نويسندگان
جدیدترین مطالب
لینک های روزانه

19) در صورتی که "تالس" در یونان باستان به دنیا نیامده بود؛ می توانست مشاور خوبی در زمینه بورس شود!

یکی از فیلسوفان بزرگی که در زمینه تجارت و فعالیت های تجاری اطلاعات زیادی داشت تالس بود. این فیلسوف یونانی همیشه درباره این که چه زمانی برای فروختن محصولات کشاورزی بهترین زمان است نظرات مفیدی داشت و همیشه به کشاورزان کمک می کرد تا بتوانند بهترین زمان را (که بازار در آماده ترین حالت خودش قرار داشت) برای فروش محصولاتشان انتخاب کنند. همچنین گفته می شود که او هوش اقتصادی بسیار بالایی داشته است!

20) در داستان ها آمده است که یکی از فیلسوفان یونانی به نام "امپدوکلس" به درون یک آتشفشان فعال پریده است!

بر اساس افسانه های یونانی، یکی از فیلسوفان یونانی به نام "امپدوکلس" توسط یونانیان پرستیده می شد! آن ها او را می پرستیدند به این دلیل که فکر می کردند که او بخش زیادی از مردم شهر "سلینوس" را که یکی از شهرهای بزرگ یونان بوده است از بحران بزرگ بی آبی نجات داده است. او به آن ها برنامه مناسبی برای تنظیم کردن میزان مصرف آبشان (که در این شهر رو به اتمام بوده است) ارایه داده است و به آن ها کمک کرده است تا از این بحران نجات پیدا کنند. درباره مرگ این فیلسوف هم گفته می شود که او به درون یک آتشفشان فعال پریده است

21) یکی از فیلسوفان یونان باستان به نام "فیثاقورث" برای این که بهتر به مطالعه بپردازد، زندگی ساده ای در یک غار را در پیش گرفته بود.

فیثاقورث نام یکی از فیلسوف های معروف دوران یونان باستان است که برای سبک زندگی ساده ای که داشته است معروف شده است. او سعی می کرده تا خودش را از هرگونه تجملاتی دور کند و برای این که بتواند بهتر به مطالعه و تحقیق بپردازد در یک غار کوچک و به دور از جمعیت زندگی می کرده است و در آن جا به مطالعه و بررسی درباره علوم مختلف می پرداخته است.

22) یکی از فیلسوفان یونانی به نام "دموناکس" از این که غذای ماهیان دریا شود نمی ترسید!

"دموناکس" یکی از فیلسوفان دوران یونان باستان بود که ظاهرا از مرگ ترسی نداشته است. بنابراین در دوران زمستان و زمانی که دریا بسیار طوفانی و خطرناک بود به سفرهای دریایی زیادی می رفت بدون این که اصلا از غرق شدن ترسی داشته باشد! اطرافیان او به او می گفتند که چرا در زمستان چنین خطراتی را به جان می خرد و نباید این کار را انجام دهد به این دلیل که ممکن است غذای ماهیان دریا شود و او در پاسخ به آن ها می گفت که من از مرگ نمی ترسم و از این که ماهیان دریا مرا بخورند هم نمی ترسم به این دلیل که آن ها به اندازه کافی غذای من شده اند و اگر یک بار هم من غذای آن ها شوم ناراحت نمی شوم!

23) فیثاقورث دوست داشت تا شاگردانش علمش را به هم به اشتراک بگذارند!

با این که در دوران یونان باستان بسیاری از افراد فکر می کردند که باید میان شاگردان دختر و پسرشان تفاوت قایل شوند و بسیاری از آن ها فکر می کردند که اصلا دختران نباید درس بخوانند؛ ولی فیثاقورت یکی از افرادی بود که همیشه بر این باور بود که شاگردان دختر و پسر باید با هم برابر باشند. او فکر می کرد که شاگردان دختر نیز مانند شاگردان پسر حق دارند درس بخوانند و بنابراین همیشه در کلاس های درس او شاگردان دختر هم وجود داشتند.

24) مدت ها پیش از نظریه داروین، "تالس" فکر می کرد که همه چیز از دریا شروع شده است!

قبل از این که چارلز داروین نظریه تکامل خودش را ارایه دهد، این تالوس بود که نظریه "آب" را ارایه داد. او اعتقاد داشت که همه حیات در سیاره زمین از دریاها ایجاد شده است. او همچنین اعتقاد داشت که آب هیچ ارتباطی با خدایان و یا دیگر نیروهای روحانی ندارد و به طور کلی منطق و قوانین مخصوص خودش را دارد!

25) فیثاقورث شاگردان دختر را نیز درس می داد!

اسکنوفین یکی از فیلسوف های یونانی بود که بر این عقیده بود که خدا می تواند خودش را در قالب جسم های مادی در زمین ظاهر کند. او فکر می کرد که خدا می تواند از این طریق با بنده هایش سخن بگوید. او حتی فکر می کرد که خدا ممکن است خودش را در قالب یک مرد بر انسان های دیگر نازل کند و با این انسان ها به گفتگو بپردازد!

26) سقراط روزگاری به عنوان سرباز در جنگ "پلوپسیان" جنگیده بود!

سقراط روزگاری در جوانی به عنوان سرباز در یکی از جنگ های یونان به نام جنگ "پلوپسیان" جنگیده بود. او حتی در بهبوهه جنگ موفق شده بود تا جان تعدادی از سربازان یونانی دیگر را به عنوان هم رزم همراه او جنگیده بودند نجات دهد. بسیاری از این سربازان شجاعت او را تحسین می کردند.

27) یکی از فیلسوفان یونانی به نام "اسکنوفین" بر این عقیده بود که خدا می تواند در قالب جسم های مادی بر انسان ها ظاهر شود!

اسکنوفین یکی از فیلسوف های یونانی بود که بر این عقیده بود که خدا می تواند خودش را در قالب جسم های مادی در زمین ظاهر کند. او فکر می کرد که خدا می تواند از این طریق با بنده هایش سخن بگوید. او حتی فکر می کرد که خدا ممکن است خودش را در قالب یک مرد بر انسان های دیگر نازل کند و با این انسان ها به گفتگو بپردازد!

28) یکی از فیلسوفان یونان باستان به نام "زنو" فکر می کرد که حرکت چیزی جز توهم نیست!

بسیاری از فیلسوفان یونان باستان بودند که سعی می کردند تا اساسی ترین مفاهیم زندگی را به چالش بکشند. عده ای از این فیلسوف ها فکر می کردند که تمام چیزهایی که ما در دنیا می بینیم زاییده تخیلات ما می باشد. آن ها هیچ اعتقادی به واقعی بودن چیزهایی که حتی می توانیم با استفاده از حس لامسه آن ها را لمس کنیم و با استفاده از بینایی آن ها را ببینیم نداشتند و فکر می کردند که تمام این چیزها تنها توهمی هستند که ما انسان ها از آن ها داریم! آن ها حتی این گونه استدلال می کردند که در صورتی که ما وجود نداشته باشیم هیچ کدام از این چیزها وجود ندارند! از جمله این فیلسوف ها، "زنو" بود که فکر می کرد که "حرکت" چیزی نیست جز یک توهم بزرگ!

29) ارسطو یکی از بزرگترین فیلسوفان تاریخ است!

یکی از مشهورترین فیلسوفانی که در طول تاریخ از او یاد می شود، ارسطو است. ارسطو هم در زمانی که زنده بود بسیار مشهور بود و هم بعد از مرگش. در زمان زندگیش به او نام "مردی که همه چیز را می داند" داده بودند و تمام مردم آتن فکر می کردند که او مردی است که حقیقتا تمام حقایق دنیا را می داند! بعد از مرگش نیز شهرت بسیار زیادی داشت به گونه ای که امروزه تاریخ دانان بر این باورند که او "یکی از بزرگترین مردان تاریخ" است!

30) قبل از داروین، "آناکسیماندر" فکر می کرد که اجداد انسان ها حیوانات دیگری بوده اند!

قبل از این که داروین نظریه خودش را در رابطه با تکامل موجودات بیان کند، یکی از فیلسوفان یونانی به نام "اناکسیماندر" اعتقاد داشت که اجداد انسان ها حیوانات دیگری بوده اند! درباره دلیل این تفکر او باید گفت که او این گونه استدلال می کرد که در صورتی که اولین انسان موجود در کره زمین یک نوزاد بوده است؛ به احتمال زیاد این نوزاد از بین می رفته است به این دلیل که پدر و مادری وجود نداشته است که از این نوزاد مراقبت کند!! بنابراین چطور ممکن است یک نوزاد به تنهایی بزرگ شده باشد؟ حتما موجودات دیگری بوده اند که از این نوزاد مراقبت می کرده اند! پس احتمال زیاد این موجودات والدین این نوزاد بوده اند و این موضوع به این معنی است که اجداد ما حیوانات بوده اند!

31) درباره زندگی خصوصی ارسطو اطلاعات نسبتا مفصلی در دسترس داریم!

اطلاعاتی که ما از زندگی شخصی افرادی که در زمان یونان باستان زندگی می کرده اند در دسترس داریم بسیار ناچیز است و خیلی سخت است که درباره آن ها اطلاعاتی پیدا کنیم. ولی در مورد ارسطو داستان کمی فرق می کند! درباره ارسطو اطلاعات نسبتا خوبی در اختیار تاریخ دانان وجود دارد. به عنوان مثال آن ها می دانند که ارسطو با زنی ازدواج کرده است که نام آن "پیتیاس" بوده است. همچنین می دانیم که هنگامی که ارسطو می میرد، یک فرزند پسر داشته است که حاصل رابطه او با کنیزی به نام "هرفیلیس" است. این پسر که نام او را "نیکوماکوس" گذاشته اند نیز راه پدرش را دنبال می کند و تبدیل به یک فیلسوف می شود و به احتمال زیاد در زمان جوانی در یکی از جنگ های یونان کشته می شود. ولی در اصل باید گفت که بزرگترین میراث ارسطو در حقیقت ایده های او می باشد!

32) ظاهرا دیوژن به دلیل مسمومیت غذایی از دنیا رفته است!

درباره زندگی و مرگ فیلسوف های یونانی اطلاعات خیلی کمی وجود دارد. ولی درباره شیوه مرگ دیوژن چند احتمال وجود دارد که احتمالی که از همه بیشتر است این است که دیوژن به دلیل مصرف کردن غذای مسموم از دنیا رفته باشد. به احتمال زیاد این غذای مسموم یک غذای دریایی بوده است که باعث عفونت در بدن دیوژن شده است و در نتیجه او بلافاصله مرده است.

33) تنها تقاضای دیوژن از اسکندر این بوده است که کنار برود تا مانع از تابش خورشید نشود!

دیوژن فیلسوفی است که درباره او داستان های زیادی وجود دارد. به عنوان مثال یکی از این داستان ها روایت می کند که روزی که اسکندر مقدونی او را در حالی که در کنار راهی دراز کشیده است می بیند  و از او می خواهد تا تقاضایی از او بکند. دیوژن نیز به او می گوید: "تنها تقاضایی که از تو دارم این است که کنار بروی تا مانع رسیدن آفتاب به من نشوی!" افرادی که در کنار اسکندر بودند تصمیم می گیرند تا دیوژن را بکشند ولی اسکندر مانع از این کار آن ها می شود و سپس روی به آنان می کند و این جمله تاریخی خودش را می گوید: "در صورتی که اسکندر کبیر نبودم، دلم می خواست دیوژن باشم!!!"

34) نام حقیقی "افلاطون" به احتمال زیاد نام دیگری بوده است!

با وجود این که تمام دنیا افلاطون را به همین نام می شناسند ولی دانشمندان می گویند که به احتمال زیاد نام این مرد افلاطون نمی باشد. بعضی از دانشمندان بر این باورند که افلاطون در حقیقت یک نام مختصری بوده است که مردم شهر آتن به او داده بودند. معنی کلمه "افلاطون" در زبان یونانی به معنی "وسیع" است و بعضی از مفسران بر این باورند که این نام را به او داده اند به این دلیل که دارای دانش وسیعی بوده است.

35) دیوژن دوست داشت همیشه "ارباب" باشد!


در داستان ها آمده است که دیوژن زمانی توسط دزدان دریای دزدیده شد. بعد از مدتی اسارت این دزدان دریای تصمیم گرفتند تا اسیرهایی که گرفته بودند  را پول و جواهراتی که از مردم دیگر می گیرند معامله کنند و آن ها را به عنوان برده بفروشند. بنابراین به بندر رفتند و اسیرها را (که دیوژن نیز یکی از آن ها بود) با خودشان برند تا در ازای این اسیرها از مردم دیگر پول و طلا و جواهرات دریافت کنند و آن ها را به عنوان برده در اختیارشان قرار دهند. در این زمان یکی از دزدان دریایی به دیوژن گفت که دوست دارد که او را به چه کسی بفروشند؟ او نیز پاسخ داد: من عادت دارم که فردی سلطه گر باشم و ارباب دیگرن باشم. بنابراین بهتر است که مرا به فردی بفروشید که نیاز به یک ارباب داشته باشد نه یک برده! گفته می شود که این پاسخ او باعث شد تا یکی از یونانی هایی که به بازار برده فروشی آمده بود از دیوژن خوشش بیاید و او را به عنوان استاد پسرانش استخدام کند!

[ دو شنبه 1 دی 1399 ] [ 11:10 ] [ شکوهی ]

 

وقتی که به "یک فیلسوف یونانی"  فکر می کنید؛ اولین تصوری که در ذهن شما شکل می گیرد چیست؟ به احتمال زیاد اولین چیزی که در ذهنتان می آید مردی با ردای بلند (و احتمالا ریش بلند) است که اکثر اوقاتش را به تربیت کردن شاگردانش می پردازد و معمولا شب ها به نوشتن می پردازد. باید گفت که این تصور تا حدود بسیار زیادی درست است! ایده هایی که این فیلسوف ها ارایه کرده اند بخش زیادی از آن چه که امروزه "تفکر بشری" می نامیم را شکل داده اند. در ادامه این مطلب می خواهیم شما را باحقایقی درباره فیلسوفان باستانی آشنا کنیم.

1) افلاطون انسان ها را در دسته "پرندگان" طبقه بندی کرده بود!

"دیوژن" که یکی از فیلسوفان دوران باستان بود روزگاری  جوجه ای که پرهایش کنده شده است را همراه با نامه ای برای افلاطون فرستاد که در این نامه این نوشته شده بود: انسان از دیدگاه تو! علت این موضوع این بود که افلاطون در گذشته بیان کرده بود انسان ها هیچ چیز جز پرندگانی بدون پر نیستند!

2)به سقراط لقب "خرمگس آتن" را داده بودند چون خیلی در کار مردم دخالت می کرد!

سقراط، یکی از فیلسوفان معروف یونانی که همه ما آن را می شناسیم در شهر آتن به نام "خرمگس آتن" شناخته می شد. علت این موضوع این بود که او معمولا درباره تمام آداب و رسوم و عادات که افرادی که با او در ارتباط بودند بررسی موشکافانه ای انجام می داد و درباره علت رفتارهای این افراد (حتی ساده ترین این رفتارها) از آن ها سوال می کرد. مردم آنتن که از دست او خسته شده بودند فکر می کردند که او بیش از حد در کار آن ها دخالت می کند و بنابراین به او لقب "خرمگس آتن" را داده بودند!

2)سقراط را به جرم خراب کردن افکار جوانان و نوجوانان به مرگ محکوم کردند!

آتنی ها سقراط را به مرگ محکوم کرده بودند و جرم او خراب کردن افکار جوانان و نوجوانان بود. هنگامی که می خواستند حکم او را اجرا کنند از او خواستند تا تقاضای خودش را بگوید. او هم بلافاصله گفت تقاضای من این است که به من نوشیدنی و غذای رایگان بدهید به این دلیل که من با تربیت کردن جوانان خدمت زیادی به جامعه خودم کردم. البته دادگاه حرف های او را نپذیرفت و در نهایت حکم اعدام او صادر شد و او را اعدام کردند.

3)"الکسینوس" فیلسوف بزرگی بود که طرفداری نداشت!

اکثرا تصوری که ما از فیلسوف های بزرگ داریم به این گونه است که این افراد طرفداران زیادی را دارند و یا این که کتاب های زیادی می نویسند و مدرسه ها و مراکزی را دایر می کنند که افراد زیادی به عنوان شاگرد در این مدرسه ها و مراکز از آن ها استفاده می کنند. البته با این که اکثر افرادی که آن ها را به عنوان فیلسوف می شناسیم دارای چنین ویژگی هایی بودند (و برای خودشان مدرسه هایی تشکیل می دادند کتاب های زیادی می نوشتند و نظریه های زیادی را ارایه می کردند)  ولی باید بدانید که همه این فیلسوف ها هم چنین شانسی را نداشتند! حتی بعضی از این فیلسوف ها بودند که با این که نظریات بسیار جالبی را درباره پدیده های مختلف در دنیا داشتند و با این که حتی علم زیادی هم در زمینه های مختلف داشتند؛ ولی هیچ کس آن ها را نمی پذیرفت و یا آن ها را ترد می کردند یا این که به آن ها اهمیتی نمی دادند. یکی از این فیلسوف ها  "الکسینوس" نام داشت. در حقیقت الکسینوس که یک فیلسوف یونانی بزرگ بود از شهر الیس به شهر المپیا آمد تنها برای این که می خواست یک مدرسه بزرگ در آن جا دایر کند ولی متاسفانه هیچ کس به مدرسه او نیامد و از آن جایی که تعداد شاگردانش به حد نصاب نرسیدند مدرسه اش را تعطیل کردند!

4)یکی از صلح جو ترین فیلسوف های جهان، "دموناکس" بود!

 

فیلسوف ها معمولا در کارهای اجتماعی و روابط میان انسان ها دخالت نمی کنند ولی یکی از فیلسوف هایی که علاوه بر نظریه پردازی در زمینه های مختلف در ارتباطات اجتماعی میان انسان ها دخالت می کرد "دموناکس" بود. این فیلسوف همیشه نقش فردی میانجی را در جنگ های میان دوستان، زن و شوهرها و سیاست مداران بازی می کرد و همیشه سعی می کرد تا میان آن ها صلح برقرار کند.

5)ارسطو عادت داشت تا به هنگام درس دادن به شاگردانش راه برود!

یکی از ویژگی های ارسطو این بود که دوست داشت همیشه وقتی که به شاگردانش درس می دهد راه برود. شاگردان او همیشه یک قدم از او عقب تر بودند و به دنبال او به راه می افتاند. همین موضوع باعث می شد تا به این دانش آموزان او لقب "پریتاتتیک" بدهند که کلمه ای یونانی به معنی "افرادی که راه می روند" است. خوبی این روش این بوده که به احتمال زیاد این افراد همزمان با درس یاد گرفتن، کالری هم می سوزاندند!

6)ارسطو علم زیادی داشت تا جایی که افلاطون به او لقب "علم" را داده بود!

ارسطو یکی از فیلسوفانی است که تاثیرات بسیار گسترده ای را بر روی سیستم زندگی انسان ها و تمدن بشری گذاشته است. این فیلسوف یونانی تا اندازه ای در کارش موفق شود که تحسین بسیاری از دانشمندان و فیلسوفان زمان خودش را برانگیخت و حتی افلاطون نیز (که یکی دیگر از فیلسوفان بزرگ زمان ارسطو بود) به او لقب "علم" را دارد.

7)ارسطو استاد اسکندر در کودکی بوده است!

از آن جایی که حتی بزرگترین دانشمندان نیز برای این که روزگار خودشان را بگذرانند نیاز به منبع درآمد دارند؛ ارسطو نیز برای این که بتواند درآمدی داشته باشد نیاز داشت که برای خودش شغلی داشته باشد. از این رو فرزند پادشاه فیلیپ دوم را تعلیم می داد. این فرزند بعدها بزرگ شد و تبدیل به اسکندر مقدونی شد.

8)گفته می شود که یکی از فیلسوفان یونانی به نام "خروسیپوس" به دلیل خنده از دنیا رفت!

خروسیپوس یکی از فیلسوفان بزرگ یونانی بود که در آن زمان شاگردان زیادی داشت . بر اساس بعضی از روایت ها هنگامی که یک الاغ انجیرهای او را خورد؛ او به قدری به این حادثه خندید که مرد!

9)افلاطون برای خودش یک آکادمی بزرگ داشت!

یکی از مهم ترین و بزرگترین مراکز علمی در یونان باستان آکادمی افلاطون بوده است. این آکادمی را افلاطون در سال 385 قبل از میلاد مسیح تاسیس کرد و در آن به تربیت شاگردان مختلف می پرداخت. شاگردانی که به این آکادمی می آمدند می توانستند علوم مختلفی را یاد بگیرند و همچنین خود افلاطون شخصا در این آکادمی به آن ها درس یاد می داد و آن ها را با علوم مختلف فلسفی و غیر فلسفی آشنا می کرد. بعد از مرگ افلاطون نیز این آکادمی تا سال 529 بعد از میلاد مسیح به فعالیت خودش ادامه داد.

10)اولین فردی که به این موضوع فکر کرد که زمین ممکن است گرد نباشد، فیلسوفی به نام "آناکزیماندر" بود!

آناکزیماندر که یک فیلسوف یونانی بود اولین فردی بود که این ایده را ارایه کرد که ممکن است زمین در حقیقت گرد نباشد! او این ایده را با بررسی کردن ستاره ها و صورت های فلکی بدست آورده بود ولی خودش هم اطمینان زیادی به فرضیه اش نداشت! همچنین او به این نتیجه نرسیده بود که زمین ممکن است به حالت کروی باشد. بلکه فکر می کرد که به احتمال زیاد زمین ممکن است حالتی شبیه به استوانه داشته باشد.

11)ده0 گاو نر بزرگ قربانی کشف جذر عدد 2 شدند!

کشف کردن اعداد گنگ یکی از مهم ترین کشفیاتی بود که مربوط به دوران یونان باستان می باشد. در آن زمان ریاضی دانان بر روی مفهوم جذر بررسی های زیادی انجام دادند و سعی کردند تا بفهمند که جذر عدد 2 چه عددی است. هنگامی که این ریاضی دانان یونان باستان به این نتیجه رسیدند که جذر عدد 2 یک عدد گنگ می باشد؛ جشنی گرفتند و 100 گاو را در این جشن قربانی کردند!

12)علم امروزی ریاضی تا حدود زیادی مدیون تلاش های اقلیدس است!

اقلیدس یکی از فیلسوفان و همچنین ریاضی دانان بزرگ یونان باستان بود. او در زمینه ریاضیات کارهای زیادی انجام داد. کتاب هایی که او نوشته است به اندازه ای در زمینه ریاضیات پربار هستند که حتی انسان هایی که سال های سال بعد از او به دنیا آمده بودند نیز می توانستند از این کتاب ها به بهترین شکل ممکن استفاده کنند. او قوانین جدیدی را در ریاضیات کشف کرد که تا قبل از آن هرگز کشف نشده بودند و بنابراین پیشرفت علم ریاضی در دوران کنونی تا حدود بسیار زیادی مدیون کارهایی است که او انجام داده است.

13)سقراط همیشه یک ردای کهنه بر تن داشت و کفش نمی پوشید!

سقراط فیلسوفی است که به دلیل ظاهر کمی عجیب و غریبش در میان فیلسوف های دیگر معروف شده است. گفته می شود که سقراط همیشه یک ردای کهنه ای بر تن داشته است. همچنین او هیچ وقت کفش نمی پوشیده است! این ظاهر برای فردی که در آن زمان یک فیلسوف بزرگ بوده است کمی عجیب به نظر می رسد. همچنین گفته می شود که وقتی که شاگردان از او سوالاتی می کردند او با حوصله به آن ها پاسخ نمی داده است!

14)"آریستاخوس" اولین فیلسوفی بود که بیان کرد زمین به دور خورشید می گردد!

در گذشته همه فکر می کردند که خورشید و تمام آن چه که در آسمان وجود دارد به دور کره زمین می گردند. اولین فردی که این نظریه را رد کرد؛ فردی به نام "اوریستاخوس" بود که یک فیلسوف یونانی بود که در سال 290 قبل از میلاد مسیح نظریه جدید خوشد را مبنی بر این که زمین نیز خودش در گردش است ارایه داد. البته در آن زمان هیچ کس این نظریه او را قبول نکرد و همه آن را رد کردند و او را برای عقایدی که در آن زمان به نظرشان "مسخره" می آمد مورد تمسخر قرار دادند!

15)ارشمیدس بعد از کشف کردن روش محاسبه حجم اجسام، برهنه از حمام به خیابان ها دوید و فریاد زد: "یافتم! یافتم!"

روزی ارشمیدس در وان حمام نشسته بود و به این فکر می کرد که چگونه می تواند حجم اشیا را محاسبه کند که ناگهان متوجه شد که میزان آبی که به دلیل افتادن حجمی در آب از وان حمام به بیرون می ریزد برابر با میزان حجم جسمی است که در داخل حمام افتاده است! این فیلسوف یونانی به اندازه ای از کشف جدیدش خوشحال شده بود که سراسیمه از وان حمام به بیرون جست و برهنه در خیابان ها با سرعت می دوید و فریاد می زد: "یافتم! یافتم! یافتم!"

16)معروف ترین ترین فیلسوف زن یونان باستان، هیپاتیا بوده است!

معروف ترین فیلسوف زن در دوران یونان باستان، زنی به نام هیپاتیا بوده است. این زن هم بسیار خردمند بوده است و هم دانش زیادی داشته است. هیپاتیا نیز شاگردان زیادی را تربیت کرده است و به آن ها درباره علوم مختلف مانند ریاضیات و فلسفه و علوم دیگر آموزه های زیادی را آموخته است. کارهایی که هیپاتیا برای علم انجام داد تا حدود زیاد به پیشرفت علم  کمک کرده است.

17)اولین کسی که "اتم" را بنیادی ترین ذره تشکیل دهنده مواد دانست؛ دموکرتیوس بود!

اولین فردی که بیان کرد که همه چیز از ذرات کوچکی به نام اتم تشکیل شده است؛ دموکرتیوس بود. او بیان کرد که شما می توانید یک جسم را به دو نیم تقسیم کنید و سپس هرکدام از این نیمه ها را دوباره به دو نیم تقسیم کنید و این کار را همچنان ادامه دهید اما در نهایت به مرحله ای می رسید که دیگر نمی توانید تکه باقی مانده را به دو نیم تقسیم کنید. او گفت که این تکه های کوچک در حقیقت ذراتی هستند که تشکیل دهنده تمام اجزای موجود در دنایی هستند که ما می شناسیم: یعنی اتم ها!

18)ارسطو اولین کسی بود که متوجه شد پرندگان مهاجرت های فصلی می کنند!

اولین فیلسوفی که تشخیص داد که پرندگان به صورت فصلی کوچ می کنند ارسطو بود. البته این داستان مربوط به سال ها پیش از زمانی شود که ما برای آن ها اصطلاح "کوچ پرندگان" را بکار ببریم. در آن زمان ارسطو فکر می کرد که گنجشک های کوچک و پرندگان دیگر ماه های زمستانی را در پایین رودخانه ها می گذرانند و به احتمال زیاد در این مکان استراحت می کنند تا دوباره بهار شود و به مکان قبلی خودشان باز گردند.

 

[ دو شنبه 1 دی 1399 ] [ 9:45 ] [ شکوهی ]

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آرشیو مطالب
امکانات وب
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت: