین می توان نتیجه گرفت که این که شما چه میزان از رویاهایتان را به خاطر بیاورید می تواند تحت تاثیر چیزهایی باشد که در برنامه های غذایی خودتان گنجانده اید.

ورزش و فعالیت های روزانه

یکی دیگر از نکته های بسیار مهمی که می تواند بر روی کیفیت رویاهای شما و یا حتی بر روی این که شما رویا ببینید یا نبینید تاثیر داشته باشد فعالیت های روزانه ای است که شما در طول مدت 24 ساعت شبانه روز انجام می دهید. این موضوع نیز دقیقا مانند موضوع نوع خوابی است که شما دارید (البته کیفیت تاثیر آن بسیار کمتر از تاثیر نوع خوابی است که شما می کنید!) در حالتی که شما احساس کنید که فعالیت هایی که می کنید برای بدنتان مناسب است وضعیت شما برای شب وقتی که رویا می بینید بسیار متفاوت از حالتی است که به اندازه کافی فعالیت نمی کنید.

مطالعات زیادی که در این زمینه انجام گرفته است نشان داده است که یکی از بهترین روش هایی که شما می توانید با استفاده از این روش کیفیت خواب خودتان را تضمین کنید این است که در طول شبانه روز به اندازه کافی ورزش کنید. ورزش کردن یکی از بهترین و موثرترین روش هایی است که می تواند به شما کمک کند کیفیت خواب بهترید اشته باشید. در صورتی که شما بتوانید قبل از ظهر فعالیت های ورزشی انجام دهید و یا پیاده روی تند بکنید می توانید انتظار داشته باشید که ساعت بدنیتان به اندازه کافی تنظیم شود که در زمان بعد از ظهر شما راحت تر به خواب بروید. امما در صورتی که شما ورزش نکنید ممکن است این ورزش نکردن تاثیرات بسیار مخربی را بر روی کیفیت خواب شما و در نتیجه کیفیت رویاهایی که می بینید داشته باشد. دانشمندان همچنین به این نتیجه رسیده اند که افرادی که در ساعت های پایانی روز و درست قبل از خوابیدن ورزش می کنند نیز نمی توانند از چنین مزیت هایی بهره مند شوند. در حقیقت پاسخ بدن شما به ورزش کردن در شب درست مانند پاسخ بدن شما به زمانی است که اصلا ورزش نمی کنید. بنابراین باید ورزش کردن را به عنوان یکی از مهم ترین عواملی که می تواند منجر به رویا دیدن می شود برای خودتان مشخص کنید.

تحقیقات زیادی در زمینه اثری که ورزش کردن می تواند بر روی کیفیت خواب داشته باشد انجام شده است. این تحقیقات مخصوصا اثرات دویدن را بر روی کیفیت خواب مورد بررسی قرار داده اند. نتیجه این تحقیقات به این شکل بیان شده است که دوندگان و افرادی که واقعا به سلامتی و فرم بدن خودشان توجه می کنند افرادی هستند که وقتی که می خوابند زمان کمتری را در حالت خواب حرکات تند چشمان یا REM در خواب سپری می کنند. همین موضوع می تواند یکی از بهترین نشانه های سلامتی باشد. همچنین ورزش کردن می تواند به شما کمک کند تا میزان استرس کمتری داشته باشید که همین میزان استرس کمتر می تواند باعث شود که احتمال این که شما با استرس و یا نگرانی به رختخواب بروید بیشتر می شود و همین موضوع به نوبه خودش می تواند باعث شود که کیفیت خواب شما بهتر شود. بنابراین در صورتی که می خواهید از شر کابوس دیدن راحت شوید به شما پیشنهاد می شود که حتما ورزش کردن را در برنامه روزانه خودتان قرار دهید.

همه ما رویا می بینیم!

 

یک نکته بسیار جالب که در زمینه رویا دیدن وجود دارد این است که همه ما انسان ها رویا می بینیم. در حقیقت مغز ما در تمام مدت شب فعال است درست مانند زمانی که در بیداری هستیم. ولی فرق زمانی که بیدار هستیم و زمانی که خواب هستیم این است که زمانی که بیدار هستید به شیوه هوشیارانه ای عمل می کنیم و بنابراین قسمت خودآگاه مغزمان فعال است ولی زمانی که خواب هستیم وارد بخش نیمه هوشیار مغز می شویم و بنابراین مغز ما ممکن است اطلاعاتی را که در زمانی که هوشیار هستیم تجزیه و تحلیل نمی کند در آن زمان مورد پردازش و تجزیه و تحلیل قرار دهد.

ما انسان ها به طور متوسط هر شب دو ساعت خواب می بینیم. نکته خیلی جالب این است که اکثر خواب هایی را که می بینیم به خاطر نمی آوریم. در حقیقت تحقیقات دانشمندان نشان داده است که ما انسان ها اکثر خواب هایی را که می بینیم وقتی که بیدار شدیم از یاد می بریم در صورتی که هر شب رویاهایی را می بینیم که معمولا بین 5 دقیقه تا 20 دقیقه به طول می انجامند! تحقیقات نشان داده است که تمام انسان ها به طور متوسط در مدت زمان عمرشان چیزی حدود 6 سال رویا می بینند!!!

ولی همه این رویاها فراموش می شوند و معمولا چیزهایی که از رویاها به خاطر ما می ماند بخش های بسیار بسیار کوچکی از تمام پروسه رویا دیدن هستند. در حقیقت دانشمندان بر این باورند که تقریبا 95 درصد از رویاهایی که ما می بینیم بلافاصله بعد از این که از خواب بیدار شدیم فراموش می شود! دانشمندان برای توضیح دادن این پدیده که چرا ما انسان ها نمی توانیم رویاهایی را که دیده ایم به خاطر بیاوریم نظریات زیادی مطرح کرده اند. یکی از بهترین این نظریات که امروزه مورد تایید بسیار از دانشمندان است بیان می کند که علت این که ما نمی توانیم بعد از بیدار شدن رویاهای طولانی و کوتاهی را که شب قبل دیده ایم به خاطر بیاوریم این است که مغزمان وارد یک مرحله جدید می شود (مرحله بیداری) و سیستم مغز به شیوه ای است که وقتی از مرحله خواب به مرحله بیداری می رود نمی تواند اطلاعاتی را که در مرحله خواب دیده است به خاطر بیاورد. بنابراین احتمال این که ما بتوانیم رویاهایی را که دیشب دیده ایم به خاطر بیاوریم خیلی کم است.

یکی دیگر از نظریاتی که در این رابطه وجود دارد بیان می کند که بخش های جلویی مغز انسان ها (که در حقیقت مسئولیت به خاطر آوردن خاطرات را بر عهده دارند) زمانی که ما انسان ها خواب هستیم در حالت غیرفعال قرار دارند و بنابراین شانس شما برای این که بتوانیم در طول مدت زمان خواب از آن ها استفاده کنید کم می شود. بنابراین وقتی که بیدار شدیم نمی توانیم این اطلاعات را به خاطر بیاوریم.

همچنین تحقیقات دیگری که دانشمندان انجام داده اند به این نتیجه رسیده است که این که ما رویاهایی را که می بینیم فراموش می کنیم ممکن است به این دلیل باشد که هورمون های مخصوصی در بدن ما ترشح می شوند که ترشح شدن آن ها باعث می شود بخش هایی از مغز که مربوط به به خاطر آوردن اطلاعات هستند غیرفعال شوند. این نظریه نیز یکی دیگر از نظریات بسیار مطرح است که می تواند برای پاسخ دادن به این سوال که چرا ما رویاهای خودمان را به خاطر نمی آوریم بسیار سودمند باشد. در هر حالت حقیقت این است که ما رویاهای بسیار بسیار بسیار بیشتری نسبت به چیزهایی که به خاطر می آوریم می بینیم.

رویاهایی که زنان می بینند با رویاهایی که مردان می بینند متفاوت است!

 

تحقیقاتی که دانشمندان در زمینه رویا و رویاپردازی انجام داده اند نشان می دهد که  رویاهایی که زنان می بینند با رویاهایی که مردان می بینند متفاوت است!  دانشمندان فکر می کنند این موضوع به دلیل تفاوت هایی است که در بدن مردان و زنان و در نتیجه در مغز مردان و زنان وجود دارد. به این شکل که در بسیاری از موارد گزارشاتی که از رویاهایی که مردان می بینند منتشر شده است نسبت به گزارش هایی که از زنان می بینند کاملا متفاوت بوده است. بسیاری از مطالعات هستند که این موضوع را ثابت کرده اند. در حقیقت در بسیاری از این موارد گزارش شده است که مردان نسبت به زنان بیشتر رویاهایی مربوط به اسحله و سلاح های مختلف می بینند این در صورتی است که زنان به میزان بسیار بیشتر از مردان درباره لباس خواب می بینند!

همچنین میزان خشنونتی که در رویاهای مردان نسبت به رویاهای زنان وجود دارد کاملا متفاوت است. به این صورت که در اکثر موارد مردان رویاهای خشن تری نسبت به زنان می بینند. رویاهایی که مردان گزارش می کنند نسبت به رویاهایی که زنان گزارش می کنند بیشتر فعالیت های فیزیکی دارد. این در صورتی است که رویاهایی که زنان می بینند بیشتر حالت آرام دارد و اثری از فعالیت های فیزیکی در آن ها دیده نمی شود. همچنین تحقیقات نشان می دهد که تعداد رویاهای خشن در مردان بسیار بیشتر از زنان می باشد.

رویاهای مردان و زنان همچنین از نظر مدت زمان هم متفاوت می باشد. به عبارت بهتر، رویاهایی که زنان می بینند نسبت به رویاهایی که مردان می بینند طولانی تر است و همچنین تعداد کاراکترهایی که در رویاهای زنان وجود دارد نسبت به تعداد کاراکترهایی که در رویاهای مردان وجود دارد بسیار بیشتر است.

همچنین کاراکترهای مرد و زن در رویاهایی که مردان می بینند نیز نسبت به رویاهایی که زنان می بینند با هم متفاوت است. به این شکل که در رویاهایی که مردان می بینند، تعداد کاراکترهای مرد بیشتر از از تعداد کاراکترهای زن می باشد و این در صورتی است که در رویاهایی که زنان می بینند تعداد کاراکترهای مرد با تعداد کاراکترهای زن برابر می باشد.

در مجموع می توان گفت که رویاهایی که مردان دارند با رویاهای که زنان دارند تفاوت های آشکاری دارد که این تفاوت ها مربوط به جنسیت این افراد می شود.

 حیوانات هم رویا می بینند!

 

یکی دیگر از نکته های بسیار مهمی که در زمینه رویا دیدن وجود دارد و بدون تردید دانستن آن برای شما شگفت انگیز خواهد بود این است که علاوه بر انسان ها، حیوانات نیز رویا می بینند! تحقیقات نشان داده است که حیوانات نیز تصاویری را مانند رویا در خواب می بینند که این تصاویر می تواند مربوط به خاطراتشان و یا می تواند مربوط به اعضای بدنشان باشد! به عنوان مثال، ممکن است سگی خواب ببیند که در حال پارس کردن است و یا گربه ای خواب پنجه های خودش را ببیند!

البته دانشمندان بر این باورند که اکثر حیوانات رویا می بینند که این حیوانات می تواند شامل پرندگان، خزندگان و حتی ماهی ها هم بشود! علت این موضوع این است که این حیوانات نیز مانند انسان ها وارد مرحله REM و مرحله غیر REM می شوند و در چنین شرایطی مغزآن ها برای رویا دیدن آمادگی پیدا می کند.

البته نکته بسیار مهمی که در این رابطه باید به آن توجه کرد این است که رویاهایی که حیوانات می بینند هیچ شباهتی به رویاهایی که انسان ها می بینند ندارد! علت این موضوع هم خیلی واضح است: چون مغز این حیوانات هیچ شباهتی با مغز انسان ها ندارد! و حتی چیزهایی که این حیوانات می بینند نیز شباهتی به چیزهایی که انسان ها می بینند ندارد! بنابراین از یک سگ یا گربه انتظار نداشته باشید که وقتی از خواب بیدار شد رویاهایش را به خاطر بیاورید و یا این که یک داستان به آن اضافه کند!!!

در برخی از موارد شما می توانید رویاهای خودتان را کنترل کنید!

 

یک نکته بسیار جالب این است که شما می توانید در برخی از موارد در رویاهای خودتان دخالت کنید و حتی می توانید آن را تغییر دهید! این نوع از رویاها که رویاهای شفاف نام دارند نوعی از رویاها هستند که در این رویاها شما به راحتی می توانید دخالت کنید و حتی می توانید با اراده خودتان این رویاها را کنترل کنید! در این رویاها شما معمولا خودتان از این که در حال دیدن رویا هستید آگاه می باشید حتی در صورتی که کاملا درخواب باشید! این رویاها به شیوه ای هستند که اگر تلاش کنید می توانید به طور کلی کنترل آن ها را در دست بگیرید.

تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده است نشان داده که افرادی که می خواهند این گونه رویاهای خودشان را کنترل کنند می توانند از تکنیک های زیادی برای این کار استفاده کنند. به عنوان مثال دانشمندان در حال آزمایش کردن تکنیک های مختلفی برای این کار هستند. مثلا تکنیک "القایی MILD" و یا تکنیک هایی مانند تکنیک حسی SSILD و یا تکنیک هایی مانند آن از تکنیک هایی هستند که شما با استفاده از این تکنیک ها این توانایی را خواهید داشت که با استفاده از آن ها به کنترل کردن رویاهای خودتان بپردازید.

تحقیقاتی که در زمینه رویاها انجام گرفته نشان داده است که حداقل نیمی از تمام انسان های دنیا هستند که در طول زندگی خودشان حداقل یک بار رویای شفاف را تجربه کرده اند. حتی بسیاری از افراد هستند که هر چند وقت یک بار چنین رویاهایی می بینند!

دیدن کابوس معمول تر از دیدن رویاست!

 

تحقیقاتی که در طول مدت حدودا 40 سال در دانشگاه های مختلف انجام شده است به این نتیجه رسیده که دیدن رویاهای منفی و کابوس وار معمول تر از دیدن رویا می باشد! در حقیقت داده ها و آمارهایی که از بیش از 50000 گزارش رویا که مربوط به دانش آموزان مختلف بودند ارایه شد نشان می دهد که تعداد افرادی که کابوس می دیدند نسبت به تعداد افرادی که رویا می دیدند بیشتر بودند. در حقیقت این گزارش ها که مربوط به داده هایی بودند که در طول سال های طولانی ( از سال های دهه 1990 تا سال های دهه 2000) جمع آوری شده بودند نشان می دهد که بسیاری از احساساتی که انسان ها در رویاها تجربه می کردند احساسات ناخوشایند و غم انگیزی بوده است. به عبارت دیگر میزان افرادی که گزارش می کردند که کابوس می دیدند نسبت به افرادی که گزارش می کردند رویا می بینند بسیار کمتر بودند.

تحقیقات دانشمندان نشان می دهد که عوامل مختلف زیادی وجود دارد که می تواند بر روی محتوای یک رویا تاثیر داشته باشد. این عوامل می تواند شامل استرس، افسردگی، فشارهای روحی و روانی و عوامل دیگر باشد. حتی یکی از مطالعاتی که در این زمینه انجام گرفته بود نشان داد که عوامل خارجی به هنگامی که شما خواب می بینید نیز می تواند بر این موضوع تاثیر داشت باشد. به عنوان مثال، وقتی که شما در خواب هستید عامل بوهای خوب و بد می تواند تاثیرات تعیین کننده ای بر روی کیفیت و محتوای خواب شما داشته باشد.

اما دانشمندان می گویند که بیشترین عاملی که بر روی محتوای خواب افراد اثر داشته است عامل استرس و فشارهای روحی و روانی بوده. به طور عمومی استرس ها و فشارهای روحی و روانی می توانند باعث شوند که شما خواب های بد و کابوس ببینید. البته حتی در صورتی که این عوامل را از خودتان دور کنید نیز امکان دیدن خواب های بد وجود دارد ولی حقیقت این است که در صورتی که این عوامل در ذهن شما وجود داشته باشند احتمال این که شما خواب های بد ببینید بسیار بسیار بیشتر می شود.

در مجموع رویا دیدن یا کابوس دیدن یکی از پدیده هایی است که هنوز دانشمندان و محققان بسیار زیادی در سراسر دنیا بر روی آن کار می کنند تا ابعاد جدیدی را از این پدیده شگفت انگیز کشف کنند. تحقیقات آن ها تا کنون ما را به نتیجه های بسیار شگفت انگیز و باورنکردنی نسبت به این پدیده رسانده است ولی حقیقت این است که هنوز نسبت به این موضوع شگفت انگیز هیچ چیزی نمی دانیم! بنابراین تا زمانی که تمام زوایا و خفایای ذهن انسان در زمانی که در خواب هستیم توسط دانشمندان کشف نشود؛ برای این که دانشمندان بتوانند درباره پدیده رویاها و تاثیرات آن ها بر روی زندگی انسان ها و یا تاثیراتی که زندگی و افکار ما بر روی آن ها می گذارد نظراتی قطعی بدهند راه زیادی باقی است...

 

[ پنج شنبه 16 ارديبهشت 1400 ] [ 11:9 ] [ شکوهی ]

چرا ما رویا می بینیم؟

 

"رویا" پدیده ای است که ما انسان ها زمانی که در حالت های مخصوصی از خواب هستیم آن ها را تجربه می کنیم. این رویاها زمانی که ما در حالت REM (حالت حرکت سریع چشمان) در خواب قرار گرفته ایم از همه زمان ها شدیدتر می شوند! البته در این مرحله احتمال این که ما بتوانیم این رویاها را به خاطر بیاوریم خیلی کم می شود. درباره این که خوابیدن چه تاثیراتی می تواند بر روی تنظیم کردن متابولیسم بدن، تنظیم کردن فشار خون بدن، تنظیم کردن عملکرد مغزی و همچنین دیگر جنبه های سلامتی داشته باشد تحقیقات زیادی انجام شده است. اما حقیقت این است که درباره این که رویاها چه تاثیراتی بر روی این پارامترها دارند تحقیقات کمی انجام شده است.

هنگامی که شما بیدار هستید، افکاری که شما دارید دارای یک منطق مخصوصی است که مرتبط با زمان بیداری می باشد. این در صورتی است که هنگامی که شما خواب هستید، مغز شما هنوز هم فعال است ولی افکار و رویاهای شما ممکن است به شیوه ای باشند که اصلا هیچ معنی نداشته باشند! این موضوع ممکن است به این دلیل باشد که مرکز احساسی در مغز شما رویا می بیند (به جای مرکز منطقی مغز شما!)

البته با این که هیچ اثبات منطقی برای این موضوع وجود ندارد ولی معمولا رویاها افکاری هستند که بر اساس اتفاقاتی که در زمانی نزدیک برای شما افتاده است در اذهان شما ایجاد می شوند. به عنوان مثال بر اساس مکالماتی که شما با دیگران داشته اید و یا بر اساس مشکلاتی که داشته اید و یا خواسته هایتان و غیره. اگرچه در رابطه با رویاها نظریات دیگری نیز وجود دارد.

 

نقش رویاها

دانشمندان هنوز به این نتیجه نرسیده اند که نقشی که رویاها در زندگی ما انسان ها بازی می کنند چیست؟ آن ها حتی هنوز این موضوع را نمی دانند که هدف رویاها و رویا دیدن ها چیست. اگرچه، برخی از اعتقادات بسیار مهم در این رابطه وجود دارند که در ادامه به برخی از آن ها اشاره می کنیم:

   رویا به عنوان ابزاری برای درمان

یکی از اعتقاداتی که در این زمینه وجود دارد رویا را به عنوان ابزاری برای درمان درنظر می گیرد. دانشمندانی که بر این اعتقاد هستند فکر می کنند که رویاها در حقیقت ابزارهایی هستند که شما از آن ها استفاده می کنید تا از مشکلات روحی و احساسی که در زندگی دارید فرار کنید. دانشمندان بر این باورند که به این دلیل که مغز شما در زمانی که در خواب هستید نسبت به زمانی که بیدار هستید به میزان بسیار زیادی احساساتی تر عمل می کند؛ ممکن است در ارتباط با احساساتتان کارهایی انجام دهد که در زمانی که خودتان به صورت هوشیار بیدار هستید امکان انجام دادن چنین کاری نباشد. بنابراین بر اساس این نظریه رویاهای شما برای این ساخته می شوند تا شما را از مشکلات عاطفی که ممکن است داشته باشید جدا کنند.

رویا به عنوان تعلیمات جنگ-یا-پرواز!

یکی از مهم ترین بخش هایی از مغز که در رویاها فعال است؛ بخش آمیگدالای مغز می باشد. این بخش از مغز بخشی است که در ارتباط با غریزه بقای انسان ها و پاسخ جنگ-یا-پرواز انسان ها عمل می کند. بنابراین عده از این دانشمندان بر این باورند که به احتمال زیاد نقشی که رویاها در زندگی انسان ها بازی می کنند مرتبط با همین بخش از مغز باشد.

در این نظریه این گونه بیان می شود که به دلیل این که بخش آمیگدالا در زمانی که شما خواب هستید از زمانی که بیدار می باشید بیشتر فعال است؛ به احتمال زیاد رویا دیدن می تواند راهی باشد برای این که شما برای مواجهه شدن با خطرات از آن استفاده کنید.

خوشبختانه، در زمانی که شما در حالت خواب به حالت REM هستید مغز شما سیگنال های عصبی را به عضلات شما می رساند. بنابراین شما به هنگامی که در حال دیدن رویا هستید نیازی به انجام فعالیت های فیزیکی واقعی نمی باشد و به عنوان مثال در صورتی که در رویا در حال فرار کردن باشید به این دلیل که نشان های عصبی مربوط به فرار به مغز شما می رسند شما همین احساس را خواهید داشت!

رویا به عنوان ابزاری برای ایجاد خلاقیت

یکی دیگر نظریه هایی که در این زمان وجود دارد مربوط به رویاها به عنوان ابزاری برای خلاقیت می شود. در حقیقت در این نظریه این گونه نتیجه گیری می شود که رویاها به ما کمک می کنند تا خلاقیت بیشتری داشته باشیم و بسیاری از چیزهای خلاقانه ای را که در خواب به آن ها می رسیم در بیداری نمی توانیم داشته باشیم. به عنوان مثال بسیاری از هنرمندان در زمینه های مختلف بر این باورند که رویا دیدن می تواند به آن ها کمک کند تا خلاقیت بیشتری داشته باشند. حتی آن ها بسیاری از فعالیت هایشان را به دیدن رویا نسبت داده اند و فکر می کنند که رویاها بوده اند که باعث شده اند بسیاری از ایده های جدید و خلاقانه به ذهن آن ها خطور ند. به عنوان مثال بسیاری از موسیقی دانان اعتراف کرده اند که هنگامی که خواب بوده اند یک موسیقی جدید را کشف کرده اند در صورتی که به هنگام بیداری این موسیقی به ذهنشان نمی رسیده است.

علت این موضوع هم کاملا واضح است. شما وقتی که به عنوان یک هنرمند فعالیت می کنید در بسیاری از موارد نیاز دارید تا این منطقی را که مغز شما در بیداری برای تجزیه تحلیل کردن و بررسی کردن موضوعات بکار می برد در خودتان از بین ببرید. بنابراین ممکن است در زمانی که در خواب هستید و در زمانی که ذهن شما در حالت نیمه هوشیار قرار دارد بتوانید کشفیات هنری جدیدی بکنید. کشفیاتی که در زمان بیداری حتی اگر ساعت ها تلاش کنید هرگز نتوانید به آن ها برسید.

رویا به عنوان ابزاری برای به خاطر آوردن

یکی از مهم ترین نظریاتی که در رابطه با رویاها وجود دارد این است که می گوید هدف رویاها و نقشی که آن ها در زندگی ما انسان ها بازی می کنند این است که به ما کمک کنند تا چیزهایی را که از یاد برده ایم به خاطر بیاوریم. بسیاری از دانشمندان بر این اعتقاد هستند که رویاها به ما کمک می کند تا بخش حافظه ذهنمان را بهتر بکار ببندیم. یکی از مهم ترین نظریاتی که در این زمینه وجود دارد در این رابطه است که هدف رویاها این است که بخش های مهمی از حافظه را که مربوط به چیزهایی هستند که ما یاد گرفته ایم را نگه دارد؛ بخش های غیرضروری مربوط به آن ها را پاک کند، و به طور کلی حافظه و خاطرات ما را مرتب سازی کند.

تحقیقاتی که در این زمینه انجام گرفته نشان داده است که رویا دیدن می تواند به ما کمک کند تا حافظه مغز خودمان را تقویت کنیم. در صورتی که شما اطلاعات جدیدی را یاد بگیرید و  سپس بلافصله بخوابید؛ احتمال این که این اطلاعات را به خاطر بیاورید بیشتر می شود! حتی بهتر از زمانی که در زمان بیداری آن ها را حفظ می کنید!

البته این که رویاها چه تاثیراتی می توانند بر روی حافظه ما انسان ها داشته باشند موضوعی نیست که بتوان آن را به خوبی درک کرد ولی حقیقت این است که رویاها می توانند به مغز ما انسان ها کمک کنند تا به شیوه موثرتری اطلاعات را در بدن ذخیره کنند در عین حال می توانند در یادگیری و پروسه حافظه تاثیر بسیار زیادی داشته باشند.

فرق رویا و کابوس چیست؟

 

رویاها می توانند به شما کمک کنند تا خلاقیت بیشتری داشته باشید و در عین حال می توانند به شما کمک کنند تا احساسات خودتان را بیشتر کنترل کنید. البته رویاها می توانند رویاهای مثبت و یا رویاهای منفی باشند. رویاهای منفی را کابوس می نامند. البته کابوس هم رویاست با این تفاوت که یک نوع رویای دردناک و یا غم انگیز می باشد. وقتی که شما کابوس می بینید ممکن است این کابوس در شما ایجاد استرس، ناراحتی، تشویش و یا در برخی از موارد خاص احساسات بسیار عمیقی بکند که حتی ممکن است شما را مجبور به مصرف کردن داروها بکند!

همچنین در صورتی که شما به شکل منظمی کابوس ببینید، ممکن است دچار مشکلاتی مانند مشکل ناهماهنگی خواب شوید. در صورتی که شما به صورت مداوم کابوس های ترسناکی ببینید؛ در صورتی که وضعیت زیر وجود داشته باشد شما می توانید نتیجه بگیرید که به دلیل دیدن کابوس های پیوسته دچار ناهماهنگی خواب شده اید:

-          در صورتی که کابوس هایی که شما می بینید به شیوه ای بر شما تاثیر بگذارد که شما از رفتن به رختخواب و خوابیدن ترس داشته باشید

-          در صورتی که این کابوس ها باعث شوند که شما نیمه شب از خواب بیدار شوید

-          در صورتی که این کابوس ها باعث شوند که شما مشکلات جدی روحی و روانی و یا مشکلات جدی در ساعت های خواب پیدا کنید.

البته کابوس دیدن موضوعی است که بسیار از انسان ها دچار آن می شوند. در حقیقت تمام انسان ها در طول خودشان کابوس دیدن را تجربه کرده اند. البته با تمام این احوال تعداد افرادی که این موضوع به شکل پیوسته برای آن ها اتفاق می افتد خیلی کم است. در حقیقت انجمن خواب آمریکا تخمین زده است که تقریبا 5 درصد از جمعیت کل جهان به عنوان یکی از اختلالات خواب کابوس دیدن را تجربه می کنند.

چگونه رویاهایمان را به خاطر بیاوریم؟

 

یکی از مهم ترین دلایلی که به یاد آوردن رویاهای ما برای ما مشکل می باشد این است که فرآیندهای شیمیایی مغز و همچنین فعالیت های الکتریکی که در مغز انسان وجود دارد که قرار است به ما کمک کنند که مطالب را به خاطر بیاوریم در زمینه رویا دیدن ضعیف عمل می کنند. به عبارت علمی تر، این مواد شیمیایی که در مغز قرار دارد هنگامی که ما در خواب هستیم در پایین ترین میزان خودشان قرار دارند و بنابراین شانس شما برای این که رویاهایی را که دیده اید به خاطر بیاورید خیلی کم می شود. تحقیقات دانشمندان نشان داده است که مهم ترین دلیل برای این که شما نمی توانید رویاهای خودتان را به خاطر بیاورید نیز همین است. البته این که شما چه میزان از این رویاهای خودتان را به خاطر می آورید بستگی به این دارد که شما تا چه میزان در رویا هستید. به عنوان مثال در صورتی که شما رویایی دارید ولی در زمانی که این رویا را می بینید از خواب بیدا می شوید احتمال این که بتوانید این رویا را به خاطر بیاورید خیلی کم می شود. این در صورتی است که رویاهایی که شما به خاطر می آورید تمام مربوط به زمانی است که شما بعد از آن بیدار می شوید!!!

اما حتی رویاهایی را که شماها در زمانی که می خواهید به خاطر بیاورید دیده اید نیز به گونه ای هستند که یادآوری آن ها ممکن است برای شما سخت باشد. دو راه برای این که شما بتوانید به خودتان کمک کنید تا رویاهایتان را به خاطر بیاورید وجود دارد.  یکی از این روش ها این است که شما قبل از این که به خواب بروید به خودتان تلقین کنید که می خواهید رویاهایتان را به خاطر بیاورید. به عنوان مثال می توانید به خودتان بگویید که می خواهید رویایتان را به یاد بیاورید. یکی دیگر از روش ها برای این کار این است که سعی کنید تا جایی که می توانید در لحظه ای که بیدار شدید به این فکر کنید که رویایی که داشتید چه بود. در این صورت می توانید امیدوار باشید که شانس بیشتری برای به خاطر آوردن رویاهایتان داشته باشید. در صورتی که بتوانید آخرین فکر خودتان را به خوبی به یاد بیاورید احتمال این که بتوانید جایی را که رویا در مغزتان دارد پیدا کنید خیلی زیاد می شود. بنابراین باید سعی کنید به محض این که از خواب بیدار شدید و زمانی این که رویا هنوز برای شما تازه است به آن فکر کنید و سعی کنید تا آن را به یاد بیاورید.  اگر می خواهید رویاهایتان را به خاطر بیاورید سعی نکنید که از رختخواب خارج شوید و به چیز دیگری به جز رویایی که در گذشته دیده اید فکر کنید و باید سعی کنید تا نهایت تمرکزتان را بر روی رویا بکنید.

 

 

 

[ پنج شنبه 16 ارديبهشت 1400 ] [ 11:0 ] [ شکوهی ]

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آرشیو مطالب
امکانات وب
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت: